تالار گفتمان وب سایت ختم قرآن مجید

نسخه کامل: لطیفه های مجاز
شما در حال مشاهده نسخه متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15
آیا میدانید !!؟
آيا مي دانيد بدن جوجه تيغي در هنگام تولد حالت ژله اي دارد و حتي ممكن است در حين تولد، نيمي از بدنش توسط تيغهاي بدن مادر كنده شود؛ اما تا قبل از یک هفتگی، بدنش كاملاً ترميم مي شود؟

آيا مي دانيد سگ از نژاد اسب است و خود اسب هم از نژاد ماموت يا همين فيلهاي امروزي است؟

آيا مي دانيد ضريب هوشي نوزاد انسان در سه روز اول تولد بيش از هفتصد و پنجاه است اما اين مقدار از روز چهارم به سرعت پايين مي آيد؟

آيا مي دانيد يك نوع سمندر در آفريقا وجود دارد كه تحمل شانزده هزار ولت برق با شدت جريان پنجاه هرتز را دارد و در اين حالت بدنش تنها نوري معادل يك لامپ 70 وات توليد مي كند؟

آيا مي دانيد زرافه ها در اصل گوشتخوار هستند اما به دليل عدم توانايي در بلعيدن غذا از روي زمين به دليل داشتن مري طولاني و نداشتن اندام مناسب برای شكار، گياه خواري مي كنند و به همين دليل يك زرافه در تمام طول عمر خود سوء هاضمه دارد؟

آيا مي دانيد در قطب شمال تنها دو ماه از تابستان امكان آتش روشن كردن در فضای آزاد وجود دارد و در بقيه ايام سال به دليل سرماي شديد، آتش به صورت تكه هاي بلور در آمده و خورد مي شود؟

آيا مي دانيد اگر بتوانید سر خود را سه بار پشت سر هم و در زمانی کمتر از 10 ثانیه محكم به ديوار بكوبيد، میگرنتان خوب می شود و اصلاً دردتان نمی گيرد؟

آيا مي دانيد اگر در هنگام چشم درد، بتوانید به کمک انگشت سبابه، چشمتان را از حدقه دربياوريد، دردتان برطرف شده و در کمتر از یک ساعت، یک چشم جدید به جای آن در می آید؟

آيا مي دانيد اگر پیش من بياييد تا من يك اردنگی محکم به شما بزنم، تمام بیماری ها و سموم بدنتان دفع مي شود؟

آيا مي دانيد كه همه اينها چرت و پرت بود؟

آيا مي دانيد شما الآن سرکار رفته اید؟

آيا مي دانيد هرچه الآن در دلتان نسبت به من گفتيد، خودتان هستيد؟

آیا میدانستید شما الان برای گرفتن انتقام از من، به فکر می افتید که این مطلب را برای همه بفرستید؟

آيا مي دانيد هرچه در اينترنت به دستتان رسيد را نبايد باور كنيد چون شما عقل داريد؟

آیا میدانستید که من در ابتدای این مطلب، نیشم باز بود؟ پس چرا این چرت و پرت ها رو خوندید!!؟

آیا میدانید که با وجود اینکه فهمیده اید که سرکار رفته اید، چرا دارید این مطلب را تا آخر میخوانید؟
یه یارو زنگ میزنه پیتزا فروشی میگه یه پیتزا می خواستم. فروشنده میگه . به نام ... ؟ یارو میگه . آخ آخ . ببخشید .به نام خدا , یه پیتزا می خواستم.
یارو میره انگلیس
صبح انگلیسیه بهش میگه گود مورنینگ
یاور کمی فکر میکنه می بینه چیزی متوجه نشد برای اینکه کم نیاره
میگه:
محض احتیاط باباته (Big Grin )
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
یارو کیست؟؟؟شخصی که در مقابل هر گونه فهمیدن مقابله می کند
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
یه روز مادر خانواده از پشت بوم می افته می میره
بعد از پسرش می پرسن چی شد که مامانت مرد؟؟؟
پسر:رفت بالا پشت بوم که رخت پهن کنه بعد پاش سر خورد افتاد
میگن:مرد
پسر:نه از اونجا افتاد رو کولر
میگن:مرد
پسر:نه کولر شکست افتادم کف پشت بوم
میگن: مرد
پسر:نه سقف خراب شد از اونجا افتاد تو بالکن
ميگن:ایندفعه دیگه مرد
پسر:نه بالکن خراب شد افتاد حیاط
میگن:دیگه امکان نداره زنده باشه
پسر:نه بازم زنده موند ولی دیدیم اگه اینجوری بره دیگه اصلا خونه واسمون نمی مونه خودمون باتیر زدیمش
نگاه یک مرد به خانواده همسر ! ( طنز )

داماد :موجودیست مظلوم، قبل از دامادی منت بسیار کشیده، بسیار گردن کج کرده تا سر انجام بعله را گرفته، اما همواره انگ به غلامی پذیرفته شدن را به همراه داشته و خانواده ی عروس اورا به عنوان عضوی تحمیلی دانسته و به رسمیت نمیشناسند.

پدر زن : موجودیست از جنس داماد، اما آبش با داماد در یک جوی نرفته و همواره به داماد به چشم دزد ناموس نگاه می کند که دختر دردانه اش را از چنگ بابا درآورده...

برادر زن :موجودیست دو رو از جنس داماد، غالباً سیاست یک بام و دو هوا را دارد، برای داماد از جنس پدرزن بوده و در جایی دیگر خود داماد است و به مشقات دامادی گرفتار.

خواهر زن : از او به عنوان نان زیر کباب هم یاد شده، نقشی دوگانه دارد، گاه مرهم درد است و گاه سوهان روح.

باجناق :همسر خواهر زن را گویند، موجودیست منافق و رقیبی سرسرخت و ملاکی برای سنجش و قیاس، اعمال و رفتارش همواره بر زندگی شما سایه افکنده و بر روی اعصابتان پارازیتهایی با طول موج متوسط ارسال میکند. آهنگ تغییر در زندگی شما تابعیست جبری از تغییرات زندگی او، که بر اساس میزان و کیفیت تغییرات مورد سنجش قرار میگیرید.

و اما

مادر زن :وزیر جنگ، مسئول براندازی نرم، حاکم خانوادهی همسر، مخرج مشترک نظر اعضای خانوادهی همسر که از نفوذی ویژه برخوردار بوده و اگر با سیاست دم او را ببینید همهی مشکلات سهل میشوند و در غیر این صورت زندگی به کامتان تلخ گشته و به این نتیجه خواهید رسید که ازدواج بزرگترین اشتباه یک مرد است !

و سر انجام

عروس :موجودیست لطیف و دوست داشتنی که به ناز و کرشمه شهرهی آفاق است، لباسی سپید در بر کرده و به سان فرشتهها میماند، بدی در او جایی ندارد و هر چه بدیست از اعضای خانوادهی اوست، سلاحی مرگبار دارد که مهریه نامند و به ارادهای داماد را از گیتی ساقط کرده و روزگارش سیاه کند
بچه داییم به دنیا اومده. همه خوشحال و اینا. مامان بزرگم برگشته میگه حالا میخاین براش اسم بذارین؟میگم...اگه شما صلاح بدونین

(ستاد مبارزه با فتنه ی پَ نَ پَ – واحد احترام به بزرگتر)
ماه رمضونی 6 صبح رفتم تهران، 9 شب برگشتم خونه خسته و کوفته میپرسم مامان شام چی داریم؟

میگه گشنته ؟ چند ثانیه سکوت میکنم، چشامو میبندم و یه نفس عمیق میکشم . آروم و با طمانینه میگم : بله گشنمه

(ستاد مبارزه با فتنه پــَ نــَ پــَ - واحد کظم غیظ )

تو اتوبان داشتم لایی میکشیدم،یه زانتیا اومد گفت داری لایی بازی میکنی؟؟؟ گفتم: پــ نــ پـــ دارم واست عربی میرقصم!!! گفت: دِ نـَــ دِ کنترل نا محسوس بزن بغل

(ستاد مبارزه با پ نه پ واحد اتوبان)
یارو نشسته بوده پشت بنز آخرین سیستم، داشته صد و هشتاد تا تو اتوبان میرفته،
یهو میبینه یک موتور گازی ازش جلو زد!
خیلی شاکی میشه، پا رو میگذاره رو گاز، با سرعت دویست از بغل موتوره رد میشه.
یک مدت واسه خودش خوش و خرم میره، یهو میبینه دوباره موتور گازیه قیییییژ ازش جلو زد!
دیگه پاک قاط میزنه، پا رو تا ته میگذاره رو گاز، با دویست و چهل تا از موتوره جلو میزنه.
همینجور داشته با آخرین سرعت میرفته، یهو میبینه، موتور گازیه مثل تیر از بغلش رد شد!!
طرف کم میاره، راهنما میزنه کنار به موتوریه هم علامت میده بزنه کنار.
خلاصه دوتایی وامیستن کنار اتوبان، یارو پیاده میشه، میره جلو موتوریه،
میگه: آقا تو خدایی! من مخلصتم، فقط بگو چطور با این موتور گازی کل مارو خوابوندی؟!
موتوریه با رنگ پریده، نفس زنان میگه: والله … داداش….
خدا پدرت رو بیامرزه که واستادی… آخه … کش شلوارم گیر کرده به آینه بغلت !!!!
رفیقمون یه مرغ خریده شبا قلاده میبنده میارتش بیرون
اینجوری که مردم با حسرت نگاش میکنن به پورشه نگا نمیکنن !!Big Grin
****
+ آقا داماد چیکاره‌ن؟
- کارمند صداسیما هستن.
+ چه خوب! چیکار میکنن دقیقن؟
- صحنه‌های مرغ خوردن رو از فیلمُ سریالا سانسور می‌کنن!
****
مهندسی معکوس ! سر سفره دیدم غذا خیلی شور شده به مامان گفتم چرا اینقد غذا بی نمکه ؟ گفت اتفاقا من کلی نمک خالی کردم تو غذا گفتم هاااااا ! اگه الان میگفتم غذات شوره میگفتی ما اصلا یه ماهه نمک نداریم تو خونه ! خواستم خودت اعتراف کنی!:
فواید و نكات جالب سربازی رفتن دخترها در ايران

تا حالا فكر كرديد اگر دخترها جاهایی برن که نمیرن، مثلا اگر دخترها هم برن سربازی چی میشه؟



به نظر من که این کار توی مملکت ما نشدنی هست .... حالا فرض کن که بشه:

۱) قضیه فرار از سربازی به کل منتفی میشه و همه (پسرها) می خوان برن
سربازی ... حتی اونهایی هم که قبلا رفتن می خوان دوباره برن!!

۲) غذای پادگان ها نسبت به گذشته خیلی بهتر میشه ( دخترها می خوان
هنرهاشون را نشون بدن)

۳) هیچ کس دیگه دنبال معافیت نمیره حتی کور کچل ها هم می خوان بیان سربازی!!!

۴) اضافه خدمت برداشته میشه ... کارایی که قبلا باعث اضافه خدمت می شده
حالا باعث کاهش خدمت میشه

۵) ازدواج دانشجویی و لاو ترکوندن توی دانشگاه کم میشه و ازدواج در
پادگان و عشق من هم سنگر من مد میشه!

۶) فرهنگ عمومی پادگان افزایش پیدا می کنه .... دیگه سربازها فحش رکیک به
هم نمیدن از شوخی های شهرستانی(!!) هم خبری نیست(بخاطر حضور بانوان!)

۷) حمام و دست شویی های پادگان ها بالاخره روی بهداشت رو هم می بینن

۸) دیگه رژه ها در پادگان درست انجام میشه .... چون دخترها را مبذارن صف اول

۹)خاموشی از ۹ شب به ۱۲.۵ - ۱ شب میرسه

۱۰) همیشه می تونی یکی را پیدا کنی که پوتین و جورابات را بشوره

۱۱) خدمت سربازی از ۲سال به ۶ ماه کاهش پیدا می کنه ... اگه خواستی
میتونی اصلا نری ... چون تا ۱۵ سال بعدش سرباز نمی خوان از بس داوطلب هست

۱۲) بعد از ۶ ماه که از سربازی بر می گردی اندازه ۶ سال خاطره داری!!!
حالت چشم دانشجویان دختر و پسر!

هنگام درس دادن استاد سر کلاس :

(-.-) (-.-) (-.-) (-.-) (-.-) (-.-) (-.-) (-.-)


وقتی استاد خبر امتحان رو میده :

(o.O) (o.O) (o.O) (o.O) (o.O) (o.O)


موقع امتحان:

(←.←) (→.→) (←.←) (→.→) (←.←) (→.→)


وقتی استاد موقع امتحان حواسش جمع میکنه واسه مچ گیری:

(↓.↓) (↓.↓) (↓.↓) (↓.↓) (↓.↓)


وقتی که نمره ها رو میزنن :

(͡๏̯͡๏) (͡๏̯͡๏) (͡๏̯͡๏) (͡๏̯͡๏) (͡๏̯͡๏) (͡๏̯͡๏) (͡๏̯͡๏)‬


یه مرغ دارم روزی دو تا تخم میذاره...
.
.
.
.
.
.
معاوضه با زمین یا مغازه!


این آقایون محترم همچین میگن دخترای امروزی آشپزی بلد نیستن، خونه داری بلد نیستن که یکی ندونه انگار خودشون مثل مردای قدیم میرن از صبح کار میکنن تا بوق سگ!! بابا شماها رو که باید با بیل ساعت 12 از زیر پتو بیرون آورد...
صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15
لینک مرجع