تالار گفتمان وب سایت ختم قرآن مجید

نسخه کامل: عصرگاه با طعم مشاعره
شما در حال مشاهده نسخه متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36
من آن پیرم که شیران را به بازی برنمیگیرم
تو آهووش چنان شوخی که با من میکنی بازی
یاری اندر کس نمی بینیم ، یاران را چه شد ؟

دوستی کي آخر آمد ؟ دوستداران را چه شد ؟
دل از من برد و روی از من نهان کرد
خدا را با که این بازی توان کرد
بسم الله الرحمن الرحیم

در ره منزل لیلی که خطرهاست در آن

شرط اول قدم آن است که مجنون باشی
یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور
کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور
روزگاری شهر ما ویران نبود

دین فروشی اینقدر ارزان نبود
در دلــم بود که بی دوست نباشم هرگـــز

چه توان کرد که سعی من و دل باطل بود
دلم برای خودم تنگ می شود آری
همیشه بی خبر از حال خویشتن بودم
نشد جواب بگیرم سلام هایم را
هر آنچه شیفته تر از پی شدن بودم
من از آن حسن روز افزون که یوسف داشت دانستم
که عشق از پرده عصمت برون آرد زلیخا را
ای که در کوچه معشوقه ما می گذری
بر حذر باش که سر میشکند دیوارش
صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36
لینک مرجع