تالار گفتمان وب سایت ختم قرآن مجید

نسخه کامل: اشعــــــــار مناسبتی
شما در حال مشاهده نسخه متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7 8
[تصویر:  84103170916313188142186431180255226.jpg]
زبانحال حضرت رسول اکرم ص با دخت گرامیش فاطمه زهرا در هنگام احتضار
در ساعت آخرم سخن ها دارم
بگذار که لب بر رخ تو بگذارم
بگذار که با سوز و نوا یا زهرا
من پرده ز راز دل خود بردارم
من غمزده از مرگ نیم یار دلم
من غمزده از میخ در و مسمارم
از داغ در سوخته و سینه ی تو
چون ابر بهاری، گل من می بارم
آن لحظه که سوراخ شود سینه ی تو
آغشته شوم با دل خون، دلدارم
در موقع حادثه نگاهی انداز
آن لحظه منم بین در ودیوارم
سروده : جعفر ابوالفتحی
[تصویر:  1411588831.jpg]

یا رضاجان(
شهادت امام رضا)

پــارۀ پیکــر رســول اکــرم

جگـرش پـاره شـد ای اهـل عالـم

حجره بسته، دل شکسته، دیده گریان

یا رضاجان یا رضاجان یا رضاجان

در عــزای رضــا امـــام هشتـم

گشته صـاحب عـزا معصومه در قـم

گشته خواهر بی برادر در خراسان

یا رضاجان یا رضاجان یا رضاجان

ای دو عالـم اسیــرِ یـک نگـاهت

قصـر مأمــون چـرا شـد قتلگاهت

حامی دین، کشتۀ حق، یار قرآن

یا رضاجان یا رضاجان یا رضاجان

یــا رضــا! جــانِ مـا بـادا فدایت

تــو امــام رئــوف و مــا گـدایت

از چه بر خاک، سر نهادی، چون غریبان

یا رضاجان یا رضاجان یا رضاجان

آسمـان در عـزایت گریـه می‌کرد

قـاتلت هـم بـرایت گریـه می‌کرد

در دلت بود سوز مخفی درد پنهان

یا رضاجان یا رضاجان یا رضاجان

چشم اهــل عــزا گریـد بـه یادت

جــای معصومـه و جــای جـوادت

شیعه بسته با ولایت عهد و پیمان

یا رضاجان یا رضاجان یا رضاجان

گرچـه بـر درد عالمـی طبیب است

شیعیـان شیعیـان رضـا غریب است

در غریبی کشته شد آن جان جانان

یا رضاجان یا رضاجان یا رضاجان



غلامرضا سازگار
این رضا کیست که دل ها همه خوشنود از اوست
این رضا کیست که بر درد دل خلق دواست
بحر امواج فضایل که روان از لب اوست
چشمه هایی که روان بخش تر از آب بقاست
ای ضعیفی که تو را پشت و پناهی شود
شو پناهنده به شاهی که معین الضّعفاست
ساکن کوی رضا باش که این ابر کرم
سایه ی رحمت او بر سر سلطان و گداست
دامن ضامن آهو مده از دست که او
دوست را ضامن و فریادرس روز جزاست
شاعر :قاسم رسا
خراسان می‎دهد بوی مدینه
خراسان کوه غم دارد به سینه

خراسان را سراسر غم گرفته
در و دیوار آن ماتم گرفته

خراسان! کو امام مهربانت؟
چه کردی با گرامی میهمانت؟

خراسان راز دل‎ها با رضا داشت
چه شب‎هایی که ذکر یا رضا داشت

خراسان کربلای دیگر ماست
مزار زاده‎ی پیغمبر ماست

خراسان! می دهد خاکت گواهی
ز مظلومی، شهیدی، بی گناهی

به دل داغ امامت را نهادند
امامت را به غربت زهر دادند

دریغا! میهمان در خانه کشتند
چه تنها و چه مظلومانه کشتند

امامِ اِنس و جان را زهر دادند
به تهدید و به ظلم و قهر دادند

ز نارِ زهرِ دشمن، نور می‎سوخت
سرا پا همچو نخل طور می‎سوخت

ز جا برخاست با رنگ پریده
غریبانه، عبا بر سر کشیده

گهی بی‎تاب و گه در تاب می‎شد
همه چون شمع روشن آب می‎شد

میان حجره ی در بسته می سوخت
نمی زد دم ولی پیوسته می سوخت

ز هفده خواهر والا تبارش
دریغا کس نبودی در کنارش

به خود پیچید و تنها دست و پا زد
جوادش را، جوادش را صدا زد

دلش دریای خون، چشمش به در بود
امیدش دیدن روی پسر بود

پدر می‎گشت قلبش پاره پاره
پسر می‎کرد بر حالش نظاره

پدر چون شمع سوزان آب می شد
پسر هم مثل او بی‎تاب می شد

پدر آهسته چشم خویش می‎بست
پسر می‎دید و جان می داد از دست

پسر از پرده‎ی دل ناله سر داد
پدر هم جان در آغوش پسر داد


"غلامرضا سازگار"
بسم الله....

امشب/دوباره التماسِ دعا
iCryCryCry



"[تصویر:  salahshoor-sh5-moh90.jpg]



بی تو از مدینه، به سینه، یك شعله دارم تا ابد

ماجرای كوچه، به كوفه، بر قلب من خنجر زند

از غم فراغت، زداغت، افتاده در محراب خون

سویت ای بهارم، قرارم، آیم به روی لاله گون

من شكسته بالم،شد لحظه ی وصالم

مانده ام پس از تو،زهرا نما حلالم

در میان محراب،مانده به موج خوناب

دارم انتظاری، دل بی قرار و بی تاب

من به روی گلگون، دل خون ،در موج آه و ناله ام

بی تو غم فروزم، بسوزم، ای یار هجده ساله ام

من شكسته بالم،شد لحظه ی وصالم

مانده ام پس از تو،زهرا نما حلالم
Rose

من غریبم،غم نصیبم ،كو حبیبم
Rose

(متن سینه زنی حاج مهدی سلحشور)

یابن الحسن!
سی شب به تو التماس کردم
این لحظه جواب طالب ام من

خواهی بنواز و خواه رد کن
احسان و عتاب طالب ام من

از کوی تو بوی عطر آمد

برخیز که
عید
فطر
آمد



امشب که منم فتاده عشق
ساقر بزند ز باده عشق

خطی تو بیا بخوان برایم
از نامه سرگشاده عشق

آن نامه که دادی از برایم
با مطلع بی فتاده عشق

گفتی که سحر بیا به کویم
ای خسته ز سیر جاده عشق

مائیم ولی تو مخور غم
ای بنده خانزاده عشق

از کوی تو بوی عطر آید

بر خیز که
عید
فطر
آید



تا یار ز در نیاید امشب
ای کاش سحر نیاید امشب

بیرون نروم زمیهمانی
تا یار ز در نیاید امشب

امضا نشود کتاب ما تا
از یار خبر نیاید امشب

این سی شب و روز ما نه ارزد
تا او به نظر نیاید امشب

در دام فراغ جان سپارم
آن ماه اگر نیاید امشب

از کوی تو بوی عطر آید

بر خیز که
عید
فطر
آید



خواهم ملکت شوم نگارا
گرد فدکت شوم نگارا

کی گل کنی ای شقایق عشق؟
تا شاپرکت شوم نگارا

بر دوش نسیم صبحگاهی
چون قاصدکت شوم نگارا


هنگام نماز
عید
بند
تحت الهنکت شوم نگارا

بر گرد حریم تو به پرواز
مثل ملکت شوم نگارا

از کوی تو بوی عطر آمد

بر خیز که
عید
فطر
آمد



امسال به قیمتم بیفزای
بر عشق و ارادتم بیفزای

جبرئیل گسیل خدمتم کن
بر شوق ولایتم بیافزای

پر سوخته از شرار عشقم
سوزی به حرارتم بیفزای

انفاس مرا محمدی کن
بر بار رسالتم بیفزای

از نور علی منورم کن
بر نور هدایتم بیفزای

از کوی تو بوی عطر آمد

بر خیز که
عید
فطر
آمد



هو کش که ترانه ای بسازم
از ناله زبانه ای بسازم

در دوره پر فراق عصیان
با اشک شبانه ای بسازم

ای دوست کنار خانه تو
اذنم بده خانه ای بسازم

بر بام حریم عشقت ای یار
بگذار که لانه ای بسازم

یک بوسه دهی اگر بر این دل
باران ز زمانه ای بسازم

از کوی تو بوی عطر آمد

بر خیز که
عید
فطر
آمد

[تصویر:  eyde-90-3.jpg]
Eid Song
عید
Let us rejoice indeed
بیائید شادی کنیم


For this is the day of Eid

بخاطر اینکه امروز عید است
CHORUS:


La ilaha illallah

Muhammad rasulallah
La ilaha illallah

Muhammad rasulallah

Alayhi salatullah

‘Alayhi salatullah
خدایی جز الله نیست
محمد (ص) فرستاده خدا است
درود و سلام خدا بر او
Children are wearing new clothes
کودکان لباسهای نو می پوشند
Bright colures fill the streets
رنگهای روشن و درخشان کوچه و خیابان رو پر کرده است
Their faces full of laughter
صورتهایشان پر از خنده است


Their pockets full of sweets

و جیبهایشان پر از شیرینی است

Let us rejoice indeed
For this is the day of Eid
بیائید شادی کنیم

بخاطر اینکه امروز عید است

Mosques are full of worshippers
مسجدها پر است از عبادت کنندگان


in rows straight and neat
در صف های صاف و مرتب


Their Lord they remember, His name they repeat
خدایشان را یاد می کنند و نامش را تکرار می کنند

Their hands are raised to the sky
دستهایشان رو به آسمان بلند است


They supplicate and plead
آنها مناجات و درخواست می کنند


On this blessed day
در روز خجسته و مبارک


Forgive us they entreat
التماس و درخواست می کنند تا ما را ببخشد


Let us rejoice indeed

For this is the day of Eid
بیائید شادی کنیم
بخاطر اینکه امروز عید است

CHORUS
People are giving charity
مردم صدقه می دهند


And helping those in need
In giving they’re competing
Today there is no greed
به کسانی که به کمک نیاز دارند کمک می کنند
امروز هیچ حرص و طمعی نیست


Let us rejoice indeed

For this is the day of Eid
بیائید شادی کنیم
بخاطر اینکه امروز عید است

Enemies embracing each other


All hatred is buried
کسانی که با هم دشمنی داشتند

یکدیگر را در آغوش می گیرند
همه کینه ها به خاک سپرده می شوند


Everyone is celebrating
همه مشغول جشن گرفتن هستند


Greeting everyone they meet
و هر کسی که ملاقات می کنند تبریک و تهنیت می کنند


Let us rejoice indeed


For this is the day of Eid
بیائید شادی کنیم
بخاطر اینکه امروز عید است
اثر ماندگار از : سامی یوسف
بسم الله الرحمن الرحیم

به مناسبت تخریب بقیع



کلیک بفرمایید:[تصویر:  point.jpg] سوگواره بقیع؛ رشک پروانه‌های افلاکی – از صفای ضریح دم نزنید، حرفی از بیرق و علم نزنید؛ گریه های بلند ممنوع است، روضه که هیچ، سینه هم نزنید

شعر:
از صفای ضریح دم نزنید
حرفی از بیرق و علم نزنید
گریه های بلند ممنوع است
روضه که هیچ سینه هم نزنید
کربلا رفته ها کنار بقیع
حرفی از صحن و از حرم نزنید
زائری خسته ام نگهبانان
به خدا زود می روم نزنید
زائری داد زد که نا مردان
تازیانه به مادرم نزنید
*
غربت ما بدون خاتمه است
مادر ما همیشه فاطمه است
*
کاش درهای صحن وا بشود
شوق در سینه ها به پا بشود
کاش با دست حضرت مهدی
این حرم نیز با صفا بشود
کاش با نغمه حسین حسین
این حرم مثل کربلا بشود
در کنار مزار ام بنین
طرحی ازعلقمه بنا بشود
پس بسازیم پنجره فولاد
هر قدر عقده هست وا بشود
چارتا گنبد طلایی رنگ
چارتا مشهد الرضا بشود
*
این بقیعی که این چنین خاکی است
رشک پروانه های افلاکی است
*
در هوایش ستاره می سوزد
سینه با هر نظاره می سوزد
هشت شوال آسمان لرزید
دید صحن و مناره می سوزد
بارگاه بقیع ویران شد
دل بی راه و چاره می سوزد
این حرم مثل چادر زهراست
که در اینجا دوباره می سوزد
این حرم مثل خیمه ی زینب
که در اوج شراره می سوزد
سالها بعد قدری آن سو تر
چند قرآن پاره می سوزد
شعر غلامرضا سازگار برای حضرت معصومه(س)


ای کوثرِ کوثر رسول‌الله
زهرای مکررِ رسول‌الله

هم سوره نور موسی جعفر
هم پاره پیکر رسول‌الله

معصومه خانواده عصمت
صدیقه دیگر رسول‌الله

جایی که تو در حضور بابایی
زهراست به محضر رسول‌الله

سرچشمه گرفته روح پاک تو
از روح مطهر رسول‌الله

تو بعـد ائمـه یـک امـام استی
شایسته این چنین مقام استی


ای روح و روان عترت و قرآن
در جسم تو جان عترت و قرآن

چون آینه پیش دیده‌ات پیدا
اسرار نهان عترت و قرآن

از یمن تو ای کریمه عترت
قم گشته جهان عترت و قرآن

روی تو چراغ مکتب عصمت
نطق تو زبان عترت و قرآن

برخیز و بخوان خطابه چون مادر
ای روح بیان عترت و قرآن

قرآن به جلالت تو می‌نازد
عترت به اصالت تو می‌نازد

تو وارث معجز امامانی
تو دختر عترتی و قرآنی

تو شوی نکرده مادرِ هستی
تو در تن خود روان ایمانی

محبوبه چارده ولی‌الله
معصومه به کنیه و به عنوانی

تو فاطمه‌ای و فاطمی عصمت
تو عالمه علوم ماکانی

تو حجب و حیا و زهد و عصمت را
در مکتب اهل‌بیت، میزانی

زهد و شرف ائمه را داری
ظرفیت صبر عمه را داری


ای سوره نور موسی جعفر
ممدوحه هل‌اتی پس از مادر

مهر تو مدال سینه مریم
کوی تو بهشت ساره و هاجر

قم از قدمت مدینةالزهرا
قبر تو مزار دخت پیغمبر

معصومه‌ای و به چارده معصوم
همه عمه و خواهری و هم دختر

هم می‌بالد جواد از این عمه
هم می‌نازد رضا به این خواهر

بر جان تو دختر کلام‌الله
از زینب و فاطمه سلام‌الله


تو حق حیات بر امم داری
یک فردی و یک جهان کرم داری

شد گرچه به قم نزول اجلالت
در چشم جهانیان قدم داری

هم در عربی کریمه عترت
هم سایه به کشور عجم داری

هم در حرم ائمه مدفونی
هم دردل اهل قم حرم داری

ما ذره و تو هزارها خورشید
ما قطره و تو هزار یم داری

در شهر ائمه تا درخشیدی
قم را شرف مدینه بخشیدی


ممدوحه ذات کبریایی تو
معصومه و عصمت خدایی تو

الحق که میان آن همه خواهر
آیینه حضرت رضایی تو

با آنکه به شهر قم مکان داری
در ملک وجود، رهنمایی تو

مانند دوازده امام ما
از کار همه گره‌گشایی تو

بالله قسم ای کریمه عترت
برتر ز ثنا و مدح مایی تو

«میثم» به ثنات اگر گهر بارد
دریـای کــرامت تــو را دارد
[تصویر:  92577267875691479744.gif]


محمدكاظم بدرالدين[/b][/align]
[تصویر:  84489251792199805152.gif]
چه صبح عنايتي دميده كه با مديحه هايش، دل ما را روشن كرده است! چه عطر شَعَفي در رگ هاي ساعات شهر جاري شده كه گويا در بهشت پا نهاده ايم!
امروز، قرائت چندم رويش است كه لهجه همه ما بوي باغ گرفته است. «سبزيم و تازه، اين نفحات از كدام سوست؟»
بياييد، اي لحظه هاي از دست رفته انسان! بنگريد به آستان متبسم تبرّك؛ به قطعه آينه زار تعبد. «فرشتگان معصوم، دروازه هاي بشريت را گل باران كرده اند».
امروز، آسمان مدينه چه اندازه از غزل هايِ عاشق، نور گرفته است! امروز رايحه «قم» چقدر شامه نواز است؛ «معصومه(س)» آمده است.
قم، در لباس بهار تماشايي است و شرح روايت روشنايي اش، خواندني. خيابان ها و ميدا‌ن‌هاي قم، تازه ترين شعرهاي چراغاني شده را در دست دارند. حتي رگه هايي از شوق، در دوردست هاي خاك ديده مي شود. امروز، انبوه زائران حرمش حرم معصومه را مي بينيم و تپش ركعات عارفانه شان را كه نامِ درختان نديده را زنده مي-كنند. «همه هستي عين زيارت نامه شده است»‌تا در برابر فضيلت هاي نامحدودِ امروز زانو بزند. فرزند مباركِ اشراق، همه نگاه ها را «پله پله تا ملاقات خدا»‌كشانده است. ساعات امروز از مصاحبت تبسم مدينه مي آيند. از وادي محسوس دل.[/font][/size]
صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7 8
لینک مرجع