تالار گفتمان وب سایت ختم قرآن مجید

نسخه کامل: لطیفه های مجاز
شما در حال مشاهده نسخه متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15
با توجه به وضع اقتصادی موجود!
مجلس محترم طرح ۲فوریتی حذف معده از ایرانیان را تصویب کرد!
نقل است علامه مجلسی، در کنار کتابخانه اش، تعداد فراوانی سفره آماده کرده بود. هر کس کتابی از او امانت میگرفت؛ سفره ای نیز به همراه کتاب به او میبخشید و سفارش میکرد: وقت غذا خوردن، از سفره استفاده کن و کتاب را سفره مساز!
شخصی خواب دیده که هفت سبد خالی در دست راستش و هفت سبد خالی در دست چپش قرار دارد. از یوزارسیف تعبیر خواب خودرا خواست که وی در پاسخ گفت: وای بر شما که هفت سال یارانه ای را که گرفته‌اید، از دماغتان بیرون خواهند کشید.
بازم اولا کارنامه ها یه نمره ای توش داشت

الان خوب بد عالی داره

فکر کنم تو نسل بعدی از اینا داشته باشه
[/size][font=arial,helvetica,sans-serif][تصویر:  icon_cry.gif] [تصویر:  icon_exclaim.gif] [تصویر:  icon_sad.gif] [تصویر:  icon_neutral.gif] [تصویر:  icon_smile.gif] [تصویر:  icon_biggrin.gif] [تصویر:  icon_mad.gif][/font]
با سپاس از آقایانی که روز زن با کادو، شام و گل لطف و محبت خودشونو ابراز کردن، به اطلاع میرساند :مراسم روز مرد صرف امور خیریه میشود! +++
بدلیل گران شدن اجناس و تورم امسال

روز پدر روز یوم الشک اعلام شد !
از عجایب زن ها اینه که طبقه به طبقه مراکز خریدو دونه دونه مغازه ها رو می گردن، ولی وقتی می خوان برن خونه می گن اووه چقدر ماشین دوره!
[highlight=#f7f7f7]غمگینم
.
.
.
.
.
.
.
.

[/highlight]

[highlight=#f7f7f7]مثل مردی که روز تولد زنش ،

افتاده روز مرد

[تصویر:  10.gif][تصویر:  4.gif]
[/highlight]
سلام بر همه بزرگواران و تبریک به مناسبت ولادت مولای متقیان علی علیه السلام مهم نیست نرخ تورم کالا چقدر باشه مهم اینه که این روز واست مهم باشه و به طرف مقابل بگی چقدر مهم و چقدر نبودنش ناراحت کننده است
پنج حکایت طنز از مرحومآیت الله مجتهدی (ره)


♻ریش‌تراشی♻


جوانی همیشه ریشش را با تیغ می‌تراشید. وقتی علت این کار را از او پرسیدند گفت: «مادرم می‌گوید پسرم! اگر تو ریش بگذاری مردم فکر می‌کنند سنت زیاد است. آن وقت می‌گویند حتماً مادرش هم پیر است. پس بهتر است قید ریشت را بزنی!»


♻درخت گردو♻


شخصی زیر درخت گردو ایستاده بود و می‌گفت: «خدایا! همه کارهایت درست است فقط نمی‌فهمم چرا گردوی به این کوچکی را بالای این درخت بزرگ قرار داده‌ای ولی هندوانه به آن بزرگی را لای بته‌های کوچک! » همین‌طور که داشت با خدا درددل می‌کرد ناگهان بادی وزید و گردویی روی صورتش افتاد و از بینی‌اش خون آمد. او به خودش آمد و گفت: «خدایا! کارت درست است. اگر یک هندوانه بالای درخت بود، معلوم نبود چه بلایی سرم می‌آمد!»


♻قاطر و آسیاب♻


شخصی وارد یک آسیاب گندم شد. دید به جای اینکه یک انسان گندم‌ها را آسیاب کند چوب آسیاب به گردن یک قاطر بسته شده. قاطر می‌چرخید و آسیاب کار می‌کرد اما به گردن قاطر یک زنگوله آویزان بود. از صاحب آسیاب پرسید: «برای چه به گردن قاطرت زنگوله بسته‌ای!» آسیابان گفت: «برای اینکه اگر ایستاد بفهمم و متوجه شوم که آسیاب کار نمی‌کند». آن شخص دوباره پرسید: «خب! اگر قاطر ایستاد و سرش را تکان داد، از کجا می‌فهمی؟» آسیابان گفت: «برو این پدر سوخته‌بازی‌ها را به قاطر من یاد نده!»


♻آیه‌های سجده‌دار♻


علامه حلی در سنین کودکی پیش دایی‌اش که محقق بود می‌رفت و درس می‌خواند. وقتی درسی را یاد نمی‌گرفت یا شیطنت می‌کرد، دایی دنبالش می‌کرد تا تنبیهش کند. علامه کوچک اما سریع یک آیه سجده‌دار می‌خواند و دایی‌اش به سجده می‌رفت، آن وقت خودش پا به فرار می‌گذاشت و فرار می‌کرد


♻سنگ قبر سلطان♻


سلطان محمود غزنوی برای خود قبری ساخت، تا زمانی که مرد آنجا دفنش کنند. وقتی می‌خواست روی سنگ قبرش آیه‌‌ای از قرآن را بنویسد، از نوکرش پرسید: «چه آیه‌ای را بنویسم بهتر است؟» نوکر جواب داد: این آیه از قرآن را بنویس: «هذه جهنم التی کنتم توعدون؛ این جهنمی است که همواره وعده‌اش به شما داده می‌شد!»
صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15
لینک مرجع