ارسال پاسخ 
 
امتیاز موضوع:
  • 6 رأی - میانگین امیتازات: 4.83
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
لطیفه های مجاز
۱۵ اسفند ۱۳۸۸, ۱۱:۰۹ عصر (آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۴ بهمن ۱۳۹۲ ۱۱:۴۷ صبح، توسط هُدهُد صبا.)
ارسال: #1
Wink لطیفه های مجاز
یکی رو مي‌برن افريقا، يك تمساح نشونش ميدن. ازش میپرسن: «شما تو کشورتون به اين چي ميگين؟» غضنفر میگه: «ما غلط می‌کنیم چيزي به اين بگيم.

فقط توهین به هیچ قشری نکنید

ما جز محبت مادری ز زهرا ندیده ایم ***** ما ها لباس عیدمان را محرم خریده ایم



تاخواست قلم ،نقطه ضعفش بنگارد*****بیچاره ندانست علی نقطه ندارد
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط hamed ، هُدهُد صبا ، mah19 ، آشنای غریب
صفحه 11 (پست بالا اولین پست این موضوع است.)
۲۷ مرداد ۱۳۹۱, ۱۱:۳۵ عصر
ارسال: #101
طنز...
اینقد که آقای قرائتی از قرآن نکته تستی و کنکوری در میاره ، مدرسان شریف با اون عظمتش از کتاب درسی نمی تونست در بیاره ...!!
سلامتیش یه صلوات بفرستید ...

Rose حالا که آمده ای چترت را ببند...
در سرای ما جز مهربانی نمیبارد...
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط مریم گلی ، هُدهُد صبا ، zeinab ، seyedebrahim
۲۸ مرداد ۱۳۹۱, ۰۷:۴۲ صبح
ارسال: #102
RE: طنز
روایت هست که توماس ادیسون تا ۱۲ سالگی خِنگ بوده

اما مادرش همیشه بهش می گفته که روزی تو مرد بزرگی میشی
و همینطور هم شد!!!
اما ما از بچگی اگه اّنیشتین هم باشیم از بس پدرو مادرمون میگن
“تو هیچ پُخی نمیشی” آخرش با کلی ترفیعِ درجه میشیم همون پُـــــــخ !


[تصویر:  89291638003782700535.jpg]
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط هُدهُد صبا ، Entezar ، zeinab
۳۰ مرداد ۱۳۹۱, ۰۳:۲۵ عصر
ارسال: #103
RE: طنز
اعتراف می کنم بچه که بودم و تازه مسواک زدن رو یاد گرفته بودم،

موقع مسواک زدن به جای اینکه مسواک رو تکون بدم،
سرم رو با شدت در جهات مختلف تکون می دادم و مسواک رو

همینطور ثابت نگه می داشتم.
اعتراف می کنم تا یه ربع بعد مسواک زدن سرم گیج می رفت!

[تصویر:  89291638003782700535.jpg]
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط hamed ، Entezar ، safirashgh ، zeinab ، هُدهُد صبا ، آشنای غریب
۶ شهريور ۱۳۹۱, ۱۲:۱۹ عصر (آخرین ویرایش در این ارسال: ۶ شهريور ۱۳۹۱ ۱۲:۲۴ عصر، توسط hamed.)
ارسال: #104
RE: طنز
از تو آشپزخونه صدا مياد، رفتم ميبينم داداشم هِي دَرِ يخچالو باز و بسته ميكنه....بهش ميگم چيكار ميكنى؟ ميگه دارم refresh ميكنم شايد چيزِ جديدي توش پيدا بشه!!! {-7-}
دو نفر میرن بانک میزنن، اولی میگه: بیا پولا رو بشمریم. دومی میگه: ولش کن فردا رادیو میگه!{-7-}

Roseدر انتشار آنچه خوبیست و اثری از عشق در آن هست آخرین نفر نباشیدArrow
من یک اخراجی هستم
مشاهده وب‌سایت کاربر یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط safirashgh ، مریم گلی ، هُدهُد صبا ، آشنای غریب ، Entezar ، zeinab ، seyedebrahim
۶ شهريور ۱۳۹۱, ۱۲:۳۷ عصر (آخرین ویرایش در این ارسال: ۶ شهريور ۱۳۹۱ ۱۲:۳۸ عصر، توسط safirashgh.)
ارسال: #105
RE: طنز
بسم الله الرحمن الرحیم

به سلام دادا

گفتی یخچال؟؟!!!

محتوایات یخچال همشهری:

بیر تاوان سوغان، بیر قیر میزی سطیل تورشوموش قاتیخ، نچه بسته خاراب قورص، قیژقیر میش گار پوز، دوننکی آبگوشتون سویی ، ددنین مصنوعی دیشلری ، چینمیش ساغیز، معده شربتی ، پیس پیس قفیل ده ووالار!!

رفرش شد اخوی پلیز ترانسلیتش کنید

بسم الله الرحمن الرحیم
حسبنا الله و نعم الوکیل ... آل عمران 173...پشت و پناه ما خداست و چه پشت و پناه خوبی.
مشاهده وب‌سایت کاربر یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط hamed ، مریم گلی ، هُدهُد صبا
۶ شهريور ۱۳۹۱, ۰۳:۰۸ عصر
ارسال: #106
RE: طنز
تیمای لیگ برتر رو می بینی،شک می کنی جدول لیگ برتره یا جدول مندلیفه
آلومینیوم
فولاد
مس
ذوب آهن
نفت

[تصویر:  89291638003782700535.jpg]
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط safirashgh ، هُدهُد صبا ، hamed ، Entezar
۶ شهريور ۱۳۹۱, ۰۷:۳۴ عصر (آخرین ویرایش در این ارسال: ۶ شهريور ۱۳۹۱ ۰۷:۴۹ عصر، توسط هُدهُد صبا.)
ارسال: #107
RE: طنز
تو رستوران پیشخدمتو صدا کردم ... میگم آقا توی سوپ من مگس افتاده!
میگه مرده؟
پَ نه پَ هنوز زندست، داره شنا میکنه، صدات کردم بیایی نجاتش بدی !

----------------

مگس نشسته رو برنج به خواهرم میگم: مگـــــــــــــــــس ... !
میگه بکشمش؟؟
پَ نه پَ زشته برنج خالی بخوره یکم خورشت بریز واسش

Smile انتخاب رشته Smile

می شود گرد صاحبان نبوغ

موقع انتخاب رشته شلوغ

یک طرف عمّه و عمو و پدر

یک طرف خانواده ی مادر

دور هم جمع می شوند آنی

تا بدانند درس می خوانی

که عیار تو را حساب کنند

رشته ای تاپ انتخاب کنند

رشته ای با جلال و فرّ و شکوه

رشته ای باب طبع هر دو گروه

چون به هوش تو کرده اند وثوق:

دکتری و مهندسی و حقوق

غافل از این که جبر راهش نیست

هیچ کس جای دلبخواهش نیست

دیده ام بار ها که درمانده است

شاعری که مهندسی خوانده است

یا نوازنده ای که حفّار است

مجری رادیو که نجّار است

ای بسا بوده شاعر طناز

که شده کارمند شرکت گاز

وی بسا خوش نویس یا نقّاش

که شده در محله ای کفّاش

یا وکیل و مهندس و دکتر

شده طرّاح صحنه یا اکتور

کاش فرصت به بچه ها بدهیم

به هنر ارزش و بها بدهیم

گرچه در چشم تان هنر خوار است

هرکسی مستعد یک کار است

مثلاً دختری که در ایلام

شده دکتر به خواهش اقوام

جای آنکه بلای جان بشود

می شده خالق رمان بشود

یا جوانی مهندس عمران

که حذر دارد از گچ و سیمان

عوض آنکه برج ساز شود

می توانسته نی نواز شود

غم نخور فعله یا که فرّاشی

این مهم است، بهترین باشی!

آيا به آيات قرآن نمى‏ انديشند يا [مگر] بر دل هايشان قفلهايى نهاده شده است؟
سوره محمد(ص)/ آیه 24
مشاهده وب‌سایت کاربر یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط آشنای غریب ، hamed ، Entezar ، مریم گلی ، zeinab
۹ شهريور ۱۳۹۱, ۰۸:۳۳ صبح (آخرین ویرایش در این ارسال: ۹ شهريور ۱۳۹۱ ۰۸:۳۷ صبح، توسط Entezar.)
ارسال: #108
طنز...
رانندگان ماشین های حمل مرغ به جلیقه ضد گلوله و اسلحه تجهیز شدند!!!

فتح الله زاده : من صدای شما رو نمیشنوم آقای فردوسی پور !
فردوسی پور : الان صدای منو نمیشنوین !؟
فتح الله زاده : نخیر …!

داریم آبگوشت میخوریم, گوش کوبُ گرفتم دستم
تیریپ خاطره های کودکی….به بچه خواهرم میگم :
دایی جون این گوش کوب سنش از منم بیشتره ….
مادرم از اون ور میگه : فایدشم همین طور!!!
Rolling

Rose حالا که آمده ای چترت را ببند...
در سرای ما جز مهربانی نمیبارد...
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط hamed ، مریم گلی ، safirashgh ، zeinab
۹ شهريور ۱۳۹۱, ۱۱:۵۳ صبح
ارسال: #109
RE: طنز
مامان من موقعی که خاله هام مهمون ما هستن :

پاشو دختر..زشته الان مهمونا میان آبروم می ره
مامان من موقعی که عمه و بچه هاش مهمون ما هستن :
پاشو بچه الان یه گله آدم می ریزه اینجا !

[تصویر:  89291638003782700535.jpg]
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط zeinab ، mass night wolf
۱۳ شهريور ۱۳۹۱, ۰۷:۱۲ صبح
ارسال: #110
RE: طنز
در آستانه امتحانات

زمزمه های دانشجویان شب قبل از امتحان:
خب!
این که نمیاد...
اینم که بلدم...
دیگه وقت خوابه...

[تصویر:  89291638003782700535.jpg]
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط hamed ، zeinab ، safirashgh
ارسال پاسخ 


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
1 مهمان

بازگشت به بالابازگشت به محتوا