لطیفه های مجاز
۱۵ اسفند ۱۳۸۸, ۱۱:۰۹ عصر
(آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۴ بهمن ۱۳۹۲ ۱۱:۴۷ صبح، توسط هُدهُد صبا.)
ارسال: #1
|
|||
|
|||
لطیفه های مجاز
یکی رو ميبرن افريقا، يك تمساح نشونش ميدن. ازش میپرسن: «شما تو کشورتون به اين چي ميگين؟» غضنفر میگه: «ما غلط میکنیم چيزي به اين بگيم.
فقط توهین به هیچ قشری نکنید ما جز محبت مادری ز زهرا ندیده ایم ***** ما ها لباس عیدمان را محرم خریده ایم تاخواست قلم ،نقطه ضعفش بنگارد*****بیچاره ندانست علی نقطه ندارد
|
|||
|
صفحه 14 (پست بالا اولین پست این موضوع است.) |
۱۲ شهريور ۱۳۹۲, ۰۴:۳۸ عصر
(آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۸ آبان ۱۳۹۲ ۰۴:۳۱ عصر، توسط هُدهُد صبا.)
ارسال: #131
|
|||
|
|||
طنز...
بـا ایـن وضـی کـه بـعـضـی پـسـرا پـیـش مـیـرن
فـک کـنـم مـوقـع عـروسـیـشـون عـروس بـا مـاشـیـن مـیـاد، ایـنـارو از آرایـشـگـاه ور مـیـداره مـیـرن تــالار ! mall">دختره ﺍﺳﻤﺸﻮ ﺗﻮی فیسدوغ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ R R R ﻣﺴﯿﺞ ﺩﺍﺩﻡ ﯾﻨﯽ ﭼﯽ ؟ ﮔﻔﺖ ﺧﻨﮕﻮﻝ ﺳﺘﺎﺭﻩ ﺩﯾﮕﻪ “سه تا ره” هنوز در پی هضم این خلاقیتم حالا که آمده ای چترت را ببند... در سرای ما جز مهربانی نمیبارد... |
|||
|
۶ مهر ۱۳۹۲, ۰۳:۰۹ عصر
(آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۸ آبان ۱۳۹۲ ۰۴:۳۰ عصر، توسط هُدهُد صبا.)
ارسال: #132
|
|||
|
|||
RE: طنز
زنگ زدم به سهراب پرسیدم “قایقت جا دارد”
. . . . صدا آمد :از بی ادبان! فهمیدم اشتباهی شماره لقمان رو گرفتم، سریع قطع کردم… خدایا دستانم خالی اند و دلم غرق در آرزوها ، یا دستانم را توانا کن یا دلم را از آرزوهای دست نیافتنی خالی کن |
|||
|
۲۸ آبان ۱۳۹۲, ۱۱:۲۴ صبح
ارسال: #133
|
|||
|
|||
طنز
یه سری لذتها هم مختص ایرانه...
مثلا یه پول پاره پوره رو یه جوری به یه رانندهای، بقالی... بندازی و ازش خلاص شی! آدم احساس پیروزی میکنه؛ حتی دیده شده که اشک توی چشمای طرف جمع شده... حالا که آمده ای چترت را ببند... در سرای ما جز مهربانی نمیبارد... |
|||
|
۲۹ آبان ۱۳۹۲, ۰۴:۰۳ عصر
ارسال: #134
|
|||
|
|||
طنز
دغدغه امروز دخترا:
وای حالا میخوایم با آمریکا رفت و آمد کنیم، من چی بپوشم؟ حالا که آمده ای چترت را ببند... در سرای ما جز مهربانی نمیبارد... |
|||
|
۷ آذر ۱۳۹۲, ۰۴:۲۷ عصر
ارسال: #135
|
|||
|
|||
طنز
ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﯾﻪ ﺍﻋﺘﺮﺍﻓﯽ ﮐﻨﻢ ﻓﻘﻂ ﺗﻮﺭﻭﺧﺪﺍ ﻣﻨﻮ
ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ ﯾﺎﺩﺗﻮﻧﻪ ﻣﺎﻣﺎﻥ ﺑﺎﺑﺎﻫﺎﺗﻮﻥ ﻣﯿﺰﺩﻥ ﺗﻮ ﺳﺮﺗﻮﻥ ﻣﯿﮕﻔﺘﻦ ﺍﺯﺑﭽﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﯾﺎﺩ ﺑﮕﯿﺮ...؟ ﻣﻦ ﻫﻤﻮﻥ ﺑﭽﻪ ﻣﺮﺩﻣﻪ ﻫﺴﺘﻢ!!!!! (((((((((((((((: حالا که آمده ای چترت را ببند... در سرای ما جز مهربانی نمیبارد... |
|||
|
۹ آذر ۱۳۹۲, ۰۳:۵۶ عصر
(آخرین ویرایش در این ارسال: ۱۰ آذر ۱۳۹۲ ۰۶:۴۷ عصر، توسط هُدهُد صبا.)
ارسال: #136
|
|||
|
|||
طنز
دقت کردین این گربه ها هم آدم شدن واسه ما؟
قبلنا هیبتی داشتیم. از دور پخ میکردیم ۳متر رو هوا بودن، حالا از کنارمون رد میشن، نگاه معنادار چن ثانیه ای هم میکنن! همینمون مونده به نشانه افسوس سرم تکون بدن حالا که آمده ای چترت را ببند... در سرای ما جز مهربانی نمیبارد... |
|||
|
۱۰ آذر ۱۳۹۲, ۰۴:۵۰ عصر
(آخرین ویرایش در این ارسال: ۱۰ آذر ۱۳۹۲ ۰۶:۵۱ عصر، توسط هُدهُد صبا.)
ارسال: #137
|
|||
|
|||
طنز
سوال معارف آي كيو ها:
گازوئیل چیست؟ جواب :نام برادر جبرئیل است که مسئولیت سوخت رسانی به جهنم را به عهده دارد!! خخخخخخخخخخ حالا که آمده ای چترت را ببند... در سرای ما جز مهربانی نمیبارد... |
|||
|
۱۱ آذر ۱۳۹۲, ۰۳:۰۹ عصر
ارسال: #138
|
|||
|
|||
طنز
یارو داشته سی دی خالی گوش میداده و گریه می کرده ازش می پرسند خب چرا گریه میکنی؛ میگه دلم میسوزه خواننده اش لال هست ولی آلبوم داده بیرون!!!!
حالا که آمده ای چترت را ببند... در سرای ما جز مهربانی نمیبارد... |
|||
|
۱۲ آذر ۱۳۹۲, ۰۵:۱۶ عصر
ارسال: #139
|
|||
|
|||
طنز
مورد داشتیم پسره رفته گوشش سوراخ کرده گوشواره انداخته اسمش یاسر بوده باباش یاسمین صداش زده...
حالا که آمده ای چترت را ببند... در سرای ما جز مهربانی نمیبارد... |
|||
|
۱۶ آذر ۱۳۹۲, ۰۴:۰۲ عصر
ارسال: #140
|
|||
|
|||
طنز
مورد داشتیم که ﺑﭽﻪ۵ﺳﺎﻟﻪ ﺍﺯ ﺑﺎﺑﺎﺵ ﺁﻳﭙﺪ ﻣﻴﺨﻮﺍست
اونوقت ﻣﻦ ﺑﭽﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﻧﻬﺎﻳﺖ ﺁﺭﺯﻭﻡ ﺍﻳﻦ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺑﺰﺍﺭﻩ ﺩﺳﺘﮕﻴﺮﻩ ﭼﺮﺥ ﺧﻴﺎﻃﻴشو ﻳﻪ ﺩﻭﺭ ﺑﭽﺮﺧﻮﻧﻢ حالا که آمده ای چترت را ببند... در سرای ما جز مهربانی نمیبارد... |
|||
|
|
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
3 مهمان
3 مهمان
بازگشت به بالابازگشت به محتوا