عصرگاه با طعم مشاعره
۶ آبان ۱۳۹۰, ۰۹:۰۶ عصر
(آخرین ویرایش در این ارسال: ۱۴ آبان ۱۳۹۱ ۱۲:۴۴ عصر، توسط هُدهُد صبا.)
ارسال: #1
|
|||
|
|||
عصرگاه با طعم مشاعره
به نام خداوند جان و خرد سلامي چو بوي خوش آشنايي به همه شما اهالي شعر و ادب با مشاعره موافقيد؟ سه شنبه ها بعد از نماز مغرب چه طوره؟ خودتون شعر مي سراييد يا از هر بزرگوار ديگري لطفا نام را ذكر كنيد كه ياد رو هم گرامي بداريم. لطفا حداقل يه بيت باشه و ترجيحا در يه جمله مفهوم زيباي شعر رو هم بيان كنيد. آيا به آيات قرآن نمى انديشند يا [مگر] بر دل هايشان قفلهايى نهاده شده است؟ سوره محمد(ص)/ آیه 24
|
|||
|
صفحه 31 (پست بالا اولین پست این موضوع است.) |
۱۴ بهمن ۱۳۹۲, ۱۱:۰۲ عصر
ارسال: #301
|
|||
|
|||
RE: عصرگاه با طعم مشاعره
مجنون تو کوه را ز صحرا نشناخت
دیوانهٔ عشق تو سر از پا نشناخت هر کس بتو ره یافت ز خود گم گردید آنکس که ترا شناخت خود را نشناخت ابوسعید ابوالخیر خداوند می بیند می داند می تواند
|
|||
|
۱۵ بهمن ۱۳۹۲, ۰۷:۲۶ عصر
ارسال: #302
|
|||
|
|||
RE: عصرگاه با طعم مشاعره
ترسم که اشک در غم ما پرده در شود
وین راز سر به مهر به عالم ثمر شود |
|||
|
۱۵ بهمن ۱۳۹۲, ۰۸:۲۶ عصر
ارسال: #303
|
|||
|
|||
RE: عصرگاه با طعم مشاعره
دوش در حــلقه مــا قصــه گیســوی تـو بود
تا دل شب سخن از سلسله موی تو بود همین که تو می دانی “دوستت دارم” کافیست … بگذار خفه کند خودش را دنیـا................ |
|||
|
۱۵ بهمن ۱۳۹۲, ۱۰:۲۲ عصر
(آخرین ویرایش در این ارسال: ۱۵ بهمن ۱۳۹۲ ۱۰:۲۶ عصر، توسط آشنای غریب.)
ارسال: #304
|
|||
|
|||
RE: عصرگاه با طعم مشاعره
دلی دیرم خریدار محبت *** کز او گرم است بازار محبت
لباسی دوختم بر قامت دل *** زپود محنت و تار محبت بابا طاهر[font=tahoma][/font] خداوند می بیند می داند می تواند
|
|||
|
۱۶ بهمن ۱۳۹۲, ۱۲:۵۶ صبح
ارسال: #305
|
|||
|
|||
عصرگاه با طعم مشاعره
تا به فراق خو کنم صبر من و قرار کو؟!
وعده وصل اگر دهد طاقت انتظار کو... حالا که آمده ای چترت را ببند... در سرای ما جز مهربانی نمیبارد... |
|||
|
۱۶ بهمن ۱۳۹۲, ۰۹:۲۸ صبح
ارسال: #306
|
|||
|
|||
RE: عصرگاه با طعم مشاعره
[highlight=#fafafa]وسط خانه محبت میدوخت
دست او تا به سحر سوزن بود شعر میگفتم و هی بد میشد بر لب او غزل احسن بود[/highlight] در انتشار آنچه خوبیست و اثری از عشق در آن هست آخرین نفر نباشید من یک اخراجی هستم
|
|||
|
۱۷ بهمن ۱۳۹۲, ۱۰:۵۴ صبح
ارسال: #307
|
|||
|
|||
RE: عصرگاه با طعم مشاعره
دلا تا کی در این دنیا فریب این و آن بینی
یکی زین چاه ظلمانی برون شو تا جهان بینی |
|||
|
۱۷ بهمن ۱۳۹۲, ۰۸:۱۴ عصر
ارسال: #308
|
|||
|
|||
RE: عصرگاه با طعم مشاعره
یا رب برسان گل پسر زهرا(س) را
بشنو صلوات و ربنای ما را همین که تو می دانی “دوستت دارم” کافیست … بگذار خفه کند خودش را دنیـا................ |
|||
|
۱۸ بهمن ۱۳۹۲, ۰۳:۱۲ صبح
ارسال: #309
|
|||
|
|||
عصرگاه با طعم مشاعره
ای شیخ ز میخانه مخوانم سوی مسجد
بیمار دوا یافته محتاج دعا نیست حالا که آمده ای چترت را ببند... در سرای ما جز مهربانی نمیبارد... |
|||
|
۱۹ بهمن ۱۳۹۲, ۰۸:۲۴ صبح
ارسال: #310
|
|||
|
|||
RE: عصرگاه با طعم مشاعره
تا دامن کفن نکشم زیر پای خاک
باور مکن که دست زدامان بدارمت در انتشار آنچه خوبیست و اثری از عشق در آن هست آخرین نفر نباشید من یک اخراجی هستم
|
|||
|
|
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
2 مهمان
2 مهمان
بازگشت به بالابازگشت به محتوا