تالار گفتمان وب سایت ختم قرآن مجید

تنها نرو،این راه رفتن نیست

دنیای تو چیزی به جز من نیست

تو از خودت چیزی نمی دونی

تنها نرو تنها نمی تونی

یار مراٰ،غار مرا،عشق جگر خوار مرا
یار تویی،غار تویی،خواجه نگه دار مرا

ای خوش آن روز كه پرواز كنم تا بر دوست

به هوای سر كويش پر و بالی بزنم

میرسد روزی که شرط عاشقی دل دادگیست
آن زمان هر دل فقط یک بار عاشق میشود...

دل از من برد و روی از من نهان کرد
خدا را با که این بازی توان کرد

دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
واندر این ظلمت شب آب حیاتم دادند

دی می شد و گفتم صنما عهد بجای آر
گفتا غلطی خواجه در این عهد وفا نیست

تا تو نگاه میکنی کار من آه کردن است
ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است

تا شدم حلقه بگوش در میخانه عشق
هر دم آمد غمی از ن. به مبارک بادم

مرا عهدی ست با جانان که تا جان در بدن دارم
هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم