تالار گفتمان وب سایت ختم قرآن مجید

نسخه کامل: لطیفه های مجاز
شما در حال مشاهده نسخه متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15
اینقد که آقای قرائتی از قرآن نکته تستی و کنکوری در میاره ، مدرسان شریف با اون عظمتش از کتاب درسی نمی تونست در بیاره ...!!
سلامتیش یه صلوات بفرستید ...
روایت هست که توماس ادیسون تا ۱۲ سالگی خِنگ بوده

اما مادرش همیشه بهش می گفته که روزی تو مرد بزرگی میشی
و همینطور هم شد!!!
اما ما از بچگی اگه اّنیشتین هم باشیم از بس پدرو مادرمون میگن
“تو هیچ پُخی نمیشی” آخرش با کلی ترفیعِ درجه میشیم همون پُـــــــخ !

اعتراف می کنم بچه که بودم و تازه مسواک زدن رو یاد گرفته بودم،

موقع مسواک زدن به جای اینکه مسواک رو تکون بدم،
سرم رو با شدت در جهات مختلف تکون می دادم و مسواک رو

همینطور ثابت نگه می داشتم.
اعتراف می کنم تا یه ربع بعد مسواک زدن سرم گیج می رفت!
از تو آشپزخونه صدا مياد، رفتم ميبينم داداشم هِي دَرِ يخچالو باز و بسته ميكنه....بهش ميگم چيكار ميكنى؟ ميگه دارم refresh ميكنم شايد چيزِ جديدي توش پيدا بشه!!! {-7-}
دو نفر میرن بانک میزنن، اولی میگه: بیا پولا رو بشمریم. دومی میگه: ولش کن فردا رادیو میگه!{-7-}
بسم الله الرحمن الرحیم

به سلام دادا

گفتی یخچال؟؟!!!

محتوایات یخچال همشهری:

بیر تاوان سوغان، بیر قیر میزی سطیل تورشوموش قاتیخ، نچه بسته خاراب قورص، قیژقیر میش گار پوز، دوننکی آبگوشتون سویی ، ددنین مصنوعی دیشلری ، چینمیش ساغیز، معده شربتی ، پیس پیس قفیل ده ووالار!!

رفرش شد اخوی پلیز ترانسلیتش کنید
تیمای لیگ برتر رو می بینی،شک می کنی جدول لیگ برتره یا جدول مندلیفه
آلومینیوم
فولاد
مس
ذوب آهن
نفت
تو رستوران پیشخدمتو صدا کردم ... میگم آقا توی سوپ من مگس افتاده!
میگه مرده؟
پَ نه پَ هنوز زندست، داره شنا میکنه، صدات کردم بیایی نجاتش بدی !

----------------

مگس نشسته رو برنج به خواهرم میگم: مگـــــــــــــــــس ... !
میگه بکشمش؟؟
پَ نه پَ زشته برنج خالی بخوره یکم خورشت بریز واسش

Smile انتخاب رشته Smile

می شود گرد صاحبان نبوغ

موقع انتخاب رشته شلوغ

یک طرف عمّه و عمو و پدر

یک طرف خانواده ی مادر

دور هم جمع می شوند آنی

تا بدانند درس می خوانی

که عیار تو را حساب کنند

رشته ای تاپ انتخاب کنند

رشته ای با جلال و فرّ و شکوه

رشته ای باب طبع هر دو گروه

چون به هوش تو کرده اند وثوق:

دکتری و مهندسی و حقوق

غافل از این که جبر راهش نیست

هیچ کس جای دلبخواهش نیست

دیده ام بار ها که درمانده است

شاعری که مهندسی خوانده است

یا نوازنده ای که حفّار است

مجری رادیو که نجّار است

ای بسا بوده شاعر طناز

که شده کارمند شرکت گاز

وی بسا خوش نویس یا نقّاش

که شده در محله ای کفّاش

یا وکیل و مهندس و دکتر

شده طرّاح صحنه یا اکتور

کاش فرصت به بچه ها بدهیم

به هنر ارزش و بها بدهیم

گرچه در چشم تان هنر خوار است

هرکسی مستعد یک کار است

مثلاً دختری که در ایلام

شده دکتر به خواهش اقوام

جای آنکه بلای جان بشود

می شده خالق رمان بشود

یا جوانی مهندس عمران

که حذر دارد از گچ و سیمان

عوض آنکه برج ساز شود

می توانسته نی نواز شود

غم نخور فعله یا که فرّاشی

این مهم است، بهترین باشی!
رانندگان ماشین های حمل مرغ به جلیقه ضد گلوله و اسلحه تجهیز شدند!!!

فتح الله زاده : من صدای شما رو نمیشنوم آقای فردوسی پور !
فردوسی پور : الان صدای منو نمیشنوین !؟
فتح الله زاده : نخیر …!

داریم آبگوشت میخوریم, گوش کوبُ گرفتم دستم
تیریپ خاطره های کودکی….به بچه خواهرم میگم :
دایی جون این گوش کوب سنش از منم بیشتره ….
مادرم از اون ور میگه : فایدشم همین طور!!!
Rolling
مامان من موقعی که خاله هام مهمون ما هستن :

پاشو دختر..زشته الان مهمونا میان آبروم می ره
مامان من موقعی که عمه و بچه هاش مهمون ما هستن :
پاشو بچه الان یه گله آدم می ریزه اینجا !
در آستانه امتحانات

زمزمه های دانشجویان شب قبل از امتحان:
خب!
این که نمیاد...
اینم که بلدم...
دیگه وقت خوابه...
صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15
لینک مرجع