عصرگاه با طعم مشاعره

[هُدهُد صبا]

به نام خداوند جان و خرد

سلامي چو بوي خوش آشنايي

به همه شما اهالي شعر و ادب

با مشاعره موافقيد؟

سه شنبه ها بعد از نماز مغرب چه طوره؟

خودتون شعر مي سراييد يا از هر بزرگوار ديگري لطفا نام را ذكر كنيد كه ياد رو هم گرامي بداريم.

لطفا حداقل يه بيت باشه

و ترجيحا در يه جمله مفهوم زيباي شعر رو هم بيان كنيد.

[hamed]

تنها نرو،این راه رفتن نیست

دنیای تو چیزی به جز من نیست

تو از خودت چیزی نمی دونی

تنها نرو تنها نمی تونی

[مریم گلی]

یار مراٰ،غار مرا،عشق جگر خوار مرا
یار تویی،غار تویی،خواجه نگه دار مرا

[Bitanem]

ای خوش آن روز كه پرواز كنم تا بر دوست

به هوای سر كويش پر و بالی بزنم

[Entezar]

میرسد روزی که شرط عاشقی دل دادگیست
آن زمان هر دل فقط یک بار عاشق میشود...

[مریم گلی]

دل از من برد و روی از من نهان کرد
خدا را با که این بازی توان کرد

[Bitanem]

دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
واندر این ظلمت شب آب حیاتم دادند

[مریم گلی]

دی می شد و گفتم صنما عهد بجای آر
گفتا غلطی خواجه در این عهد وفا نیست

[Bitanem]

تا تو نگاه میکنی کار من آه کردن است
ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است

[مریم گلی]

تا شدم حلقه بگوش در میخانه عشق
هر دم آمد غمی از ن. به مبارک بادم

[فاطمه گل]

مرا عهدی ست با جانان که تا جان در بدن دارم
هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم