حکایت
۲۷ تير ۱۳۸۸, ۰۲:۴۴ عصر
ارسال: #1
|
|||
|
|||
حکایت
شیعه واقعی
مردى به رسول خدا صلى اللّه عليه و آله عرض كرد: يا رسول اللّه ! فلانى در منزل همسايه اش نگاه حراممى كند و اگر بتواند بدنبال آن كار حرامى انجام دهد انجام مى دهد. رسول خدا صلى اللّه عليه و آله.خشمگين شد و فرمود: او را نزد من بياوريد. مرد ديگرى كه در آنجا حضور داشت عرض كرد: يا رسول اللّه ! او از شيعيان شماست كه به ولايت شما وعلى عليه السلام اعتقاد دارد و از دشمنان شما بيزار است .رسول خدا صلى اللّه عليه و آله فرمود: نگو او از شيعيان ما است ، اين يك دروغ است . شيعه ما كسى است كه دنباله روى ماباشد و از اعمال ما پيروى كند و اين كارهاى او كه نام بردى از اعمال ما نيست. آقاجان بدانید و بدانند که لبخند رضایت شما را با هیچ چیز عوض نخواهیم کرد |
|||
|
صفحه 6 (پست بالا اولین پست این موضوع است.) |
۲۳ بهمن ۱۳۸۸, ۰۲:۰۲ عصر
(آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۳ بهمن ۱۳۸۸ ۰۲:۰۴ عصر، توسط کبوتر حرم.)
ارسال: #51
|
|||
|
|||
RE: حکایت
التماس
همقد گلوله توپ بود. ـ گفتم: چه جوری اومدی اینجا؟ ـ گفت: با التماس! ـ چه جوری گلوله رو بلند میکنی میاری؟ ـ با التماس! ـ میدونی آدم چه جوری شهید میشه؟ ـ با التماس! تکههای بدنش رو که جمع میکردم، فهمیدم چقدر التماس کرده... آقاجان بدانید و بدانند که لبخند رضایت شما را با هیچ چیز عوض نخواهیم کرد |
|||
|
۲۳ بهمن ۱۳۸۸, ۰۲:۱۴ عصر
ارسال: #52
|
|||
|
|||
RE: حکایت
ممنون خانومم.
خيلي زيبا و با احساس بود. از خود به خدا هیچ نگوییم و نپرسیم .:. ما هم به خدا گر به خود آییم ، خداییم
|
|||
|
۲۳ بهمن ۱۳۸۸, ۰۳:۵۹ عصر
(آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۳ بهمن ۱۳۸۸ ۰۴:۲۷ عصر، توسط کبوتر حرم.)
ارسال: #53
|
|||
|
|||
RE: حکایت
مردی نزد حضرت سلیمان (علیه السلام) آمد و شکایت کرد که همسایه ها مرغابی مرا می دزدند و نمی دانم کیست.
سلیمان (علیه السلام) وقتی مردم در مسجد بودند خطبه خواند و گفت: یکی از شما مرغ همسایه را می دزدد و داخل مسجد می شود در حالتی که پر او بر سرش است. مردی دست بر سر کشید ... حضرت گفت: بگیرید که دزد اوست. (هزار و یک نکته، علامه حسن زاده آملی) آقاجان بدانید و بدانند که لبخند رضایت شما را با هیچ چیز عوض نخواهیم کرد |
|||
|
۲۶ بهمن ۱۳۸۸, ۰۴:۰۷ عصر
ارسال: #54
|
|||
|
|||
RE: حکایت
چهار تن از شاهان بر نكوهش سخنگوى، گرد آمدند. شاه هندوستان ، شاه چين، شاه كسرى (شاه ايران ) و قيصر (شاه روم ).
يكى از آنان گفت : من بر آنچه گفته ام پشيمانم و بر آنچه نگفته ام پشيمان نيستم. ديگرى گفت : من هرگاه سخنى بگويم سخن بر من مسلط است نه من بر او، و هرگاه سخنى نگويم من بر سخن مسلطم. سومى گفت : از كسى كه سخن مى گويد در شگفتم! اگر سخنش به او برگردد به او زيان رساند و اگر بر نگردد به او بهره اى نرساند. چهارمى گفت : من بر رد آنچه نگفته ام تواناترم تا بر رد آنچه گفته ام. [المحجة البيضاء، فيض كاشانی، ترجمه:راه روشن ج5] امام علی علیه السلام: تلافی آنچه بر اثر زیادی سکوت از دست داده ای، آسانتر است از تدارک آنچه به خاطر سخن گفتنت، فوت شده است. [نهج البلاغه، نامه 31] آقاجان بدانید و بدانند که لبخند رضایت شما را با هیچ چیز عوض نخواهیم کرد |
|||
|
۲۸ بهمن ۱۳۸۸, ۰۲:۱۸ عصر
ارسال: #55
|
|||
|
|||
RE: حکایت
در خبر است كه پادشاهى از بهر خفتن در فراش شد بر بام كوشك، و از خداى تعالى بهشت خواست. چون چشمش در خواب شد شتربانى را ديد كه بر بام كوشك ميگرديد و دوك و پشم در دست گرفته بود و ريسمان ميكرد.
پادشاه گفت:اى شتربان! اينجا چه جاى تست و چه همى جوئى؟ جواب داد كه: شترم گم شده است طلب ميكنم، گفت: بر بام كوشك چگونه شتر طلب كنند؟ كه اين محالست. گفت: چنان كه در بستر نرم و گرم بهشت را طلب كنند؛ اين سخن در پادشاه اثر كرد و كارگر آمد چون بيدار شد در حال برخاست و جامه ملوكانه از تن بيرون كرد و گليمى در پوشيد و از ميان خلق بيرون شد و بولايتى ديگر رفت و بعبادت حقّ سبحانه و تعالى مشغول شد. [شهاب الأخبار،ترجمه: متن، ص: 251 250] امام علی علیه السلام: از پستی دنیا، نزد خدای سبحان آن است که به آنچه نزد خداست نتوان رسید مگر به ترک دنیا. [غرر الحکم، 118/254:2] آقاجان بدانید و بدانند که لبخند رضایت شما را با هیچ چیز عوض نخواهیم کرد |
|||
|
۳۰ بهمن ۱۳۸۸, ۱۲:۴۶ عصر
ارسال: #56
|
|||
|
|||
RE: حکایت
روزى پادشاه، غريب وار (بطور ناشناس) بر در گرمابه رفت بر آنكه در رود و سر بشويد.
حمامى او را منع كرد و گفت كه: نگذارم كه بىمزد در شوى، پادشاه را گريه افتاد و آب از چشم مىباريد. حمامى را بر وى رحمت آمد و گفت: چه ميگريى؟ پندار كه خود نگفتم. برخيز و در شو و سر بشوى. پادشاه گفت: نه از براى اين ميگريم. از بهر آن ميگريم كه در گرمابه كه مدخل پليدانست و جاى شيطانست بىمزد نمىگذارند، پس در بهشتى كه جاى پيغمبران و صدّيقانست و مدخل پاكان؛ چگونه بىمزد در گذارند؟! [شهاب الأخبار،ترجمه: متن، ص: 251] امام علی علیه السلام: بهشت، با آرزو حاصل نمی شود. [غرر الحکم، 132/348:2] آقاجان بدانید و بدانند که لبخند رضایت شما را با هیچ چیز عوض نخواهیم کرد |
|||
|
۲ اسفند ۱۳۸۸, ۱۰:۲۸ عصر
ارسال: #57
|
|||
|
|||
RE: حکایت
علامه حسن زاده آملی (حفظه الله) می گوید:
درس استاد شعرانی، تقریبا هیچ تعطیلی نداشت. در طول سال تنها دو روز تعطیل بود. یکی عاشورا و دیگری شهادت حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) و امام حسن مجتبی (علیه السلام). یک روز پر برف زمستانی برای درس به منزل ایشان رفتم و عذرخواهی کردم که با این برف (سنگین) نباید مصدّع شوم. فرمودند: شما روز های قبل که می آمدید، گداهای گذر بودند. امروز چطور؟ گفتم: بودند. فرمودند: آن ها کارشان را تعطیل نکردند، چرا ما تعطیل کنیم؟! [حکمت و حکایت، ج2] امام علی علیه السلام: ای کاش می دانستم کسی که علم از او فوت شد، چه چیزی به دست آورده! و کسی که علم به دست آورد، چه چیز از دست داده! [جلوه های حکمت، باب العلم] . آقاجان بدانید و بدانند که لبخند رضایت شما را با هیچ چیز عوض نخواهیم کرد |
|||
|
۵ اسفند ۱۳۸۸, ۱۰:۱۷ عصر
ارسال: #58
|
|||
|
|||
RE: حکایت
ابن عباس گويد:
خدا دنيا را سه جزء قرار داده : يك بخش براى مؤمن، و يك بخش براى منافق، و يك بخش براى كافر. پس مؤمن (از آن) توشه بر مى گيرد و منافق (به آن) مى آرايد و كافر (در آن) بهره مى برد. [المحجة البيضاء، فيض كاشانی، ترجمه:راه روشن ج5] آقاجان بدانید و بدانند که لبخند رضایت شما را با هیچ چیز عوض نخواهیم کرد |
|||
|
۸ اسفند ۱۳۸۸, ۱۲:۵۵ عصر
ارسال: #59
|
|||
|
|||
RE: حکایت
يكى از بزرگان مى گويد:
دنيا مردارى است و هر كس چيزى از آن بخواهد بايد بر همنشينى سگان و نزاعشان صبر كند. [المحجة البيضاء، فيض كاشانی، ترجمه:راه روشن ج5] آقاجان بدانید و بدانند که لبخند رضایت شما را با هیچ چیز عوض نخواهیم کرد |
|||
|
۱۳ اسفند ۱۳۸۸, ۱۰:۴۹ عصر
ارسال: #60
|
|||
|
|||
RE: حکایت
فرشته ی مرگ به رابعۀ عدویّه رسید. رابعه پرسید: تو کیستی؟
عزرائیل گفت: من بر هم زنندۀ لذت ها، یتیم کنندۀ بچه ها و بیوه کنندۀ زن ها هستم! رابعه گفت: چرا همه اش از بدی خودت گفتی؟ چرا نمی گویی: من رسانندۀ دوست به دوست هستم؟ [داستان عارفان، ص94] نقل: حکمت و حکایت، ج2 کسی چون رابعه می تواند چنین بگوید ... . آقاجان بدانید و بدانند که لبخند رضایت شما را با هیچ چیز عوض نخواهیم کرد |
|||
|
|
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
3 مهمان
3 مهمان
بازگشت به بالابازگشت به محتوا