سخنان حکیمانه، اخلاقی و عرفانی، استاد ارجمند: حاج آقا پور شبانان
۲۷ آبان ۱۳۹۲, ۱۰:۴۶ عصر
ارسال: #12
|
|||
|
|||
RE: سخنان حکیمانه، اخلاقی و عرفانی، استاد ارجمند: حاج آقا پور شبانان
بسم الله الرحمن الرحیم عشق چیست؟ عاشق کیست؟ (قسمت دوم) روسو نویسندهی اروپایی میگوید: عشق همانند آتشی سوزان است که شعلههای خود را به سایر احساسات نیز سرایت میدهد و آنها را زنده و تازه میکند و به همین دلیل است که عشق قهرمانها میآفریند. همانگونه که یک ساختمان نیاز به گرما دارد و شعلههای آتش، این گرما و روح را به آن میدهد و از سردی و بیروحی آن را رها میسازد، بدن انسان نیز برای زیستن، بودن، داشتن و خواستن به آتش عشق نیاز دارد. ولتر می گوید: عشق حقیقی عشقی است که حتی با مرگ هم پیوندش گسیخته نمی شود. مانند عشق امام حسین (ع) که با شهادتش از بین نرفت. با عشق زیستن به انسان شادابی می دهد. انسان را از خاکسترنشینی رهایی میبخشد. به انسان جوانی میدهد. حتی اگر همهی دردها و غم عالم با او باشند. بزرگان فرمودهاند که: هرکسی عشق بکارد، اشک درو میکند. عشق همراه با جوشش و خروش است. عشق است که امام حسین(ع) را تا مسلخ کربلا میبرد. عشق است که امام حسین (ع) عزیزانش را تقدیم میکند. هر کسی که عاشق است آنچه را که خداوند برای او تقدیر میکند، میپسندد. (و می گوید الهی راضیم به رضای تو). و از درد نمینالد و نمیگوید که چرا من که در راه راست هستم و چرا من که نماز شب میخوانم، اینچنین برایم مصیبت پیش میآید. یقین دارد که در ورای این طبیعت، خداوند سبحانی است که هیچ کار اشتباهی نمیکند، هیچ چیزی را عبث وبیهوده خلق نمیکند، حتی خار بیابان را عبث نیافریده است. او سبوح و قدوس است. او از رگ گردن به انسان نزدیکتر است. به قول مولانا : هرکه در این بزم مقربتر است جام بلا بیشترش میدهند یکی از مریدان منصور حلاج معنی عشق را از او پرسید. منصور با لبخند به او گفت: امروز را ببین، فردا و پسینِ فردا را هم ببین. در آن روز منصور را به دار آویختند و فردایش جسم او را سو زاندند و پسین فردا خاکسترش را بر باد دادند. مرید با خود گفت: آری معنی عشق را یافتم . ای شعله عشق خانمان سوز ای جان ده و جان ستان و جان سوز هرچند که حاصل تو غم بود قربان غمت شوم که کم بود عشق بود که حبیب بن مظاهر را سپری بلای حضرت سید الشهداء(ع) کرد. و حضرت سید الشهداء(ع) چه کرد؟ عزیزترین کسانش را به میدان فرستاد و تقدیم خداوند کرد. چگونه میتوان تصور کرد امام حسین(ع) که در شب عاشورا بیعت از یاران بر میدارد و بدون در نظر گرفتن کمیت به آنها اجازهی رفتن میدهد، در روز عاشورا مظلومانه و مظلومانه قنداقهی علی اصغر را بر دستانش گرفته و بفرماید اگر به من رحم نمیکنید، به این طفل که بی گناه است رحم کنید و آب دهید. این یعنی چه؟ یعنی امام حسین (ع) گناه کرده بود!؟ یعنی حضرت عباس(ع) گناه کرده بود!؟ و فقط علی اصغر بیگناه بود. اینها مطالبی است که دیگر امروز مورد پسند واقع نمیشوند. امام حسین (ع) قنداقهی علی اصغر را به دست گرفت و جلوی آن همه نیزه و شمشیر دشمن بلند کرد تا بگوید: این علی اصغر من که عزیزترین کس من است را آوردهام تا در راه خدا تقدیم کنم . خداوندی که فرمودهاند: بهترین هایتان را در راه من تقدیم کنید. من ابایی ندارم که عزیزترین کسم را در راه خدا بدهم و آن زمان که عزیزش - علی اصغر - جان میسپرد، دستهایش را به سوی آسمان بلند کرد و عرضه داشت: الهی راضیم به رضای تو. و این همان امام حسین(ع) است که در مکتب رسول الله(ص) و علی بن ابیطالب(ع) درس عشق و معرفت آموخت. ما هم امت همین امام حسین(ع) هستیم . در دردها و رنج ها باید مقاوم باشیم و یقین داشته باشیم که خداوند میبیند، میداند و میتواند. بنابراین همین عشق است که باعث بقای انسان خواهد بود. اما کدام عشق؟ آن عشق حقیقی که با فضیلت باشد. عشقی که در صدف قداست، همراه با منزلت، عفّت، معنویت، و پاکدامنی باشد. این همان عشق حقیقی است. خداوند می بیند می داند می تواند
|
|||
|
|
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
3 مهمان
3 مهمان
بازگشت به بالابازگشت به محتوا