تالار گفتمان وب سایت ختم قرآن مجید

نسخه کامل: آدینه های بی قراری
شما در حال مشاهده نسخه متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12
سلام.

[تصویر:  zcpndxpxvcrqcwzmeame.jpg]
کیم که با تو کنم گفتگو عزیز دلم
عنایت تو به من داده رو عزیز دلم

سیاه روتر و بی‌آبروتر از من نیست
مگر دهی تو به من آبرو عزیز دلم

بسوز و آب کن و آتشم بزن که کنم
چو شمع، گریه بی های و هو عزیز دلم

اگر عزیز دل خود تو را صدا نزنم
چه خوانمت؟ چه بگویم؟ بگو، عزیز دلم!

توان گفتن یا بن الحسن نمانده دگر
که گریه عقده شده در گلو، عزیز دلم

کنار قبر علی، یا کنار قبر حسین
بگو کجات کنم جستجو عزیز دلم؟

گرفتم آنکه بیایی بدین سیه‌ رویی
چگونه با تو شوم رو به رو عزیز دلم؟

بیا که فاطمه بعد از هزار سال هنوز
کند ظهور تو را آرزو، عزیز دلم

هنوز یاد لب تشنگان کرب و بلا
نگاه توست به دست عمو، عزیز دلم

به یاد حنجر خشکی که نهر خون گردید
رود ز دیده سرشکم چو جو، عزیز دلم

به جستجوی تو «میثم»روا بود که چو باد
تمـام عمـر رود کـو بـه کـو عزیز دلم

استاد غلامرضا سازگار
در امتداد خزان ، روزها زمستانی
و در غیاب شما ، آفتاب زندانی
جسارت است ولی یک سوال می پرسم
چقدر در پس پرده حضور پنهانی ؟
ببین برای شما جمعه ندبه می خوانند
نوادگان زمین خسته از پریشانی
چه وقت میرسد آقا نگاهتان باشد
برای شب زدگان آیت غزل خوانی ؟
چرا نمی رسی ای منتقم ببین امروز
به نیزه ها شده قرآن به دست شیطانی
دوباره پنجره ها ، زل زدن به غربت شهر
در انتظار شما ای طلوع پایانی

شعر : علی سلیمانی

[تصویر:  SALEH.jpg]

چشم در راهیم اما قاصدی در راه نیست

جمعه هم آمد ولی آن جمعه دلخواه نیست

ما کجا و نورباران شب دریا کجا!

قطره در خواب و خیالِ جذر و مد ماه نیست

ما کجا و بارگاه حضرت خوبان کجا!

هر گدایی، لایق هم صحبتی با شاه نیست

عشق، اینجا بین آدم ها غریب افتاده است

پایمردی کن برادر! یوسفی در چاه نیست

بارمان را آب برد و تازه فهمیدیم که

در بساط خالی ما، آه حتی آه نیست

ریشه در خاکیم و دم از آسمان ها می زنیم

بت پرستانیم و مثل ما کسی گمراه نیست

تک سوار قصه ها، یک روز می آید ولی

جز خدا از پشت پرده، هیچ کس آگاه نیست


عاقبت دست من و دامن آن سرو سهی
تا به سر منزل مقصود روان خواهد بود

چه توان گفت ز شکر و کرم و حلم شهی
که جهانی به لبانش نگران خواهد بود

تو جهانی و جهانی ز تو خرسند وخموش
به حقیقت که جهان با تو جهان خواهد بود

"اینهمه شعبده ها عقل که می کرد اینجا "
چون رسد شاه جهان بی قلیان خواهد بود

مردم از ظلمت شبهای دراز و غم یار
مستی و رخصت این شه چه زمان خواهد بود

دادگستر گیتی خبر داد به یاران که الا
روز وصل شه و یاران دوان خواهد بود

چشمه آب حیات و گل و شبنم بی دوست
شوره زاریست که بی مایه روان خواهد بود

ای خوش آن روز که بانگ خوش" یا زهرا" مان
از همه جای جهان درسریان خواهد بود
عاقبت دست من و دامن آن سرو سهی
تا به سر منزل مقصود روان خواهد بود

چه توان گفت ز شکر و کرم و حلم شهی
که جهانی به لبانش نگران خواهد بود

تو جهانی و جهانی ز تو خرسند وخموش
به حقیقت که جهان با تو جهان خواهد بود

"اینهمه شعبده ها عقل که می کرد اینجا "
چون رسد شاه جهان بی قلیان خواهد بود

مردم از ظلمت شبهای دراز و غم یار
مستی و رخصت این شه چه زمان خواهد بود

دادگستر گیتی خبر داد به یاران که الا
روز وصل شه و یاران دوان خواهد بود

چشمه آب حیات و گل و شبنم بی دوست
شوره زاریست که بی مایه روان خواهد بود

ای خوش آن روز که بانگ خوش" یا زهرا" مان
از همه جای جهان درسریان خواهد بود
هرزمان گويم اباصالح کجاست

بي تو دنيا پوچ و زنداني بلاست .:. يا ابا صالح طفيلي از شماست

عشق ديدارت مرا مجنون نگاشت .:. اين جنون من رابسي محزون بداشت

هرزمان گويم اباصالح کجاست .:. اين دوا بر درد بي درمان کجاست

جان ما آمد به لب جانان کجاست .:. شب به سر آمد مه تابان کجاست

فضل ورحمت از شما بارد هزاران .:. مثل باران برتمام کوهساران

صد مجلد هرکدامش صدهزار .:. اين نباشد گوشه اي زآن چشمه سار

عشق مولا برتر از جانهاي ماست .:. جان ما وابسته اين عشق هاست

يا الهی عشق ما مهدي رساني .:. يا که جان را زاين عاشق ستاني
سلام واقعا اشعار زیبایی بودن دست همتون درد نکنه!من دنبال یه شعری هستم که اولش اینه:ای راهب کلیسا کمتر بزن تو ناقوس....
هر کی این شعر رو یاد داره لطفا در این انجمن بنویسه تا من بتونم گیرش بیارم.آخه من دیوونه این شعرم
ممنون از همتون.
سلام.

به یاد روی مه آلوده اش غزل خوانم

به فکر ماه پس ابرم و هراسانم




چقدر طول کشید انتظار ، می ترسم

به وقت آمدنت زنده ام ؟ نمی دانم




به فکر پرده کشیدن ز رویت ای ماهم

که از زمان ظهورت حدودا آگاهم




نه ، دور نیست زیاد این زمان ظهور

ببین صدای قدمت آید از ته آهم




عطش برای شرب نگاهت ببین به لب هایم

همین بس است بیا و نگو نمی آیم




برای انتظار تو آقا توانمان رفته

برای شیعه بد است آقا ، نگو که تنهایم


پس از هزار و چند قرن هنوز می نالم

که شیفته رخ ماه و خراب آن خالم




ولی همین که خوب فکر می کنم شاید من

به شاخه های درخت شکفتنت کالم




مرا نبین که به گلشن و چمن خارم

امید آمدنت را به روی گل دارم




به خاطر گلها بیا بهار گلزارم

که سیصد و سیزده گل در این چمن دارم
بچه ها من هنوز منتظر یکی از شما عزیزان هستم تا شعری که عاشقشم رو برام بفرسته؟کجااااااااااااااااائئئئئئئئئئئئئئئئئئد!!!!!!!
(۹ دي ۱۳۸۹ ۰۶:۴۸ عصر)فاطمه گل نوشته: [ -> ]بچه ها من هنوز منتظر یکی از شما عزیزان هستم تا شعری که عاشقشم رو برام بفرسته؟کجااااااااااااااااائئئئئئئئئئئئئئئئئئد!!!!!!!

سلام

اینجا گذاشتمش: http://forum.ghorany.com/thread-574-post...ml#pid4433
صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12
لینک مرجع