تالار گفتمان وب سایت ختم قرآن مجید

نسخه کامل: عصرگاه با طعم مشاعره
شما در حال مشاهده نسخه متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36
دود دل ما نشان سوداست دلا
و اندود که از دل است پیداست دلا
هر موج که میزند دل از خون ای دل
آن دل نبود مگر که دریاست دلا

مولانا
(۷ شهريور ۱۳۹۲ ۰۶:۱۶ عصر)هُدهُد صبا نوشته: [ -> ]آرزويم همه خوشبختي توست

ماه من

دل به غم دادن و از ياس سخنها گفتن

کار آنهايي نيست

که خدا را دارند
این کجاش " ت " داشت دوست عزیز
نميدونم چرا من آن موقع آلف ديدم !!!!!
در صمیمیت سیال فضا، خش خشی می شنوی
کودکی می بینی
رفته از کاج بلندی بالا، جوجه بردارد از لانه نور
و از او می پرسی
خانه دوست کچاست؟
تو را براي وفاي تو دوست ميدارم

وگرنه دلبر پيمان شكن فراوان است
تا من بدیدم روی تو ای ماه و شمع روشنم
هر جا بشینم خرمم هر جا روم در گلشنم
مرا روز ازل کاری بجز رندی نفرمودند
هر آن قسمت که آن جا رفت از آن افزون نخواهد شد
در میخانه که باز است چرا حافظ گفت
دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند ؟

( مرشد چلویی . دیوان سوخته )
دلربایی همه آن نیست که عاشق بکشند
خواجه ان است که باشد غم خدمتکارش
حافظ
شنیدستم که گاه محنت و راحت: سه پیراهن سلب بودست یوسف را به عمر اندر

یکی از کید شد پر خون **دوم شد چاک از تهمت**سوم یعقوب را از بوش روشن گشت چشم تر

رخم ماند بدان اول **دلم ماند بدان ثانی **نصیب من شود در وصل آن پیراهن دیگر

ببخشید طولانی شد
صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36
لینک مرجع