زبان ترکی - آذری
۲۲ فروردين ۱۳۹۰, ۰۶:۴۵ صبح
(آخرین ویرایش در این ارسال: ۱۶ شهريور ۱۳۹۱ ۰۶:۲۹ عصر، توسط هُدهُد صبا.)
ارسال: #1
|
|||
|
|||
زبان ترکی - آذری
سلام
اگر طالب هستید یه بخشی رو اینجا به اموزش و تمرین زبان شیرین ترکی -آذری بپردازیم البته قبل از هر چیز باید گفت که ترکی با اذری خیلی و کلی فرق داره اما تو ایران همونطور که خوب می دونید یا برا ما ایرانی ها هیچ چیزی فرق نداره یعنی همه چی تو مشت ماست این مسئله هم باز اینجا صدق میکنه اما دوست عزیزمون شاهد شعر از استاد شهریار خواستن که خدمتشون تقدیم میکنم در اینجا یاد مفاخر بزرگ اذربایجان ازجمله "استاد بهجت تبریزی رو گرامی میدارم " اونایی که امدن تبریز قطعا به "مقبره الشعرا" رفتن ارامگاه ابدی استاد شهریار البته من یه مدت تو شهرداری تو همون عمارت شهرداری که الان موزه شهرداری شده مشغول هستم که پسر استاد شهریار هم اونجا تشریف میارن [/font] خان ننه [font=Arial]خان ننه ، هایاندا قالدین ( خان ننه ، کجا ماندی ) دا سنین تایین تاپیلماز ( نظیر تو پیدا نمیشود ) ... سن اؤلن گون ، عمه ... گلدی ( وقتی تو مردی ، عمه آمد ) نئچه گون من اوردا قالدیم ( چند روزی آنجا ماندم ) ... نه اؤزون ، و نه یئرین وار ( نه خودت ، نه رختخوابت ، سرجایشان نیشتند )
اینجا یئرین "نه رختخواب بلکه مگین جات خالیه " همون گفته هم میشه بیرایکی ایل چکر گلینجه ( یکی دو سال طول می کشد تا برگردد ) ... کی سه سیم ، سینم توتولدو ( که صدا و سینه ام گرفت ) ... اؤزو تک قویوب گئدیبدیر ؟ ( خودش تنهائی گذاشته و رفته ) ... گئدیره م اونون دالینجا ( به دنبال او می روم ) ... گله خان ننه سفردن ( خان ننه از سفر بازگردد ) ... آنلادیم کی ، سن اؤلوبسن ! ( فهمیدم که مرده ای ) ... نه یاماندی بو ایتیکلر ( چه سختند این گمشده ها ) ... کی داها گئده نمییه یدین ( تا بلکه نمی توانستی بروی ) ... قولون اوسته گاه سالاردین ( گاهی روی بازوهایت می انداختی ) ... هئچ منه آجیقلامازدین ( هیچ دعوایم نمی کردی ) ... منه قولینی وئریبسه ن ( وعده اش را به من داده ای ) ... سؤزیمه درست قولاق وئر : ( به حرفم خوب گوش کن
باتشکر از دوست خوبم شازده shahed سلام حامد جان منم سيزي چوخ استيرم "بو مطلبه يازدم" فرقش با "بو مطلبين يازدم" چيه؟ يك بيت شعر هم از شهريار بنوس و ترجمه كن لطفا شعر حيدر بابا! اللهم نور قلوبنا بالقرآن ج: مرسی عزیز "بومطلبه یازدم " دو حالت داره یا اینکه میگه درباره این مطلب نوشتم یا شما غلط تایپ کردی و باید اینو مینوشتی "بو مطلبی یازدیم " که میشه این مطلب را نوشتم بعدی اینم همون "این مطلب را نوشتم" ((اینو نوشتم)) با نوشتار من میشه در انتشار آنچه خوبیست و اثری از عشق در آن هست آخرین نفر نباشید من یک اخراجی هستم
|
|||
|
صفحه 12 (پست بالا اولین پست این موضوع است.) |
۳ دي ۱۳۹۱, ۰۹:۱۹ صبح
ارسال: #111
|
|||
|
|||
RE: زبان ترکی - آذری
رفتار
هر عاشق اولان عشقه گرفتار اولابيلمز هر خورما ساتان ميثم تمار اولابيلمز مخلوق خداوند اوزونه اولميان عاشيق حق عاشقه تك صاحب ايثار اولابيلمز دونيا مالونا شهرتينه وورقون اولانلار انفاق ايلهمز طالب ديدار اولابيلمز ماموره اگر رشوه يماخ اولماسا عادات مظلوملارين قاننه ظالم سورا بيمزا ميمون تكين هر سوزه تقليد ايلينلر انديشه اديب صاحب افكار اولابلمز صابر يمه غم هر گونين ئوز قصه سه واردور مفرق پاراسه گوهر شهوار اولابيلمز *****
هر كسي عاشق شود گرفتار عشق نمي شود هر كسي خرما فروشد ميثم تمار نمي شود انكس كه خداوند خلق كرده اگر عاشق خود نباشد مانند عشق الهي - صاحب ايثار نمي شود آنان كه براي مال دنيا و شهرت دنيا گرفتار شده اند نمي تواند انفاق كند و مشتاق ديدار نمي شود اگر رشوه خواري عادت مامورين عادت نشد خون مظلومان از سوي ستمگران و ظالم مكيده نمي شود اونايي از خود هنري ندارند و از ديگران تقليد مي كنند انديشمند و اديب و صاحب فكر نمي شود "صابر" غم مخور هر روز براي خود قصه اي دارد تكه اي اهن بي ارزش - گوهر ارزشمند نمي شود در انتشار آنچه خوبیست و اثری از عشق در آن هست آخرین نفر نباشید من یک اخراجی هستم
|
|||
|
۱۷ بهمن ۱۳۹۱, ۰۵:۵۵ عصر
ارسال: #112
|
|||
|
|||
RE: زبان ترکی - آذری
درس چهاردهم
آشنائی با کلمات و لغات مورد استفاده در سایتهای ترکی استانبولی ( ترکیه ) وبلاگ Blog سایت Site صفحه اصلی Ana sayfa پروفایل Profil ادامه devamı نظر Yorum نظرها Yorumlar نظر بنویسید Yorum yazın نام شما isminiz اجباری Zorunlu ایمیل شما Emailiniz وب سایت شما Siteniz پیام شما Mesajınız بفرست Gonder تعداد بازدید Bakış sayısı جستجو Ara تاریخ Tarih تماس با ما irtibat نام کاربری Kullanıcı adı کلمه عبور Parola پیوندها Bağlantilar آمار sayaç همه نوشته ها Tüm yazılar عضو شدن Üyelik ورود giriş کلیک کن Tıkla دانلود کن indir صفحه بعدی Sonraki sayfa یقین دارم که پروانه خواهم شد!! پس بزار زمونه هر چه قد میتونه پیله کنه به امید بهار آرزوها |
|||
|
۲۳ بهمن ۱۳۹۱, ۰۱:۱۲ عصر
ارسال: #113
|
|||
|
|||
RE: زبان ترکی - آذری
درس پانزدهم
نسبتهای فامیلی در زبان ترکی استانبولی مادر anne پدر Baba خواهر بزرگ Abla برادر بزرگ abi عمه Hala خاله Teyze دائی Dayi عمو amca مادر بزرگ مادری Anne anne مادر بزرگ پدری Baba anne خواهر kız kardeş برادر erkek kardeş پدر شوهر – پدر زن Kayınbaba - kayınpeder مادر شوهر – مادر زن kayınana - kayınvalide برادر شوهر kayın خواهر شوهر – خواهر زن baldız پسر عمو – پسر دائی kuzen دختر عمو – دختر دائی kuzin شوهر خواهرزن - باجناق bacanak داماد damat عروس gelin شوهر خواهر enişte نوه torun دوقلو ikiz دو قلو همجنس ikiz kardeş نا مادری üvey anne نا پدری üvey baba نوزاد – بچه کوچک Bebek همسر Eş خانم hanım زن karı شوهر koca پایان درس یا حق یقین دارم که پروانه خواهم شد!! پس بزار زمونه هر چه قد میتونه پیله کنه به امید بهار آرزوها |
|||
|
۱۰ اسفند ۱۳۹۱, ۰۸:۲۶ صبح
ارسال: #114
|
|||
|
|||
RE: زبان ترکی - آذری
سلام به همه دوستان
میدونید که اغلب کلمات ترکی هستند که در فارسی نیز کاربرد دارند یا اصلا وارد زبان فارسی شده اند مثلا ": همین بشقاب که شما در زبان فارسی برای ظرف استفاده می کنید در ترکی به معنی " بُش" به معنی خالی و "قاب" به معنی ظرف می باشد و در نتیجه "بشقاب " یا همان "ظرف خالی " در زندگی روزمره ما کاربرد فراوان دارد که شاید شما دوستان غیر آذری زبان معنی و مفهوم این کلمه رو نمی دونستید امیدوارم " بشقاب دلتون " پر بشه از شادی و سلامتی در انتشار آنچه خوبیست و اثری از عشق در آن هست آخرین نفر نباشید من یک اخراجی هستم
|
|||
|
۱۶ خرداد ۱۳۹۲, ۱۱:۳۶ صبح
ارسال: #115
|
|||
|
|||
RE: زبان ترکی - آذری
مرسی از حامد عزیز
یا کلمه ی کالباس از دو کلمه ی کال+باس به وجود میاد کال یعنی نارس و باس یعنی گذاشتن کالباس یهنی یک غذای نارس را در کیسه گذاشتن در زمان آتیلا که در گذشته رهبر ترکان بود چون لشگر کشی زیادی داشتن غذا رو به طور کالباس میخوردند که از همان وقت کالباس کالباس شد.. دشمن که در اول دوشمان بود که اومده شده دشمن. دوش که روی حرف (و) صدای شوا هست به معنی پست و رذل به کار میره و مان در ترکی به معنی شخص میباشد پس دوشمان یا همان دشمن در اصل به معنی شخص یا انسان پست و حقیر نامیده میشود یقین دارم که پروانه خواهم شد!! پس بزار زمونه هر چه قد میتونه پیله کنه به امید بهار آرزوها |
|||
|
۲۵ آذر ۱۳۹۲, ۰۱:۰۰ عصر
(آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۵ آذر ۱۳۹۲ ۰۱:۰۲ عصر، توسط hamed.)
ارسال: #116
|
|||
|
|||
RE: زبان ترکی - آذری
فلکين داد اليندن،
اولماديم شاد اليندن، يامان يئرده ييخيليدم، توتمادي ياد اليمدن . سو تک آرخا دولانديم، ساپ تک چارخا دولانديم، ظاليم فلک اليندن، قورخا -قورخا دولانديم . باهاسيز داشدي دونيا، چوروک آغاجدي دونيا، کيمه دئييم درديمي ، بوتون قان ياشدي دونيا در انتشار آنچه خوبیست و اثری از عشق در آن هست آخرین نفر نباشید من یک اخراجی هستم
|
|||
۱ دي ۱۳۹۲, ۰۸:۴۰ صبح
ارسال: #117
|
|||
|
|||
RE: زبان ترکی - آذری
عزيزيم باغدا يــانار
شاماما تاغدايـــانار درديمي داغا دئسه ام آليشيب داغ دايــانار *** خوش گونلر اله گلمز دولاشيب بئله گلمز اوچوبدو تلـي سونام قاييديب گولـه گلمز *** خوش گلدين صفا گلدين بيزه هم صفا گئديـــن نه من اولدوم قورتارديم نه سن اينصافا گلـدين *** خوياگل مرنـــــده گل باغدا بار درنـــــده گل بيرگلدين خسته گوردون بيرده جان وئـــرنده گل در انتشار آنچه خوبیست و اثری از عشق در آن هست آخرین نفر نباشید من یک اخراجی هستم
|
|||
|
۱۳ بهمن ۱۳۹۲, ۰۸:۵۲ صبح
ارسال: #118
|
|||
|
|||
RE: زبان ترکی -آذری
حیدربابا ، یوْلوم سنَّن کج اوْلدى عؤمروْم کئچدى ، گلممه دیم ، گئج اوْلدى هئچ بیلمه دیم گؤزللروْن نئج اوْلدى بیلمزیدیم دؤنگه لر وار ، دؤنوْم وار ایتگین لیک وار ، آیریلیق وار ، اوْلوْم وار حیدربابا ، ایگیت اَمَک ایتیرمز عؤموْر کئچر ، افسوس بَرَه بیتیرمز نامرد اوْلان عؤمرى باشا یئتیرمز بیزد ، واللاه ، اونوتماریق سیزلرى گؤرنمسک حلال ائدوْن بیزلرى در انتشار آنچه خوبیست و اثری از عشق در آن هست آخرین نفر نباشید من یک اخراجی هستم
|
|||
|
۵ اسفند ۱۳۹۲, ۰۴:۰۷ عصر
ارسال: #119
|
|||
|
|||
RE: زبان ترکی - آذری
ممنون میشم اگر متون ترکی اسلامی را هم اموزش دهید و ترجمه کنید
آيا به آيات قرآن نمى انديشند يا [مگر] بر دل هايشان قفلهايى نهاده شده است؟ سوره محمد(ص)/ آیه 24
|
|||
۶ اسفند ۱۳۹۲, ۰۱:۰۳ عصر
ارسال: #120
|
|||
|
|||
RE: زبان ترکی - آذری
پروانه و شمع برق اولمادی ” قیزیم گئجه یاندیردی لاله نی پروانه نین ” اودم ده باخیر دیم اداسینه گؤردوم طواف کعبه ده یاندیقجا یالواریر سؤیلور : دؤزوم نه قدر بو عشقین جفاسینه ؟ یا بو حجاب شیشه نی قالدیرکی صاورولوم یا سوندوروب بو فتنه نی ” باتما عزاسینه ! باخدیم کی شمع سؤیله دی : ای عشقه مدعی ! عاشق هاچان اولوب یئته اؤز مدعا سینه ؟ بیر یار مه لقادی بیزی بئیله یاندیران صبر ائیله یاندیران دا چاتار اؤز جزاسینه “ اما بو عشقی آتشی عرشیدی ” جاندادیر قوی یاندیریب خودینی یئتیرسین خداسینه ترجمه: برق نبود- دخترم شب چراغ نفتی (لاله ای )را روشن کرد در ان لحظه حرکات پروانه را می دیدم دیدم در طواف کعبه(چراغ) می سوزد تمنا می کند می گوید: چقدر صبر کنم بر جفای این عشق؟ یا این حجاب شیشه را بردار که بسوزم یا خاموش کن اتش فتنه را ماتم نگیر دیدم که شمع به پروانه گفت: این مدعی عاشقی! کی دیدی که عاشق پر مدعا که به مقصود رسد؟ یک یار مه لقاست که ما را در تب و تاب انداخته صبور باش برای چیز باارزش هجران کشیده ای که خود اجر میدهد اما اتش این عشق اسمانی است و در دل بگذار بسوزد تا خود را به خدا برساند [highlight=#ffffff][highlight=#ffffff] [/highlight] [/highlight] در انتشار آنچه خوبیست و اثری از عشق در آن هست آخرین نفر نباشید من یک اخراجی هستم
|
|||
|
|
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
3 مهمان
3 مهمان
بازگشت به بالابازگشت به محتوا