تالار گفتمان وب سایت ختم قرآن مجید

نسخه کامل: دل گفته هایمان با معبود
شما در حال مشاهده نسخه متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21
فرشتگان از خدا پرسیدن :خدایا شما که بشررو خیلی دوست داری چرا غم را آفریدی
خداوند گفت :غم را به خاطر خودم آفریدم چون این مخلوق من تا غمگین نشه به یاد خالق نمی افته
از تصادف جان سالم ب در برده بود و میگفت; زندگی اش را مدیون ماشین مدل بالایش است...
(و خدا همچنان لبخندمیزد)
یا رب تو چنان کن که پریشان نشوم محتاج به بیگانه و خویشان نشوم
بی منت خلق خود روزیم ده تا از در تو بر در ایشان نشوم
Rose آقای انتظار شاعرم که هستین. ماشالا
شاعر که نه ولی خوب یه وقتا یه چیزایی میاد تو ذهنم و فقط میارمش رو کاغذ...
خدایا... بابت هر شبی که بی شکر سر بر بالین گذاشتم، بابت هر صبحی که بی سلام به تو اغاز کردم، بابت لحظات شادی که به یادت نبودم، بابت هر گره که به دست تو باز شد و من به شانس نسبتش دادم، بابت هر گره که به دستم کور شد و مقصر را تو دانستم........... مرا ببخش
Rose دیدگاهتون خیلی جالب بود.
خدا
تو میبینی و میپوشانی
مردم نمیبینند و فریاد میزنند...
(۲۲ دي ۱۳۹۲ ۰۱:۵۴ صبح)Entezar نوشته: [ -> ]خدا
تو میبینی و میپوشانی
مردم نمیبینند و فریاد میزنند...

ممنون جناب انتظارRose

خیلی جالبن
روزهایم همه سخت میگذرند.... بی توچه خسته ام.... خسته تر از بادم... خسته تر از شبنم.... و من از عشق زمینی دل میکنم و دل به عشقی اسمانی میسپارم....
چه زیبا و رویاییست عاشق خداوند بودن.......
صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21
لینک مرجع