تالار گفتمان وب سایت ختم قرآن مجید

نسخه کامل: دل گفته هایمان با معبود
شما در حال مشاهده نسخه متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21
Rose خدایا ای کاش می دانستم آنچه نمی دانم
ای کاش میفهمیدم آنچه نمیفهمم
ای کاش عمل میکردم به آنچه می دانم
ای کاش محبوب تو می شدم
خدایا در زمین تو راه میروم و ازآسمان تو نفس میشم و از روزی تو ارتزاق میکنم ولی تو را حس نمیکنم.
خدایا میخاهم بی واسطه تو را لمس کنم.
خدایا قلبم از دوری تو تنگ شده.
خدایا زمان را بردار که ما مشتاقیم به تو وصل شویم.
خدا یا شب هجران را تمام کن دل به تنگ آمده
نیایش رابعه عدویه
زندگی بی‌دوست جان فرسودن است
مرگ حاضر غایب از حق بودن است
یا رب دلم حاضر کن یا نماز بی‌دل بپذیر !
الهی ما را از دنیا هر چه قسمت کرده‌ای به دشمنان خود ده و هر چه از آخرت قسمت کرده‌ای به دوستان خود ده که مرا تو بسی!
بار خدایا اگر مرا فردای قیامت به دوزخ فرستی سریّ آشکار کنم که دوزخ از من به هــــــزار راه بگریزد!
بار خدایا اگر مرا فردا در دوزخ کنی من فریاد بر آورم که وی را دوست داشتم، با دوستاین کنند؟!
الهی کار من و آرزوی من در دنیا از جمله دنیا یاد توست و در آخرت از جمله آخرت لقایتوست. از من این است که گفتم تو هر چه خواهی می‌کن.
و در راه مکه چنین نیایش کرده است: الهی دلم بگرفت. کجا روم؟! – من کلوخی، آن خانه سنگی – مرا تو می‌باید.
(یعنی هدف تویی و تو هر جا باشی حج همانجاست نه جای دیگر).



نویسنده: خادمین حضرت خدیجه -
الهی ؛ اگر چه درویشم ولی داراتر از من کیست،

که تو دارایی منی...

الهی ، در،بسته نیست ، ما دست و پا بسته ایم...

الهی ، چون توانستم، ندانستم و

چون دانستم، نتوانستم

الهی ، مقدور فرما آنچه ذبح می شود

نفسانیت ما باشد به پای ربانیت تو...

الهی...با خاطری خسته...

دلی به تو بسته!دست از غیر تو شسته...

درانتظار رحمتت نشسته ام. میدهی كريمی، نمی دهی حكيمی...

مي خوانی شاكرم ميرانی صابرم...

الهی احوالم چنانست كه می دانی و

اعمالم چنين است كه مي بينی

نه پاي گريز دارم ونه زبان ستيز...

الهی مشت خاكي را چه شايد و از او چه برآيد

و با او چه باید...

دستم بگير يا الرحمن الراحمين

در هیاهوی زندگی دریافتم ؛

چه بسیار دویدن ها،که فقط پاهایم را از من گرفت

در حالی که گویی ایستاده بودم ،

چه بسیار غصه ها،که فقط باعث سپیدی موهایم شد

در حالی که قصه ای کودکانه بیش نبود ،

دریافتم،کسی هست که اگر بخواهد "می شود"

و اگر نخواهد "نمی شود"

به همین سادگی ...

کاش نه میدویدم و نه غصه می خوردم

فقط او را می خواندم و بس

خدایا...

همه از تو میخواهند بدهی اما ،من از تو می خواهم بگیری

خستگی ،دلتنگی و غصه ها را از،لحظه لحظه روزگار همه آنهایی که دوستشان دارم
امروز عرفه بود...
دلم ی خدای مهربون میخواد که دم گوشم فردا بگه باشه، خودم درستش میکنم زود زود حل میشه، مگه به من اطمینان نداری...
باتمام وجودگناه کردیم... اما او نه نعمتش راازما گرفت ونه گناهانمان رافاش کرد..
حال اگر اطاعتش کنیم چه خواهدکرد....؟
خدایامراببخش به خاطردرهایی که زدم اماخانه تونبود
سرمشق های آب بابا یادمان رفت
رسم نوشتن با قلمها یادمان رفت
شعر خدای مهربان را حفظ کردیم
خدای مهربان را یادمان رفت
در شهر، یکی نیست چو چشمان تو خونریز من شهر نشابورم و تو لشگر چنگیز

ای اشک تو هم باده و چشم تو پیاله از زلف تو سرشارم و از چشم تو لبریز

پرهیزگران را چه نیازی است به توبه؟ یا توبه گران را چه نیازی است به پرهیز؟

هر روز یکی خشت می افتد به سر ما ای سقف ترک خورده به یکباره فرو ریز

ای آینه ی لستُ علیهم به مُسَیتر دریاب مرا حضرت شمس الحق تبریز
در خود نگاه می کنم تا ببینم که خطا کجاست؛

بعد از کمی تأمل و قدری سکوت پی می برم؛

آنجا که خالی از خداست ...


خدایا تو را عاشق دیدم و غریبانه عاشقت شدم

تو را بخشنده پنداشتم و گنه کار شدم

تو را وفادار دیدم و بی وفایی نمودم ولی هر کجا که رفتم سرشکسته بازگشتم

تو را گرم دیدم و در سردترین لحظات به سراغت آمدم


اما...


تو مرا چه دیدی که همچنان بخشنده و توبه پذیر و مشتاق بنده ات ماندی؟؟؟


خدایا!

ما اگر بد کنیم، تو را بنده های خوب بسیار است،

تو اگر مدارا نکنی ما را خدای دیگر کجاست ؟


چه زیبا خالقی دارم... چه بخشنده خدای عاشقی دارم... که میخواند مرا با انکه میداند گنه کارم...!!
صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21
لینک مرجع