شعر شهادت امام موسی کاظم علیه السّلام – غریب بغداد
۲۷ خرداد ۱۳۹۱, ۰۵:۰۴ عصر
ارسال: #1
|
|||
|
|||
شعر شهادت امام موسی کاظم علیه السّلام – غریب بغداد
دل ماتم زده ام ناله و فریاد دارد / یاد مظلوم و غریب سِجن بغداد دارد پسر فاطمه(س) و گوشه ی زندان بلا / دیده تر، خونین جگر، خاطر نا شاد دارد دیدگانش به در است، تا که بیاید خبری / حسرت دیدن رخساره ی اولاد دارد با پَر و بال شکسته صید محبوسِ قفس / ناله از بی رحمیّ و جفای صیّاد دارد قعرچاه وجسم رنجور و«ذِ ساقِ المَرضوض» / همه ازکینه ی زندانبان جلّاد دارد تازیانه یک طرف،دشنام وطعنه یک طرف / شِکوه هازین ماجرا درروزمیعاد دارد غُل و زنجیر ستم با بدنش گشته یکی / مگر این گل چقدر طاقت بیداد دارد غربت بی یاوری و دل شکسته لاجرم / او زمرگ آرزوی یاری و امداد دارد روزه داراست و ولی افطاراوبا سیلی است / با رخ نیلی رخ فاطمه(س) را یاد دارد برگرفته از وبلاگ : انا مجذوب الحسین (ع) پس از مطالعه مطلب ارسالی ما را از نظر خویش بهره مند بفرمایید. |
|||
|
۳ خرداد ۱۳۹۳, ۰۷:۴۲ عصر
ارسال: #2
|
|||
|
|||
RE: شعر شهادت امام موسی کاظم علیه السّلام – غریب بغداد
[highlight=#e9eded]
[/highlight] تاکه ما همسفر عشق به افلاک شویم بارالها!مددی کن که همه پاک شویم دست تقدیر چنان کن که پس از دادن جان درجوارحرم عشق همه خاک شویم شهادت امام موسی کاظم(ع) تسلیت باد
|
|||
|
۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۴, ۰۹:۲۸ عصر
ارسال: #3
|
|||
|
|||
RE: شعر شهادت امام موسی کاظم علیه السّلام – غریب بغداد
بیهوده قفس را مگشایید پری نیست
جز مُشتِ پری گوشه ی زندان اثری نیست در دل اثر از شادی و امّید مجویید از شاخه ی بشکسته ی امّید ثمری نیست گفتم به صبا دردِ دل خویش بگویم امّا به سیه چال ، صبا را گذری نیست گیرم که صبا را گذر افتاد ، چه گویم؟ دیگر ز من و دردِ دل من خبری نیست امّید رهایی چو از این بند محال است ناچار بجز مرگ، نجاتِ دگری نیست ای مرگ کجایی که به دیدار من آیی در سینه دگر جز نفس مختصری نیست تا بال و پری بود قفس را نگشودند امروز گشودند قفس را که پری نیست آيا به آيات قرآن نمى انديشند يا [مگر] بر دل هايشان قفلهايى نهاده شده است؟ سوره محمد(ص)/ آیه 24
|
|||
|
|
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
1 مهمان
1 مهمان
بازگشت به بالابازگشت به محتوا