دل اگر خدا شناسي، همه در رخ علي بين
به علي شناختم من، به خدا قسم خدا را
شهریار
آسمان چون جمع مشتاقان پریشان می کند
در شگفتم من، نمی پاشد زهم دنیا چرا
«شهریار»
امیر عشق همیشه امیر میآید
به سربلندی او هر که معترف نشود
به هر کجا که رود سر به زیر میآید
شبیه آیه قرآن نمیتوان آورد
کجا شبیه به این مرد، گیر میآید؟
مگر ندیدهای آن اتفاق روشن را؟
به این محله خبرها چه دیر میآید!
بیا که منکر مولا اگر چه آزاد است
به عرصه گاه قیامت اسیر میآید
بیا که منکر مولا اگر چه پخته، ولی
هنوز از دهنش بوی شیر میآید
علی همیشه بزرگ است در تمام فصول
امیر عشق همیشه امیر میآید...
شعر مرتضی امیری اسفندقه برای امام علی علیه السلام
ممنونم
ولی مشاعره 2 بیت
نهایت
دل به هجران تو عمریست شکیباست ولی
بار پیری شکند پشت شکیبایی را
شهریار
ابری نیست
بادی نیست
می نشینم لب حوض:
گردش ماهی ها، ، روشنی، من، گل، آب.
پاکی خوشه ی زیست.
تا کی غم آن خورم که دارم یا نه
وین عمر به خوشدلی گذارم یا نه
پر کن قدح باده که معلومم نیست
کاین دم که فرو برم برآرم یا نه
هر که شد محرم دل در حرم یار بماند***وانکه این کار ندانست در انکار بماند
اگر از پرده برون شد دل من عیب مکن***شکر ایزد که نه در پرده پندار بماند
تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد
وجود نازکت آزرده گزند مباد
سلامت همه آفاق در سلامت توست
به هیچ عارضه شخص تو دردمند مباد
در عاشقي گزير نباشد ز ساز و سوز
استاده ام چو شمع مترسان زآتشم
حافظ