عارف واصل حاج اسماعيل دولابي
۱۹ دي ۱۳۹۱, ۱۱:۴۹ عصر
(آخرین ویرایش در این ارسال: ۱۹ دي ۱۳۹۱ ۱۱:۴۹ عصر، توسط هُدهُد صبا.)
ارسال: #8
|
|||
|
|||
RE: عارف واصل حاج اسماعيل دولابي
هر کدامتان غمگینتر هستید، مردانهتر به میدان بیایید
متن زیر بخشی از یکی از مجالس میرزا اسماعیل دولابی است که می خوانید: ...من نمی دانم چطور امور خود را اصلاح میکنید، خودتان میدانید، اما این را بدانید که جایی خلوتتر از آنجا که با صانع خود هستید، نمییابید. هیچ زنی با شوهر خود و هیچ فرزندی با پدر و مادرش تا این حد قرابت ندارد. نه آبرویت را میریزد و نه به کسی چیزی میگوید. همه جزئیات را هم میداند. هرچه هم که میگویی، تقربت به او بیشتر میشود. اگر زنی پیش پدر خود از شوهرش گلایه کند، پدرش خسته میشود و میگوید دختر را شوهر دادهایم. باز ولمان نمیکند. اگر پیش مادرش هم برود میگوید آخر خواهرهای دیگرت هم هستند، آنقدر به من نگو، مرا کشتی. اگر به شوهرش بگوید، میگوید من بیرون با مردم جنگ دارم، مرا ول کند. آیا کسی را سراغ دارید که مانند خداوند اینگونه انیس بندگانش باشد؟ انسان وقتی چنین انیسی دارد، خوب است گاهی بنشیند و با او خلوت کند، حسابهای گذشته را صاف کند، برای آیندهاش هم یک کاغذ سفید بگذارد و بگوید خدایا اگر از این به بعد از ما کوتاهی سر زد تو بنویس، اگر از تو کوتاهی سر زد ما مینویسیم. صلح با خدا را خیلی بزرگ بشمارید، چون تمام کره خاکی به دنبال صلح هستند. آن صلحی که آنها میگویند میخواهند اسلحهها زمین گذاشته شود، نمیشود. اما دیدید من و شما چطور اسلحه را زمین گذاشتیم. یعنی خیال میکردیم چیزهایی که از خدا میخواهیم؛ برایمان خوب است و به ما نداده است. صلح با خدا، یعنی تسلیم اراده الهی شدن و به داده و نداده راضی بودن. خوب است مسائل را کمی حمل بر صحت کنیم. بگوییم این را نمیدانیم، شاید خوب است و ما نمی دانیم. این ابتدای صلح با خداست. آیا تاکنون نشستهاید با خدا حساب و کتاب کنید؟ برای این کار بایستی ابتدا اسلحه را از خود دور کنید. حال که میخواهید با خدا صلح کنید، خوب صلح کنید. خودتان را طلبکار ندانید. او را مؤاخذه نکنید. خدای ما خدای خوبی است. تمام حسن و زیبایی و در ماسوی میبینید، نمی از جلوه حسن اوست. او، هم مصلحت است، هم صلح است، هم اصلاح است. اصلح هم هموست. هرچه از صیغه صلح است، بیاورید، اصلا خود صاد را بیاورید! مادر همه اصلاحات او است. این که میگوییم مادر همه خوبیهاست، یعنی امالحسن و الحسین(ع) است. حسن و حسین هر دو حسناند، یعنی همه حسنهایی که در آسمان و زمین است یا حسن است یا حسین. از نظر لغت حسن یعنی آن که دارای همه حسنهاست. یا من اظهر الجمیل هم اشاره به همین معناست. آیا جمال مصلح عالم را دیدهای؟ آیا میدانی صفاتش چیست؟ او صلح دهنده مخلوق با خالق است. انشاءالله همه شما از برکت وجود امام زمان عجلالله تعالی فرجهالشریف مصلح باشید و خودتا نرا در خلق نشان دهید. بگویید: ما با خدا صلح کردیم. هر کدامتان غمگینتر هستید، مردانهتر به میدان بیایید و با خدا صلح کنید. یک نفر معصیت کار نقل میکرد در پل تجریش قمارخانه و شرابفروشی داشتم، اما زنی داشتم که به امامحسین(ع) علاقه داشت. زنم مرتب مجلس روضه میگذاشت و در ایام محرم نزدیک هزار نفر را ناهار و شام میداد. برای من یک گرفتاری پیش آمده بود، با یک نظامی صاحب منصب درگیر شدم، مجبور شدم فرار کنم. همینطور که با ماشین خودم فرار میکردم، به یادم آمد که دوستی در کربلا دارم. رفتم کربلا پیش او، ماجراهای خود را نقل کردم. دوستم به صرافت افتاد مرا توبه دهد. اول مرا برد به حرم امامحسین(ع) و توبه داد. ولی من روزی که برای گردش به بغداد رفته بودیم توبه شکستم. بعد گفت این بار میبرمت جایی که نتوانی توبه بشکنی و مرا برد به حرم حضرتابوالفضل(ع) بعد از آن هرچه مال و اموال داشتم در راه خیر بخشیدم و گوشهنشین مسجد شدم. این آقا گوشه مساجد مینشست تا کسی او را نشناسد. روزی این آقا در مجلسی در حضور علماء که هرکس از لطف و کرم اهل بیت(ع) نقلی داشت، خطاب به جمع گفت: هیچ کدام مثل من مورد لطف قرار نگرفتهاید. از فضایل امامان(ع) همین بس که دست مثل من را گرفتند با این سخنان همه حاضرین مجلس به گریه افتادند... آيا به آيات قرآن نمى انديشند يا [مگر] بر دل هايشان قفلهايى نهاده شده است؟ سوره محمد(ص)/ آیه 24
|
|||
|
|
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
1 مهمان
1 مهمان
بازگشت به بالابازگشت به محتوا