۵ آذر ۱۳۹۰, ۰۸:۲۶ عصر
۶ آذر ۱۳۹۰, ۰۵:۲۳ عصر
۶ آذر ۱۳۹۰, ۰۷:۰۹ عصر
بسم رب الحسین ![[تصویر: 1_84.jpg]](http://www.askquran.ir/gallery/images/53908/medium/1_84.jpg)
در این زمانه که دین شد ز هر چه ارزان تر
کرارک و شیشه شد از نان شب فراوان تر
به دوره ای که عدو بی بهانه می تازد
که نسل شیعه و نام علی(ع) براندازد
درود بر تو جوانی که نوحه خوان شده ای
پر از خروش، سروش حسین(ع) جان شده ای
بخوان فدای تو یا حسین(ع) گفتن تو
بخوان که زنده شوم با حسین(ع) گفتن تو
بخوان فدای فدای تو و نعره های حیدی ات
فدای بانگ و تو اشک پای منبری ات
فدای این همه تاب و تب شوم تو بخوان
فدای نعره یا زینب(س) شوم تو بخوان
فدای شور و شعورت، فدای احساست
فدای گفتن ذکر حسین(ع) و عباست(ع)
اگر چه تیر حسد بر دلت نشسته بخوان
دلت شکسته از آن پهلوی شکسته بخوان
کرارک و شیشه شد از نان شب فراوان تر
به دوره ای که عدو بی بهانه می تازد
که نسل شیعه و نام علی(ع) براندازد
درود بر تو جوانی که نوحه خوان شده ای
پر از خروش، سروش حسین(ع) جان شده ای
بخوان فدای تو یا حسین(ع) گفتن تو
بخوان که زنده شوم با حسین(ع) گفتن تو
بخوان فدای فدای تو و نعره های حیدی ات
فدای بانگ و تو اشک پای منبری ات
فدای این همه تاب و تب شوم تو بخوان
فدای نعره یا زینب(س) شوم تو بخوان
فدای شور و شعورت، فدای احساست
فدای گفتن ذکر حسین(ع) و عباست(ع)
اگر چه تیر حسد بر دلت نشسته بخوان
دلت شکسته از آن پهلوی شکسته بخوان
ادامه دارد...
شعر از حیدر توکلی
__________________
![[تصویر: 1_84.jpg]](http://www.askquran.ir/gallery/images/53908/1_84.jpg)
۶ آذر ۱۳۹۰, ۱۱:۲۵ عصر
۷ آذر ۱۳۹۰, ۱۱:۱۶ عصر
بسم رب الحسین
نفس بزن زحسین (ع) و به نَفس غالب باش
بخوان همیشه، فقط بیشتر مراقب باش
بخوان و آگه از این باش از که می خوانی
مباد آنکه ز غفلت دلی بلرزانی
مخون تو سَبک سَبُک یا که شعر موهونی
بخوان ز شعر بزرگان به لحن محزونی
بخوان اگر چه حسودان عناد می ورزند
تمامشان به یکی موی تو نمی ارزند
جماعتی که فقط شفشفه را بلدند به
وقت جنگ و شهادت تقیه را بلدند
نه جبهه رفته، نه جنگیده، نه پی رزمند
همیشه پایه غیبت، میان هر بزمند
همیشه ساز مخالف زده چو خارجیان
تمام شیعه، ولی پیرو خوارجیان
گمان مبر که فقط این زمان و با تو لبخند
به پیکر همه تاریخ استخوان کنجد
به صفحه صفحه تاریخ این بود مشهود
که بود تکیه دشمن به دوستان حسود
بخوان همیشه، فقط بیشتر مراقب باش
بخوان و آگه از این باش از که می خوانی
مباد آنکه ز غفلت دلی بلرزانی
مخون تو سَبک سَبُک یا که شعر موهونی
بخوان ز شعر بزرگان به لحن محزونی
بخوان اگر چه حسودان عناد می ورزند
تمامشان به یکی موی تو نمی ارزند
جماعتی که فقط شفشفه را بلدند به
وقت جنگ و شهادت تقیه را بلدند
نه جبهه رفته، نه جنگیده، نه پی رزمند
همیشه پایه غیبت، میان هر بزمند
همیشه ساز مخالف زده چو خارجیان
تمام شیعه، ولی پیرو خوارجیان
گمان مبر که فقط این زمان و با تو لبخند
به پیکر همه تاریخ استخوان کنجد
به صفحه صفحه تاریخ این بود مشهود
که بود تکیه دشمن به دوستان حسود
ادامه دارد...
شعر از حیدر توکلی
___________________________________________
۹ آذر ۱۳۹۰, ۰۲:۵۵ عصر
۹ آذر ۱۳۹۰, ۰۳:۴۹ عصر
[align=CENTER ID=YUI_3_2_0_1_1322653526062321]نی نامه ای دیگر ...
شعری عاشورایی از زنده یاد قیصر امین پور
![[تصویر: h01.jpg]](http://persian-star.net/1390/9/09/h01.jpg)
خوشا از دل نم اشکی فشاندن
به آبی آتش دل را نشاندن
خوشا زان عشقبازان یاد کردن
زبان را زخمه فریاد کردن
خوشا از نی خوشا از سر سرودن
خوشا نی نامه ای دیگر سرودن
نوای نی نوایی آتشین است
بگو از سر بگیرد، دلنشین است
نوای نی نوای بی نوایی ست
هوای ناله هایش نینوایی ست
نوای نی دوای هر دل تنگ
شفای خواب گل بیماری سنگ
قلم تصویر جانکاهی ست از نی
علم، تمثیل کوتاهی ست از نی
خدا چون دست بر لوح و قلم زد
سر او را به خط نی رقم زد
دل نی ناله ها دارد از آن روز
از آن روز است نی را ناله پرسوز
چه رفت آن روز در اندیشه نی
که این سان شد پریشان بیشه نی؟
سری سرمست شور و بی قراری
چو مجنون در هوای نی سواری
پر از عشق نیستان سینه او
غم غربت غم دیرینه او
غم نی بند بند پیکر اوست
هوای آن نیستان در سر اوست
دلش را با غریبی آشنایی ست
به هم اعضای او وصل از جدایی ست
سرش بر نی، تنش در قعر گودال
ادب را گه الف گردید، گه دال
ره نی پیچ و خم بسیار دارد
نوایش زیر و بم بسیار دارد
سری بر نیزه ای منزل به منزل
به همراهش هزاران کاروان دل
چگونه پا ز گل بردارد اشتر
که با خود باری از سر دارد اشتر؟
گران باری به محمل بود بر نی
نه از سر، باری از دل بود بر نی
چو از جان پیش پای عشق سر داد
سرش بر نی، نوای عشق سر داد
به روی نیزه و شیرین زبانی!
عجب نبود ز نی شکر فشانی
اگر نی پرده ای دیگر بخواند
نیستان را به آتش می کشاند
سزد گر چشم ها در خون نشیند
چو دریا را به روی نیزه بیند
شگفتا بی سر و سامانی عشق
به روی نیزه سرگردانی عشق
ز دست عشق عالم در هیاهوست
تمام فتنه ها زیر سر اوست
![[تصویر: h02.jpg]](http://persian-star.net/1390/9/09/h02.jpg)
[/align] ![[تصویر: arf.gif]](http://persian-star.net/template/line/arf.gif)
![[تصویر: g06rah6g4dx48r656oqj.gif]](http://www.pic.iran-forum.ir/images/g06rah6g4dx48r656oqj.gif)
شعری عاشورایی از زنده یاد قیصر امین پور
خوشا از دل نم اشکی فشاندن
به آبی آتش دل را نشاندن
خوشا زان عشقبازان یاد کردن
زبان را زخمه فریاد کردن
خوشا از نی خوشا از سر سرودن
خوشا نی نامه ای دیگر سرودن
نوای نی نوایی آتشین است
بگو از سر بگیرد، دلنشین است
نوای نی نوای بی نوایی ست
هوای ناله هایش نینوایی ست
نوای نی دوای هر دل تنگ
شفای خواب گل بیماری سنگ
قلم تصویر جانکاهی ست از نی
علم، تمثیل کوتاهی ست از نی
خدا چون دست بر لوح و قلم زد
سر او را به خط نی رقم زد
دل نی ناله ها دارد از آن روز
از آن روز است نی را ناله پرسوز
چه رفت آن روز در اندیشه نی
که این سان شد پریشان بیشه نی؟
سری سرمست شور و بی قراری
چو مجنون در هوای نی سواری
پر از عشق نیستان سینه او
غم غربت غم دیرینه او
غم نی بند بند پیکر اوست
هوای آن نیستان در سر اوست
دلش را با غریبی آشنایی ست
به هم اعضای او وصل از جدایی ست
سرش بر نی، تنش در قعر گودال
ادب را گه الف گردید، گه دال
ره نی پیچ و خم بسیار دارد
نوایش زیر و بم بسیار دارد
سری بر نیزه ای منزل به منزل
به همراهش هزاران کاروان دل
چگونه پا ز گل بردارد اشتر
که با خود باری از سر دارد اشتر؟
گران باری به محمل بود بر نی
نه از سر، باری از دل بود بر نی
چو از جان پیش پای عشق سر داد
سرش بر نی، نوای عشق سر داد
به روی نیزه و شیرین زبانی!
عجب نبود ز نی شکر فشانی
اگر نی پرده ای دیگر بخواند
نیستان را به آتش می کشاند
سزد گر چشم ها در خون نشیند
چو دریا را به روی نیزه بیند
شگفتا بی سر و سامانی عشق
به روی نیزه سرگردانی عشق
ز دست عشق عالم در هیاهوست
تمام فتنه ها زیر سر اوست
[/align] ۹ آذر ۱۳۹۰, ۰۶:۴۷ عصر
بسم الله الرحمن الرحیم
کربلا یعنی که یار رهبری / از حسین عصر خود فرمانبری
بیعت ما شیعیان عین ولاست / زاده ی زهرا علی روح خداست
عده ای از شیعیان غافل شدند / از اطاعت از ولی کاهل شدند
راه حق در منظری دور از ولایت دیده اند / کاغذ سر نیزه را گویی که قرآن دیده اند
کیستند اینان؟ خوارج زمان / گیج و مبهوت از ولی در این زمان
خلق را در اشتباه انداختند / یوسف ما را به چاه انداختند
بیعت ما شیعیان عین ولاست / زاده ی زهرا علی روح خداست
عده ای از شیعیان غافل شدند / از اطاعت از ولی کاهل شدند
راه حق در منظری دور از ولایت دیده اند / کاغذ سر نیزه را گویی که قرآن دیده اند
کیستند اینان؟ خوارج زمان / گیج و مبهوت از ولی در این زمان
خلق را در اشتباه انداختند / یوسف ما را به چاه انداختند
حواست هست امام حسین "علیه السلام "را منتظرانش به شهادت رسانند!!!!
![[تصویر: 42501782160162106712.gif]](http://www.shiaupload.ir/images/42501782160162106712.gif)
یا صاحب الزمان روحی فداک : نه کوششی نه وفایی فقط نشستم و گفتم خدا کند که بیایی !!
۹ آذر ۱۳۹۰, ۰۷:۴۶ عصر
۱۰ آذر ۱۳۹۰, ۰۶:۵۳ عصر