اشعــــــــار مناسبتی
۲ بهمن ۱۳۹۰, ۰۱:۳۱ عصر
(آخرین ویرایش در این ارسال: ۱۴ آبان ۱۳۹۱ ۰۱:۱۸ عصر، توسط هُدهُد صبا.)
ارسال: #1
|
|||
|
|||
اشعــــــــار مناسبتی
زبانحال حضرت رسول اکرم ص با دخت گرامیش فاطمه زهرا در هنگام احتضار در ساعت آخرم سخن ها دارم بگذار که لب بر رخ تو بگذارم بگذار که با سوز و نوا یا زهرا من پرده ز راز دل خود بردارم من غمزده از مرگ نیم یار دلم من غمزده از میخ در و مسمارم از داغ در سوخته و سینه ی تو چون ابر بهاری، گل من می بارم آن لحظه که سوراخ شود سینه ی تو آغشته شوم با دل خون، دلدارم در موقع حادثه نگاهی انداز آن لحظه منم بین در ودیوارم سروده : جعفر ابوالفتحی
TuHaN
|
|||
|
صفحه 5 (پست بالا اولین پست این موضوع است.) |
۲۱ بهمن ۱۳۹۲, ۰۲:۴۵ صبح
(آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۱ بهمن ۱۳۹۲ ۰۲:۴۶ صبح، توسط Entezar.)
ارسال: #41
|
|||
|
|||
گزینه های روی میز...
گزینه های روی میز...
یک. لحظه لحظه خاطرات بهمنی که یک دفعه بهارشد بهمنی که بوی گل گرفت و سوسن و یاسمن بهمنی که غرق شوق وشوربود انفجارنوربود دو. سرزمینی که نگاش به آسمونه و حسابش از زمین جداس ذره ذره خاکش ازغرور وغیرته سرزمینی که شن کویرشم لشکر خداس سه. بغض ناتموم مادری بالاسرِجنازهی پسر بغضی که یه مرتبه صدامیشه سکوتومیشکنه: ای تموم بچههام فدای تو یاحسین این گلم نثارکربلای تو یاحسین ای پدر و مادرم فدای تو یا حسین زندگیم فدای کربلای تو یا حسین حب الحسین وسیلة السعداء چهار. ایستادن یه نوجوون بدون ذره ای ترسو آرزو روبهروی تانکهای روبهرو پنج. اهتزاز پرچم سه رنگ روی گنبد مسجدی که زخمی گلوله هاس خندههای مردمی که یک صدا میگن: فتح شهرخون کار خداس شش. آسمونی که پر از نوای ربناس آسمونی که غُرُق شده با«شهاب»و«رعد»و«صاعقه» با آیهی«ومارَمَیتُ اذ رَمَیت» آسمونی که کابوس کرکساس هفت. چشمه چشمه،موج موج کوچه کوچه،رود رود توخیابونا به هم رسیدنو یکی شدن شکستن سردی دی وغرور اهرمن *** حالابازم بشمرم؟ ایناگزینههای روی میزماس حالابازم بشمرید گزینه های روی میزتون چیاس؟ حالابازم بشمرید همه میدونن این آخرای قصهی شماس: هفت شش پنج چهار سه دو یک حالا که آمده ای چترت را ببند... در سرای ما جز مهربانی نمیبارد... |
|||
|
۲۵ اسفند ۱۳۹۲, ۱۰:۲۹ صبح
ارسال: #42
|
|||
|
|||
RE: اشعــــــــار مناسبتی
آرزوها ای خوشا خاطر ز نور علم مشحون داشتن تیرگیها را ازین اقلیم بیرون داشتن همچو موسی بودن از نور تجلی تابناک گفتگوها با خدا در کوه و هامون داشتن پاک کردن خویش را ز آلودگیهای زمین خانه چون خورشید در اقطار گردون داشتن عقل را بازارگان کردن ببازار وجود نفس را بردن برین بازار و مغبون داشتن بی حضور کیمیا، از هر مسی زر ساختن بی وجود گوهر و زر، گنج قارون داشتن گشتن اندر کان معنی گوهری عالمفروز هر زمانی پرتو و تابی دگرگون داشتن عقل و علم و هوش را بایکدیگر آمیختن جان و دل را زنده زین جانبخش معجون داشتن چون نهالی تازه، در پاداش رنج باغبان شاخههای خرد خویش از بار، وارون داشتن هر کجا دیوست، آنجا نور یزدانی شدن هر کجا مار است، آنجا حکم افسون داشتن بیست و پنجم اسفندماه ۱2۸۵، مطابق با یکصدمین سالروز تولّد اختر فروزان چرخ ادب پروین اعتصامیست.در تقویم رسمی ایران، این روز به روز بزرگداشت پروین اعتصامی نامگذاری شده است. [font=tahoma][/font]
خداوند می بیند می داند می تواند
|
|||
|
۲۵ فروردين ۱۳۹۳, ۰۸:۲۰ صبح
ارسال: #43
|
|||
|
|||
RE: اشعــــــــار مناسبتی
چه عجب کسی تو جانا که ندانمت چه چیزی تو مگر که جان جانی که چو جان جان عزیزی ز کجات جویم ای جان که کست نیافت هرگز ز که خواهمت که با کس ننشینی و نخیزی تن و جان برفته از هش ز تو تا تو خود چه گنجی دل و دین بمانده واله ز تو تا تو خود چه چیزی بنگر که چند عاشق ز تو خفتهاند در خون ز کمال غیرت خود تو هنوز می ستیزی چه کشی مرا که من خود ز غم تو کشته گردم چو منی بدان نیرزد که تو خون من بریزی چو ز زلف خود شکنجی به میان ما فکندی به میان در آی آخر ز میان چه میگریزی چو نیافت جان عطار اثری ز ذوق عشقت بفروخت ز اشتیاقت ز دل آتش غریزی به مناسبت بزرگداشت عطار نیشابوری يكي از شعرا و عارفان نام آور ايران در اواخر قرن ششم و اويل قرن هفتم هجري قمري [font=tahoma][/font]
خداوند می بیند می داند می تواند
|
|||
|
۳۱ فروردين ۱۳۹۳, ۰۷:۱۰ صبح
(آخرین ویرایش در این ارسال: ۳۱ فروردين ۱۳۹۳ ۰۷:۴۹ صبح، توسط hamed.)
ارسال: #44
|
|||
|
|||
RE: اشعــــــــار مناسبتی
شعری در وصف مادر مادرم ای بهتر از فصل بهار مادرم روشن تر از هر چشمه سار مادرم ای عطر ناب زندگی مادرم ای شعله ی بخشندگی مادرم ای حوری هفت آسمان مادرم ای نام خوب و جاودان مادرم ای حس خوب عاشقی مادرم خوشتر ز عطر رازقی مادرم ای مایه ی آرامشم مادرم ای واژه ی آسایشم مادرم ای جاودان در قلب من مادرم ای صاحب این جسم و تن مادرم می خواهمت تا فصل دور مادرم پاینده باشی پر غرور مادرم روزت مبارک ناز من مادرم تنها تویی آواز من در انتشار آنچه خوبیست و اثری از عشق در آن هست آخرین نفر نباشید من یک اخراجی هستم
|
|||
|
۳۱ فروردين ۱۳۹۳, ۰۸:۰۵ صبح
(آخرین ویرایش در این ارسال: ۳۱ فروردين ۱۳۹۳ ۰۸:۰۷ صبح، توسط آشنای غریب.)
ارسال: #45
|
|||
|
|||
RE: اشعــــــــار مناسبتی
«یا مولاتی یا فاطمة الزهراء اغیثینی» خـلـقـت کـائـنـات شــد، بـهـر وجــود فاطمه(س) زنـده هـمـه جـهان شد از، یمن ورود فاطمه(س) پـیـش حـریـم حرمـتش، خیـل ملک کشید صف از سـر شـوق جـمـلگی، مـحو سجـود فاطمه(س) رونق دین مـصطفی(ص)،هست به چشم اهل دل هـم ز قـیـام فـاطـمـه(س)،هـم ز قـعــود فاطمه(س) از پس رحلت نبی(ص)، کس نزده ست در جهان غـیر امـیـرمـؤمـنان(ع)،گـام به سـوی فاطمه(س) هـمـچو خـسی در آتـشش، قهـر خدا کشد همی هر که کـند تـجـاوز از، حـق و حـدود فاطمه(س) بهررضای مصطفی(ص)،از ره مهر روز و شب نام عـلی مـرتـضـی(ع)، گـشـت سـرود فاطمه(س) در همه طول زندگی، بعد مـحـمـّد(ص) و عـلـی(ع) با حسنین(ع) بود و بس، گفت و شنود فاطمه(س) هـست به دل مـرا کـجا، غـیر مـحـبـت عـلـی(ع) کـی بـه زبـان مـن بــوَد، غـیـر درود فاطمه(س) به مناسبت ولادت حضرت زهرا ( س) منبع شعر: کتاب زمزمه های دلجو، ص12. خداوند می بیند می داند می تواند
|
|||
|
۳۱ فروردين ۱۳۹۳, ۰۹:۲۷ صبح
ارسال: #46
|
|||
|
|||
RE: اشعــــــــار مناسبتی
من بدهکار توام ای مادر
همه جانی که به من بخشیدی لحظاتی که برای امن من جنگیدی و بدهکار توام عمرت را روزهایی که ز من رنجیدی اشک ها دزدیدی، و به من خندیدی من بدهکار توام ای مادر! |
|||
|
۱ ارديبهشت ۱۳۹۳, ۰۹:۵۵ صبح
(آخرین ویرایش در این ارسال: ۱ ارديبهشت ۱۳۹۳ ۰۹:۵۷ صبح، توسط آشنای غریب.)
ارسال: #47
|
|||
|
|||
RE: اشعــــــــار مناسبتی
به مناسبت بزرگداشت شاعرونویسنده پارسی زبان سعدی شیرازی بهجهان خرم از آنم، که جهان خرم از اوست *** عاشقم بر همه عالم، که همه عالم از اوست به غنیمت شمر ای دوست، دم عیسی صبح *** تا دل مرده مگر زنده کنی، کاین دم از اوست نه فلک راست مسلم، نه ملک را حاصل *** آنچه در سرّ سویدای بنیآدم از اوست به حلاوت بخورم زهر، که شاهد ساقیست *** به ارادت ببرم زخم، که درمان هم از اوست زخم خونینم اگر به نشود، به باشد *** خنک آن زخم، که هر لحظه مرا مرهم از اوست غم و شادی بر عارف چه تفاوت دارد؟ *** ساقیا، باده بده شادی آن، کاین غم از اوست پادشاهی و گدایی، بر ما یکسان است *** چو بر این در، همه را پشت عبادت خم از اوست سعدیا، گر بکَند سیل فنا خانهٔ عمر *** دل قوی دار، که بنیاد بقا محکم از اوست خداوند می بیند می داند می تواند
|
|||
|
۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۳, ۱۰:۲۱ صبح
ارسال: #48
|
|||
|
|||
RE: اشعــــــــار مناسبتی
به مناسبت شهادت امام هادی ( ع ) فتاده مرغ دلم ز آشیان در این وادی كه هر كجا رود افتد به دام صیادی به دانهای دُّر یكدانه میدهد برباد نه گوش هوش و نه چشم بصیر نقّادی چنان اسیر هوا و هوس شدم كه نپرس نه حال نغمه سرایی نه طبع وقّادی دلا دل از همه برگیر و خلوتی بپذیر مدار از همه عالم امید امدادی مگر ز قبله حاجات و كعبه مقصود ملاذ(1) حاضر و بادی(2)علیّ الهادی محیط كون و مكان نقطه بصیر وجود مدار عالم امكان مجرّد و مادی شَها تو شاهد میقات «لِی مَعَ اللّهی»(3) تو شمع جمع شبستان مُلك ایجادی صحیفه ملكوتیّ و نسخه لاهوت ولیّ عرصه ناسوت بهر ارشادی مقام باطن ذات تو قاب قوسین است به ظاهر ارچه در این خاكدان اجسادی كشیدی از متوكل شدائدی كه به دهر ندیده دیده گردون ز هیچ شّدادی گهی به بركه درندگان(4) گهی زندان گهی به بزم مِی و سازِ باغی عادی(5) تو شاه یكّه سواران دشت توحیدی اگر پیاده روان در ركاب الحادی ز سوز زهر و بلاهای دهر جان تو سوخت كه بر طریقه آباء و رسم اجدادی ********************************************
پینوشتها:1- ملاذ: پناه2- حاضر و بادی: حاضر: كسی كه در حضر و در شهر ساكن است. بادی: كسی كه بادیهنشین و صحرانشین است. 3- اشاره است به حدیث: «لی معالله وقت لا یسعنی فیه ملك مقرّب ولانبی مرسل: «مرا با خدا وقتی است كه در آن با من نمیگنجد هیچ ملك مقرّب یا پیغمبر فرستاده مرسل.» این حدیث منسوب به پیغمبراكرم صلی الله علیه و آله است و منظور از آن مقام استغراق یا محو و فنای در حضرت حق تعالی است. (رك : شرح مثنوی، جلد چهارم، استاد دكتر سید جعفر شهیدی، صفحه286). 4- بركه درندگان (بركة السباع): محلی بود كه مركز درندگان از قبیل شیر و پلنگ بود و امام بزرگوار را در آن محل خطرناك قرار دادند ولی به امر خداوند متعال درندگان برگرد آن حضرت حلقه زدند و زیانی به آن امام بزرگوار نرساندند. 5- باغی: سركش و طغیان كننده عادی: عداوت كننده و دشمن. خداوند می بیند می داند می تواند
|
|||
|
۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۳, ۰۷:۵۸ عصر
(آخرین ویرایش در این ارسال: ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۳ ۰۸:۰۷ عصر، توسط zinab.)
ارسال: #49
|
|||
|
|||
RE: اشعــــــــار مناسبتی
(۲ بهمن ۱۳۹۰ ۰۱:۳۱ عصر)osaky نوشته: با سلام سروده شما بسیار زیبا و غیر قابل توصیف است از شما سپاسگزارم و التماس دعا دارم من تازه وارد این سایت شده ام و اشنایی ندارم اگر پیامم را مشاهده نمودید راهنماییم میفرمایید که چگونه از این سایت استفاده نمایم. التمااس دعا دارم از همه شما بزرگوارا ن |
|||
|
۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۳, ۰۹:۵۶ صبح
ارسال: #50
|
|||
|
|||
RE: اشعــــــــار مناسبتی
شعر : به مناسبت وفات حضرت زینب ( س ) دلش دریای صدها کهکشان صبر غمش طوفان صدها آسمان ابر دو چشم از گریه همچون ابر خسته ز دست صبر زینب، صبر خسته صدایش رنگ و بویی آشنا داشت طنین موج آیات خدا داشت زبانش ذوالفقاری صیقلی بود صدا، آیینهی صوت علی بود چه گوشی میکند باور شنیدن؟ خروشی این چنین مردانه از زن به این پرسش نخواهد داد پاسخ مگر اندیشهی اهل تناسخ: حلول روح او، درجسم زینب علی دیگری با اسم زینب زنی عاشق، زنی اینگونه عاشق زنی، پیغمبر قرآن ناطق زنی، خون خدایی را پیمبر زن و پیغمبری؟ الله اکبر! شعر: قیصر امین پور خداوند می بیند می داند می تواند
|
|||
|
|
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
3 مهمان
3 مهمان
بازگشت به بالابازگشت به محتوا