تالار گفتمان وب سایت ختم قرآن مجید

نسخه کامل: مسابقه با جوایز معنوی
شما در حال مشاهده نسخه متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21
مطرح كننده سوال لطفا جايزه معنوي رو هم تعيين كنه Smile

هديه: صلوات
سلام
کدام یک از آیات قرآن به نام مباهله نامیده شده و شان نزول آن چیست؟(متن آیه را هم بنویسید)



جایزه:3صلوات
[تصویر:  images?q=tbn:ANd9GcT5EgTGWds-x7j6CKBwu8p...dHb7Yi2ZNk]
آیه 61 سوره آل عمران
فَمَنْ حَاجَّکَ فیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْکاذِبینَ61

هر گاه بعد از علم و دانشی که ( در باره مسیح ) به تو رسیده ، ( باز ) کسانی با تو به محاجّه و ستیز برخیزند ، به آنها بگو: «بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم ، شما هم فرزندان خود را ما زنان خویش را دعوت نماییم ، شما هم زنان خود را ما از نفوس خود دعوت کنیم ، شما هم از نفوس خود آن گاه مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.
(۱۳ آذر ۱۳۹۲ ۰۳:۱۵ عصر)Entezar نوشته: [ -> ]آیه 61 سوره آل عمران
فَمَنْ حَاجَّکَ فیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْکاذِبینَ61

هر گاه بعد از علم و دانشی که ( در باره مسیح ) به تو رسیده ، ( باز ) کسانی با تو به محاجّه و ستیز برخیزند ، به آنها بگو: «بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم ، شما هم فرزندان خود را ما زنان خویش را دعوت نماییم ، شما هم زنان خود را ما از نفوس خود دعوت کنیم ، شما هم از نفوس خود آن گاه مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.

سلام علیکم
درسته ولی شان نزول آیه را بیان نکردید...................جایزه شما یک صلوات
یک صلوات دیگه هم برای کسی که شان نزول را بیان کند.
[تصویر:  images?q=tbn:ANd9GcRRKgPU3gvAGtmfNhb23hV...3my_a79MS0]
سلام علیکم
پس دوستان جواب ندادن
یکی جواب بده تا بریم سراغ سوال بعد.
شان نزول:
گفته‏ اند كه اين آيه و آيات قبل از آن در باره هيات نجرانى مركب از عاقب و سيد و گروهى كه با آنها بودند نازل شده است، آنها خدمت پيامبر (ص) رسيدند و عرض كردند : آيا هرگز ديده‏ اى فرزندى بدون پدر متولد شود، در اين هنگام آيه ان مثل عيسى عند الله... نازل شد و هنگامى كه پيامبر (ص) آنها را به مباهله دعوت كرد.

آنها تا فرداى آن روز از حضرتش مهلت خواستند و پس از مراجعه، به شخصيتهاى نجران، اسقف ( روحانى بزرگشان ) به آنها گفت : شما فردا به محمد (ص) نگاه كنيد، اگر با فرزندان و خانواده‏اش براى مباهله آمد، از مباهله با او بترسيد، و اگر با يارانش آمد با او مباهله كنيد، زيرا چيزى در بساط ندارد، فردا كه شد پيامبر (ص) آمد در حالى كه دست على بن ابى طالب (عليه‏السلام‏) را گرفته بود و حسن و حسين (عليهم االسلام‏) در پيش روى او راه مى‏رفتند و فاطمه (عليها سلام‏) پشت سرش بود، نصارى نيز بيرون آمدند در حالى كه اسقف آنها پيشاپيششان بود هنگامى كه نگاه كرد، پيامبر (ص) با آن چند نفر آمدند، در باره آنها سؤال كرد به او گفتند : اين پسر عمو و داماد او و محبوب‏ترين خلق خدا نزد او است و اين دو پسر، فرزندان دختر او از على (عليه ‏السلام‏) هستند و آن بانوى جوان دخترش فاطمه (عليه االسلام‏) است كه عزيزترين مردم نزد او، و نزديك‏ترين افراد به قلب او است... سيد به اسقف گفت : براى مباهله قدم پيش گذار.

گفت : نه، من مردى را مى‏بينم كه نسبت به مباهله با كمال جرأت اقدام مى‏كند و من مى‏ترسم راستگو باشد، و اگر راستگو باشد، به خدا يك سال بر ما نمى‏گذرد در حالى كه در تمام دنيا يك نصرانى كه آب بنوشد وجود نداشته باشد.

اسقف به پيامبر اسلام (ص) عرض كرد : اى ابو القاسم ! ما با تو مباهله نمى‏كنيم بلكه مصالحه مى‏كنيم، با ما مصالحه كن، پيامبر (ص) با آنها مصالحه كرد كه دوهزار حله ( يك قواره پارچه خوب لباس) كه حد اقل قيمت هر حله‏اى چهل درهم باشد، و عاريت دادن سى دست زره، و سى شاخه نيزه، و سى رأس اسب، در صورتى كه در سرزمين يمن، توطئه‏اى براى مسلمانان رخ دهد، و پيامبر (ص) ضامن اين عاريتها خواهد بود، تا آن را بازگرداند و عهد نامه‏اى در اين زمينه نوشته شد.

و در روايتى آمده است اسقف مسيحيان به آنها گفت : من صورتهائىرا مى‏بينم كه اگر از خداوند تقاضا كنند كوهها را از جا بركند چنين خواهد كرد هرگز با آنها مباهله نكنيد كه هلاك خواهيد شد، و يك نصرانى تا روز قيامت بر صفحه زمين نخواهد ماند.

از جمله شخصيتهاى سرشناسى كه اين مطلب از آنها نقل شده افراد زير هستند:

1 -مسلم بن حجاج نيشابورى صاحب صحيح معروف كه از كتب شش‏گانه مورد اعتماد اهل سنت است در جلد 7 صفحه 120 ( چاپ محمد على صبيح - مصر).

2 -احمد بن حنبل در كتاب مسند جلد 1 صفحه 185 ( چاپ مصر).

3 -طبرى در تفسير معروفش در ذيل همين آيه جلد سوم صفحه 192 ( چاپ ميمنية - مصر).

4 -حاكم در كتاب مستدرك جلد سوم صفحه 150 ( چاپ حيدر آباد دكن).

5 -حافظ ابو نعيم اصفهانى در كتاب دلائل النبوة صفحه 297 ( چاپ حيدر آباد).

6 -واحدى نيشابورى در كتاب اسباب النزول صفحه 74 ( چاپ الهندية مصر).

7 -فخر رازى در تفسير معروفش جلد 8صفحه 85 ( چاپ البهيه مصر).

8 -ابن اثير در كتاب جامع الاصول جلد 9 صفحه 470 ( طبع السنة المحمدية - مصر).
9 -ابن جوزى در تذكرة الخواص صفحه 17 ( چاپ نجف).
سلام علیکم
فرق حمد با مدح چیست؟
فرق مدح و حمد و شكر تدبّر در موارد استعمال نشان مي دهد كه: حمد به معناى ستودن، ستايش، ثنا گوئى، مدح، و تعريف كردن است . راغب در مفردات مي گويد: حمد خدا به معنى ثنا گويى اوست در مقابل فضيلت. حمد از مدح اخصّ و از شكر اعمّ است، زيرا مدح در مورد كمال اختيارى و غير اختيارى به كار مي رود . مثلا شخص را در مقابل طول قامت و زيبائى اندام كه غير اختيارى است و همچنين در مقابل بذل مال و سخاوت و علم مدح مي كنند ولى حمد فقط در مقابل اختيارى است. شكر تنها در مقابل نعمت و بذل بكار ميرود پس هر شكر حمد است ولى هر حمد شكر نيست و هر حمد مدح است ولى هر مدح حمد نيست. به اعتباري ديگر مي توان گفت: حمد با زبان است براي نيكي هاي اختياري؛ و شكر گاهى با زبان و گاهى با عمل انجام مى‏گيرد و مدح تعريفى (زباني) است در برابر زيبايى و نيكويى خواه اختيارى و خواه اكتسابى باشد و يا غير اختيارى مانند مدح زيبايى گل و مدح تلؤلؤ يك قطعه مرواريد.
تفاوت حمد و مدح

فرق بين حمد و مدح اين است كه:
اولا: مدح در مورد زنده و غير زنده، جاندار و بى جان، به كار مى رود، اما در حمد چنين نيست. مثلا مى گويى: زيد را مدح نمودم، همچنين اين لوءلوء را مدح نمودم، ولى نمى توان گفت: لوءلوء را حمد مى كنم،

ثانيا: مدح، پيش از احسان و پس از احسان صحيح مى باشد، اما حمد پيش از احسان درست نيست،

ثالثا: مدح، گاهى سرزنش و توبيخ مى گردد، همانگونه كه رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: احثوا التراب على وجوه المداحين به صورت مداحان و ستايشگران خاك بريزيد "مراد مدح نابجا يا زياده از حد است"، ولى حمد، هميشه به آن امر شده است، چنانكه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: من لم يحمد الناس لم يحمد الله.: هر كس مردم را ستايش نكند، خدا را نيز ستايش نمى كند،

رابعا: مدح، ستايش و تعريف است با زبان، در برابر زيبايى، خواه اختيارى باشد يا غير اختيارى، اما حمد در برابر فعل جميل اختيارى است فقط،

خامسا: نقيض حمد، مذمت است، ولى نقيض مدح، هجاء بدگويى و دشنام دادن مى باشد.



فرق بین دعا و زیارت چیست؟
سلام علیکم
دعا صحبت معصوم با خداست،و زیارت صحبت معصوم با معصوم است.
صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21
لینک مرجع