ارسال پاسخ 
 
امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امیتازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
[split] دل نوشته و نیایش های شهدا
۱۸ ارديبهشت ۱۳۸۹, ۰۳:۴۶ عصر (آخرین ویرایش در این ارسال: ۱ فروردين ۱۳۹۳ ۰۳:۲۶ عصر، توسط هُدهُد صبا.)
ارسال: #1
[split] دل نوشته و نیایش های شهدا
بسم الله الرحمن الرحیم

حتما وقتی وارد بهشت زهرا میشیم عکس شهیدی که از لبانش خون جاریست رو می بینیم ...

« شهيد امير حاج اميني »

دل نوشته یا وصیت نامه.........

سلام بر خدا و شهيدان خدا و بندگان پاك و مخلص او :

بعد از مدتها كشمكش دروني كه هنوز هم آزارم مي دهد،براي رهايي از اين زجر به اين نتيجه رسيدم،و آن در اين جمله خلاصه مي شود:


(‌خدايا عاشقم كن)...

از اينكه بنده بد و گناهكار خدايم سخت شرمنده ام،و وقتي ياد گناهانم مي افتم آرزوي مرگ ميكنم،ولي باز چاره ام نمي شود. به راستي كه (ان الانسان لفي خسر)

هيچ برگ برنده اي ندارم كه رو كنم،جز اينكه دلم را به دو چيز خوش كرده ام: اول

اينكه با اين همه گناه،او دوباره مرا به سرزمين پاكي و اخلاص و صفا و محبت بازم

گرداند،پس لابد دوستم دارد و سر به سرمي گذارد،هر چند كه چشم دلم كور است

و نميبينم و احساسش نميكنم،اگر چنين نبود پس چرا مرا به

اينجا آورد؟

دوم اينكه قلبي رئوف و مهربان دارم و با همه بديهايم بسيار دلسوزم.لحظه اي حاضر

به رنجش كسي نمي شوم، حتي رنجشي بسيار كوچك و ناچيز،ولي در عوض براي

خوشنودي ديگران حاضر به تحمل هررنجي مي شوم؛

بله!به اين دو چيز دل خوش كرده ام.

پس اي پروردگار من...اگر دوستم داري كه مرا به اينجا آورده اي پس مرا به آرزويم كه...برسان!

و يا به اين خاطر كه نمي توانم باعث رنجش كسي شوم،بيا و مرا مرنجان و خوشنودم كن و مرا با خودت...!

دنيا براي ضعيف نفسان يك گرداب هلاكت است،اگر لحظه اي به خودمان واگذارده

شويم،واي برما كه ديگرنابوديمان حتمي است.خوشا آن كس كه به ياري او در اين

گرداب هلاك نگردد!

اي حسين...

اي مظلوم كربلا...،

اي شفيع لبيك گويان


نداي ( هل من ناصرت) را من نيز لبيك گفتم،

( شفاعتم كن)!

و مگذار در اين گرداب هلاكت هلاك گردم.

اي خدا...

بسيار بد و ضعيفم، و در مقابل گناه ياراي مقاومت نداريم،زيرا هنوز نشناختمت؛ و

حتي در راه شناختت

نيز زحمت نكشيده ام،زيرا ضعيف و پايبند به اين دنيايم،و نمي توانم از خوشي ها و

آسايش هاي محض وپوشالي اين دنيا دل بكنم و در راه شناختت سختي كشم.


سختي كه پر از شيريني و لذت است،ولي

افسوس كه اين سختي و حلاوت نصيبم نمي گردد!

خالقا...

تو را به خودت قسم،تو را به پيامبران و امامان زجر كشيده و معصومت قسم بيا و

(( عاشقم كن ))

اگر چنين كني كه از درياي رحمت و كرامتت چيزي كاسته نمي شود و زياني به تو نمي رسد.

همه آرزويم اين است كه ببينم زتو رويي

چه زيان تو را كه من هم برسم به آرزويي

اگر چنين كني ديگر هيچ نمي خواهم،چون همه چيز دارم. مي دانم اگر چنين كني از اين بند رهايي

يافته و ديگر به سويت پر...!
خدايا...

دل شكسته و مهربانم را مرنجان،

تو خود گفتي كه به دل شكستگان نزديكم

من نيز دلي شكسته دارم؛

اي كساني كه اين نوشته را يا بهتر بگويم اين سوز دل،اين درد دل،نمي دانم چه

بگويم،اين تجربه تلخ يا اين وصيتنامه،اين پيام و يا در اصل اين خواهش و تقاضاي

عاجزانه را مي خوانيد،اگر من به آرزويم رسيدم

و دل از اين دنيا كندم،بدانيد كه نالايق ترين بنده ها هم مي توانند به خواست او به
عینه دیده ايد كه يك بنده گنه كار خدا به آرزويش رسيده است.

يارب ز كرم بر من درويش نگر

در من منگر در كرم خويش نگر

هر چند نيم لايق بخشايش تو

برحال من خسته دل ريش نگر


حالا كه به عينه ديديد،شما را به خدا عاجزانه التماس و استدعا مي كنم، بيائيد و به

خاكش بيفتيد وزار زار گريه كنيد و اميدوار به بخشايش و كرمش باشيد. وبا او آشتي

كنيد،زيرا بيش از حد مهربان و بخشنده است.فقط كافي است يكبار از ته دل صدايش

كنيد،ديگر مال خودتان نيستيد و مال او مي شويد و ديگرهر چه ميكند او مي كند و

هر كجا مي برد،او مي برد.ولي در اين راه آماده و حاضر به تقبل هرگونه رنج و

سختي همانند:

مظلوم كربلا حسين(ع)

و پيامدار او زينب(س) باشيد.هر چند كه سختي و رنجهاي ما در مقايسه با آنها نمي تواند قطره اي در

مقابل دريا باشد.بله،خداگونه شدن مشقات و مصائب دارد،زيرا كليدش و نشانش همين است و در عوض

آن چيز كه براي شما مي ماند...! و آن بسيار عظيم و شيرين است؛

در راه طلب پاي فلك آبله دارد

اين وادي عشق است و دوصد مرحله دارد

درد و غم رنج است و بلا زاد ره عشق

هر مرحله صد گمشده اين قافله دارد

صد مرحله را عشق به يك گام رود ليك

در هر قدم اين ره چه كنم صد تله دارد

گر دست مرا جاذبه عشق نگيرد

فرياد نه جان زاد و نه دل راحله دارد

خدايا! شكرت،آنچنان شكري كه تو لايق آني.

خدايا! عاقبت به خيرمان بگردان.

خدايا! ما را به راه راست هدايت فرما.

خدايا! ما را آني به خودمان وامگذار.

خدايا! گناهان ما را ببخش.

خدايا! آبروي ما را مريز.

خدايا! مريض هاي اسلام را شفا عنايت فرما.

خدايا! اسلام و مسلمين را پيروز فرما.

« شهيد امير حاج اميني »

بسم الله الرحمن الرحیم
حسبنا الله و نعم الوکیل ... آل عمران 173...پشت و پناه ما خداست و چه پشت و پناه خوبی.
مشاهده وب‌سایت کاربر یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط مشکات ، ذوالقرنین ، zeinab ، منتظر ، خدمت ، خادم شهدا ، del shekaste ، مهدی عبادی ، طهورا ، هُدهُد صبا
صفحه 3 (پست بالا اولین پست این موضوع است.)
۸ مهر ۱۳۹۰, ۱۱:۲۶ صبح (آخرین ویرایش در این ارسال: ۸ مهر ۱۳۹۰ ۱۲:۱۹ عصر، توسط منتظر.)
ارسال: #21
RE: دل نوشته های شهدا ....
بسم الله الرحمن الرحیم
و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیا عند ربهم یرزقون

به گزارش خبرنگار نويد شاهد سيده مريم امجد زنجاني يكي از بانوان رزمنده دوران دفاع مفدس بود و از زنان مبارز خرمشهري بود كه در 34 روز مقاومت شهري حضوري فعال داشت.
آن روزها مريم 17 ساله بود و هم پاي برادران رزمنده در برابر هجوم دشمن بعثي ايستاد. اين شير زن مبارز در سطح شهر حركت مي كرد و به تقويت روحيه مردم مدافع مي پرداخت.
پس از اشغال شهر به مبارزاتش ادامه داد و در بيمارستان طالقاني آبادان به امر مداواي رزمندگان مجروح همت گمارد. پس از آزاد سازي خرمشهر همراه ساير خواهران و برادران همرزمش به پابوس شهر شنافت و ياد تك تك شهيدان را زنده داشت.
فريبا طالش پور در سال 1381 خاطرات مريم امجدزنجاني را پس از 7 ساعت مصاحبه، تدوين و در قالب كتاب «پوتين هاي مريم» توسط انتشارات سوره مهر به چاپ رساند.
مريم پس از سال ها زندگاني سراسر شور و حماسه و تحمل سردردهاي شديد كه عوارض روزهاي رزمش بود در روز چهارشنبه 6 مهر ماه سال 90 به ديدار معبودش شتافت. يادش گرامي و مرامش اسوه بانوان ايران اسلامي باد.

همچنين مراسم يادبودي براي امجدزنجاني، دیروز از ساعت 10 در مسجد ولي عصر (عج) واقع در خيابان خالد اسلامبولي برگزار گردید



وی از همرزمان خانم سیده زهرا حسینی بود که در کتاب دا قسمت هایی از خاطراتش با سیده زهرا حسینی نوشته شده

یک امروز است ما را نقد ایام
بر آن هم اعتمادی نیست تا شام
مشاهده وب‌سایت کاربر یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط hamed ، فاطمه گل ، مشکات ، هُدهُد صبا
۹ مهر ۱۳۹۰, ۱۲:۲۶ عصر (آخرین ویرایش در این ارسال: ۹ مهر ۱۳۹۰ ۱۲:۲۷ عصر، توسط فاطمه گل.)
ارسال: #22
RE: دل نوشته های شهدا ....
چرا انقدر از این شیر زنان جنگ نمیگن، فقط هراز چندگاهی باید بشنویم که یکیشون پرکشید؟Frustratedمن امروز رفته بودم دیدار جانبازان واقعا" خیلی درد دارن ولی بازم خیلی صبر و تحمل دارن یکی بود که کلا" روی پشت خوابیده بود به قول یکی از بچه ها فکر کن که بخوای دو روز فقط دوروز روی پشت بخوابی؟راست میگفت دیوونه کننده بود Blankخدایا خودت تو این دنیا بهشون عزت و صبرو تحمل و تو اون دنیا با اولیاء وانبیائت محشورشون کن.Angelالهی آمین

خدایا دستانم خالی اند و دلم غرق در آرزوها ، یا دستانم را توانا کن یا دلم را از آرزوهای دست نیافتنی خالی کن
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط hamed ، هُدهُد صبا
۱۱ مهر ۱۳۹۰, ۱۰:۴۸ صبح (آخرین ویرایش در این ارسال: ۱۱ مهر ۱۳۹۰ ۱۱:۰۲ صبح، توسط منتظر.)
ارسال: #23
RE: دل نوشته های شهدا ....
بسم الله الرحمن الرحیم


شهید غلامحسین طالبی : دوست دارم عاشقانه شهید شود


[تصویر:  %D9%88%D8%B5%DB%8C%D8%AA%20%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87.jpg]بسم الله الرحمن الرحیم
خدایا تو را شکر که به من منت گذاردی و من را در جوار مجاهدان راهت قرار دادی ، خدایا چقدر نعمت‌ها که به من دادی نتوانستم شکرگذار باشم خدایا اکنون که قلم در دست گرفته و وصیتی می‌نویسم تو میدانی که در قلبم چه می‌گذرد.



یک امروز است ما را نقد ایام
بر آن هم اعتمادی نیست تا شام
مشاهده وب‌سایت کاربر یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط hamed ، کبوتر حرم ، مشکات ، هُدهُد صبا
۱۳ مهر ۱۳۹۰, ۱۰:۵۷ عصر
ارسال: #24
RE: دل نوشته های شهدا ....
تو جبهه جای همچو منی که تا یه ذره تب میکنیم زبان ناشکریمون بالا میره، عجب خالی بوده انصافاً !


[تصویر:  images?q=tbn:ANd9GcQ-ZD_iIZqFSfZpRm-xxLT...xDLhNJO-cY]

آقاجان بدانید و بدانند که لبخند رضایت شما را با هیچ چیز عوض نخواهیم کرد
مشاهده وب‌سایت کاربر یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط hamed
۱ آبان ۱۳۹۰, ۱۱:۲۰ صبح (آخرین ویرایش در این ارسال: ۱ آبان ۱۳۹۰ ۱۱:۳۸ صبح، توسط safirashgh.)
ارسال: #25
RE: دل نوشته های شهدا ....
شهدا را به خاک نه
به یاد بسپاریم

"شهید همت "

بسم الله الرحمن الرحیم
حسبنا الله و نعم الوکیل ... آل عمران 173...پشت و پناه ما خداست و چه پشت و پناه خوبی.
مشاهده وب‌سایت کاربر یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط hamed ، منتظر ، هُدهُد صبا ، sekret
۱ آبان ۱۳۹۰, ۰۹:۰۸ عصر (آخرین ویرایش در این ارسال: ۱ آبان ۱۳۹۰ ۰۹:۱۵ عصر، توسط safirashgh.)
ارسال: #26
RE: دل نوشته های شهدا ....
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام چشم دل باز کن


ديروز از هر چه بود گذشتيم، امروز از هر چه! بوديم گذشتیم ...
!
ديروز دنبال گمنامي بوديم، امروز مواظبيم ناممان گم نشود ...!!


آنجا(جبهه) بوي ايمان مي داد، اين جا ايمانمان بو مي دهد...!!
آنجــا پشــت خاکریز بودیـــم، اینجا در پناه میز...!
آنجا درب اتاقمان می نوشتیم :
"یـا حسین فرماندهی از آن توست"،
اینجا می نویسیم : "بدون هماهنگی وارد نشوید"...!!


الهي : نصيرمان باش، تا بصير گرديم...

بصيرمان كن، تا از مسير برنگرديم...

آزادمان كن، تا اسير نگرديم...

سردار٫ شهيد شوشتري



بسم الله الرحمن الرحیم
حسبنا الله و نعم الوکیل ... آل عمران 173...پشت و پناه ما خداست و چه پشت و پناه خوبی.
مشاهده وب‌سایت کاربر یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط مریم گلی ، منتظر ، hamed ، هُدهُد صبا ، خادم شهدا
۵ آبان ۱۳۹۰, ۰۷:۴۱ عصر (آخرین ویرایش در این ارسال: ۵ آبان ۱۳۹۰ ۰۷:۴۶ عصر، توسط safirashgh.)
ارسال: #27
RE: دل نوشته های شهدا ....
بسم الله الرحمن الرحیم


عکس شهدا را می بینیم

عکس شهدا عمل می کنیم!!!!!!!!!!!!

بسم الله الرحمن الرحیم
حسبنا الله و نعم الوکیل ... آل عمران 173...پشت و پناه ما خداست و چه پشت و پناه خوبی.
مشاهده وب‌سایت کاربر یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط مریم گلی ، hamed ، هُدهُد صبا ، خادم شهدا
ارسال پاسخ 


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
1 مهمان

بازگشت به بالابازگشت به محتوا