ارسال پاسخ 
 
امتیاز موضوع:
  • 9 رأی - میانگین امیتازات: 4
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
زبان ترکی - آذری
۲۲ فروردين ۱۳۹۰, ۰۶:۴۵ صبح (آخرین ویرایش در این ارسال: ۱۶ شهريور ۱۳۹۱ ۰۶:۲۹ عصر، توسط هُدهُد صبا.)
ارسال: #1
Music زبان ترکی - آذری
سلام
اگر طالب هستید یه بخشی رو اینجا به اموزش و تمرین زبان شیرین ترکی -آذری بپردازیم
البته قبل از هر چیز باید گفت که
ترکی با اذری خیلی و کلی فرق داره
اما تو ایران همونطور که خوب می دونید
یا برا ما ایرانی ها هیچ چیزی فرق نداره یعنی همه چی تو مشت ماست
این مسئله هم باز اینجا صدق میکنه
اما دوست عزیزمون شاهد شعر از استاد شهریار خواستن که خدمتشون تقدیم میکنم
در اینجا یاد مفاخر بزرگ اذربایجان ازجمله "استاد بهجت تبریزی رو گرامی میدارم "
اونایی که امدن تبریز قطعا به "مقبره الشعرا" رفتن
ارامگاه ابدی استاد شهریار
البته من یه مدت تو شهرداری تو همون عمارت شهرداری که الان موزه شهرداری شده مشغول هستم
که پسر استاد شهریار هم اونجا تشریف میارن
[/font]
خان ننه

[font=Arial]خان ننه ،


هایاندا قالدین ( خان ننه ، کجا ماندی )


دا سنین تایین تاپیلماز ( نظیر تو پیدا نمیشود )
...
سن اؤلن گون ، عمه ... گلدی ( وقتی تو مردی ، عمه آمد )



نئچه گون من اوردا قالدیم ( چند روزی آنجا ماندم )
...


نه اؤزون ، و نه یئرین وار ( نه خودت ، نه رختخوابت ، سرجایشان نیشتند )

اینجا یئرین "نه رختخواب بلکه مگین جات خالیه " همون گفته هم میشه


بیرایکی ایل چکر گلینجه ( یکی دو سال طول می کشد تا برگردد )
...


کی سه سیم ، سینم توتولدو ( که صدا و سینه ام گرفت )
...


اؤزو تک قویوب گئدیبدیر ؟ ( خودش تنهائی گذاشته و رفته )
...

گئدیره م اونون دالینجا ( به دنبال او می روم )
...

گله خان ننه سفردن ( خان ننه از سفر بازگردد )
...


آنلادیم کی ، سن اؤلوبسن ! ( فهمیدم که مرده ای )
...

نه یاماندی بو ایتیکلر ( چه سختند این گمشده ها )
...

کی داها گئده نمییه یدین ( تا بلکه نمی توانستی بروی )
...

قولون اوسته گاه سالاردین ( گاهی روی بازوهایت می انداختی )
...

هئچ منه آجیقلامازدین ( هیچ دعوایم نمی کردی )
...
منه قولینی وئریبسه ن ( وعده اش را به من داده ای )
...


سؤزیمه درست قولاق وئر : ( به حرفم خوب گوش کن
باتشکر از دوست خوبم شازده



shahed
[تصویر:  buddy_offline.gif]
سلام
حامد جان منم سيزي چوخ استيرم
"بو مطلبه يازدم" فرقش با "بو مطلبين يازدم" چيه؟
يك بيت شعر هم از شهريار بنوس و ترجمه كن لطفا شعر حيدر بابا!


اللهم نور قلوبنا بالقرآن

ج:
مرسی عزیز
"بومطلبه یازدم " دو حالت داره یا اینکه میگه درباره این مطلب نوشتم
یا شما غلط تایپ کردی و باید اینو مینوشتی "بو مطلبی یازدیم " که میشه این مطلب را نوشتم

بعدی

اینم همون "این مطلب را نوشتم" ((اینو نوشتم)) با نوشتار من میشه


فایل‌(های) پیوست شده بندانگشتی (ها)
       

Roseدر انتشار آنچه خوبیست و اثری از عشق در آن هست آخرین نفر نباشیدArrow
من یک اخراجی هستم
مشاهده وب‌سایت کاربر یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط shahed ، ضحی ، Montazer Almahdi ، کبوتر حرم ، هُدهُد صبا ، safirashgh ، zeinab ، osaky ، ترنم بهاری ، alialaie
صفحه 9 (پست بالا اولین پست این موضوع است.)
۱۸ تير ۱۳۹۱, ۱۲:۱۷ عصر
ارسال: #81
RE: زبان ترکی -آذری
چـند نکته در مورد تلفظ:

1. تلفظ ö، ü، ğ، ı در فارســی وجود ندارد.



I ı : صدای ای (غلیظ) می دهد مانند :

عرق،نـــژاد ایرک Irk

رود ایـــرماک Irmak

* حروف I ı در فارسی وجود ندارد.امــا İ i همان است که ما در فارسی داریم.



Ğ ğ : صدایی بین غ و ی می دهد :

* اگر "یوموشاک گِ" در آخــر کلمه ترکی بیایید صدای "غ" می دهد یا اصلا

تلفظ نمی شود،مانند:

کوه داغ Dağ

روغـــن یاغ Yağ

* اگــر "یوموشاک گ" در وسط کلمه ترکی بیاید صدای "ی" می دهد مانند:

معلم اُیرتمــَن Öğretmen

دانش آموز اُیرَ نــجی Öğrenci

* "یوموشاک گ" در اول کلمات اصیل تـرکی نمی آید.



Ü ü صدای او (گـرد) می دهد مانند :

انگــور اوزوم Üzüm

برای تلفظ این حرف ، حین تلفظ لبهای خود را گرد کنید



Ö ö : صدای اُ (گــرد) می دهد مانند :

اردک اُردِک Ördek

برای تلفظ این حرف ، حین تلفظ لبهای خود را گرد کنید



۲. تلفظ "ق" و "خ" در زبان اصیل تـــرکی وجود نــدارد.اما گاها در روستاهای

ترکیه این تلفظ ها دیده می شود.



3. در بعضی واژه های ترکی ممکن است ^ روی حروف صدا دار دیده شود

که باعث کشیده شدن آوا و تغییر معنایی می شود.مانند:

ســـود Kâr هــنوز Hâlâ عــالی Âli
بـــرف Kar عـــمه Hala عـــلی Ali


۴ . همانطور که دیده می شود حروف w,x,q در ترکی وجود ندارد و در صورت

دیده شدن در واژه ای آن برای تلفظ این حرف ، حین تلفظ لبهای خود را گرد کنید

واژه را باید یک واژه دخیل و غیر ترکی دانست و حروف ü,ö,ı,ş,ç,ğ در انگلیسی

وجود ندارند.



۵ . در مورد حرف E که دارای دو تلفظ می باشد ذکر این نکته لازم است که

تفاوت چندانی ندارد که اِ خوانده شود یا ا َ .هــر چند در این مورد که چگونه

خوانده شود چند نکته وجود دارد،

اما از آنجایی که این نکات نیز گاها رعایت نمی شوند از ذکر آن صرف نظر

می کنیم.

این تفاوت تلفظی در ابتدا وجود نداشته است و بعدها به خاطر تفاوت لهجه

شهرهای مختلف به وجود آمده است.



پایان درس دوم
یا حق

یقین دارم که پروانه خواهم شد!! پس بزار زمونه هر چه قد میتونه پیله کنه Roseبه امید بهار آرزوهاRose
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط seyedebrahim ، salva
۱۸ تير ۱۳۹۱, ۰۷:۳۰ عصر (آخرین ویرایش در این ارسال: ۱۸ تير ۱۳۹۱ ۰۷:۴۵ عصر، توسط mass night wolf.)
ارسال: #82
RE: زبان ترکی -آذری
asasasasasa
حيدربابا ، کهليک لروْن اوچاندا/حیدر بابا موقع پرواز کبک هایت
کوْل ديبينَّن دوْشان قالخوب ، قاچاندا/کنار چشمه وقتی خرگوش پا به فرار میزاره
باخچالارون چيچکلنوْب ، آچاندا/باغچه های روستا وقتی که موقع دادن محصولاتشون میشه
بيزدن ده بير موْمکوْن اوْلسا ياد ائله/تو اون موقع اگر امکان داره از ماهم یادی بکن
آچيلميان اوْرکلرى شاد ائله/به دلای غمگین و گرفته ما هم شادی ببخش

یقین دارم که پروانه خواهم شد!! پس بزار زمونه هر چه قد میتونه پیله کنه Roseبه امید بهار آرزوهاRose
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط zeinab ، خادم شهدا ، seyedebrahim ، salva ، elham_j
۲۰ تير ۱۳۹۱, ۱۱:۴۸ صبح
ارسال: #83
RE: زبان ترکی -آذری
Çok kullanılan bazı kelimeler

برخی کلمات پر کاربرد

در ترکی استانبولی



ترجمه
تلفظ
لغت

سلام!
مَرحابا
!Merhaba

بله
اِوت
Evet

خیر ، نه
هاییر
Hayır

چطوری؟ ( صمیمی )
ناسلسن
?Nasılsın

حالتان چطوره؟

( رسمی و محترمانه )
ناسلسنز
?Nasılsınız

خــــوبم
ایییم
İyiyim

متشکرم ( صمیمی)
تَشَککورلَر
Teşekkürler

تشکر می کنم

( رسمی و محترمانه)
تشککور اِدَریم
Teşekkür ederim

آقا ( محترمانه )
بِی اَفَندی
Beyefendi

خانم ( محترمانه )
هانیم اَفَندی
Hanım efendi

صبح بخیر
گون آیدن
Günaydın

ظهر بخیر
اییی گونلَر
İyi günler

بعد از ظهر بخیر
تون آیدن
Tünaydın

عصر بخیر
اییی آکشاملار
İyi akşamlar

شب بخیر
اییی گِجَلَر
İyi geceler

خدا حافظ
هُشجاکال
Hoşçakal

خدا حافظ

( کسی که می رود )
گولَ گولَ
Güle güle

خداحافظ

( کسی که می ماند )

allahaısmarladık

ببخشید
آففِدَرسینیز
Affedersiniz

معذرت می خواهم
اُزور دیلَریم
Özür dilerim

خواهش می کنم
ریجا اِدَریم
Rica ederim

لطفا
لوتفَن
Lütfen




پایان درس سوم .

یقین دارم که پروانه خواهم شد!! پس بزار زمونه هر چه قد میتونه پیله کنه Roseبه امید بهار آرزوهاRose
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط hamed ، seyedebrahim ، salva ، elham_j ، safirashgh
۲۱ تير ۱۳۹۱, ۱۱:۵۵ صبح (آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۱ تير ۱۳۹۱ ۱۱:۵۶ صبح، توسط mass night wolf.)
ارسال: #84
RE: زبان ترکی -آذری
شعر زیبای ترکی معروف به یا امام زمان گل اماندی..........ابراهیم رهبر............



ای قلم سوزلرینده اثر یوخ ،آشنادن منه بیر خبر یوخ

ای قلم در حرفهایت اثری نیست ،برای من از آشنا یک خبر نیست

گلدی بو جمعه ده گِده آلله ،فاطمه یوسفینن خبر یوخ

ای خدا این جمعه هم آمدو رفت ،از یوسف فاطمه هم خبری نیست



یاندی پروانه لر شمع سوندی ،آیریلیقدان اوره قانه دوندی

پروانه ها سوختند در پایان عمر شمع ،از جدایی دلها همه خون شد

شانیده رتبه ده بی بدلسن ،هر گوزلده اقا سن گوزلسن

در شان و رتبه بی همتایی ،و از هر زیبا،زیباتری ای اقا

کیم دییر آیریلیق درده سالماز ،عاشقین دردینه الدن آلماز

چه کسی میگوید جدایی انسان را دردمند نمیکند ،صبر عاشق را لبریز نمیکند

ای گوزوم یوللارا باخ داریخما ،گون همیشه بولوت آتدا گالماز

ای چشمهایم دلتنگ نشوید و به راه همچنان نگاه کنید ،چرا که همیشه آفتاب پشت ابر نمیماند .

غنچه گوللر نه اندازه سولسون ،قلبیلر گویما قانیله دولسون

غنچه ها تا چه اندازه پر پر شوند ،مگذار قلبهای منتظران خون شود

گلدی بو جمعه ده گلمه دین سن ،گون ساییم جمعه ی دیگر اولسون

این جمعه هم آمد اما تو نیامدی ،روزها را می شمارم تا جمعه ی دیگر شود .

ای صفایی هَله دوز فراقه ،یول سالاغ بیزده بیرده عراقه

ای صفایی بر فراقش صبر کن ،تا بار دیگر مسیرمان به سوی عراق افتد

قلبیلر غصه دن داغلی گالدی ،یا امام زمان گََل اماندی

که قلبها از غصه ات داغدار شده است ،یا امام زمان بیا و رحم کن

التماس دعا از همه دوستان
یا علی

یقین دارم که پروانه خواهم شد!! پس بزار زمونه هر چه قد میتونه پیله کنه Roseبه امید بهار آرزوهاRose
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط osaky ، zeinab ، hamed ، seyedebrahim ، آشنای غریب ، salva ، elham_j
۲۲ تير ۱۳۹۱, ۱۲:۰۳ عصر (آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۲ تير ۱۳۹۱ ۱۲:۰۴ عصر، توسط mass night wolf.)
ارسال: #85
RE: زبان ترکی -آذری
اميدوارم كه مورد توجهتون واقع بشود.
آیت الله العظمی مرعشی نجفی بارها می فرمودند: شبی توسلی پیدا کردم تا یکی از اولیای خدا را در خواب ببینم . آن شب در عالم خواب , دیدم که در زاویه مسجد کوفه نشسته ام و وجود مبارک مولا امیرالمومنین (علیه السلام) با جمعی حضور دارند .
حضرت فرمودند : شاعران اهل بیت را بیاورید . دیدم چند تن از شاعران عرب را آوردند . فرمودند : شاعران ايراني را نیز بیاورید . آن گاه محتشم و جند تن از شاعران ايراني آمدند. فرمودند : شهریار ما کجاست؟! شهریار آمد . حضرت خطاب به شهریار فرمودند : شعرت را بخوان ! شهریار این شعر را خواند :
علي اي هماي رحمت تو چه آيتي خدا را
که به ماسوا فکندي همه سايه‌ي هما را
دل اگر خداشناسي همه در رخ علي بين
به علي شناختم به خدا قسم خدا را
به خدا که در دو عالم اثر از فنا نماند
چو علي گرفته باشد سر چشمه‌ي بقا را
مگر اي سحاب رحمت تو بباري ارنه دوزخ
به شرار قهر سوزد همه جان ماسوا را
برو اي گداي مسکين در خانه‌ي علي زن
که نگين پادشاهي دهد از کرم گدا را
بجز از علي که گويد به پسر که قاتل من
چو اسير تست اکنون به اسير کن مدارا
بجز از علي که آرد پسري ابوالعجائب
که علم کند به عالم شهداي کربلا را
چو به دوست عهد بندد ز ميان پاکبازان
چو علي که ميتواند که بسر برد وفا را
نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت
متحيرم چه نامم شه ملک لافتي را
بدو چشم خون فشانم هله اي نسيم رحمت
که ز کوي او غباري به من آر توتيا را
به اميد آن که شايد برسد به خاک پايت
چه پيامها سپردم همه سوز دل صبا را
چو تويي قضاي گردان به دعاي مستمندان
که ز جان ما بگردان ره آفت قضا را
چه زنم چوناي هردم ز نواي شوق او دم
که لسان غيب خوشتر بنوازد اين نوا را
«همه شب در اين اميدم که نسيم صبحگاهي
به پيام آشنائي بنوازد و آشنا را»
ز نواي مرغ يا حق بشنو که در دل شب
غم دل به دوست گفتن چه خوشست شهريارا

آیت الله العظمی مرعشی نجفی فرمودند : وقتی شعر شهریار تمام شد از خواب بیدار شدم چون من شهریار را ندیده بودم , فردای آن روز پرسیدم که شهریار شاعر کیست ؟
گفتند : شاعری است که در تبریز زندگی می کند . گفتم از جانب من او را دعوت کنید که به قم نزد من بیاید .
چند روز بعد شهریار آمد . دیدم همان کسی است که من او را در خواب در حضور حضرت امیر (علیه السلام) دیده ام. از او پرسیدم : این شعر «علی ای همای رحمت» را کی ساخته ای ؟ شهریار با حالت تعجب از من سوال کرد که شما از کجا خبر دارید که من این شعر را ساخته ام ؟ چون من نه این شعر را به کسی داده ام و نه درباره آن با کسی صحبت کرده ام .
مرحوم آیت الله العضمی مرعشی نجفی به شهریار می فرمایند : چند شب قبل من خواب دیدم که در مسجد کوفه هستم و حضرت امیرالمومنین (علیه السلام) تشریف دارند . حضرت , شاعران اهل بیت را احضار فرمودند : ابتدا شاعران عرب آمدند . سپس فرمودند : شاعران فارسی زبان را بگویید بیایند . آنها نیز آمدند . بعد فرمودند شهریار ما کجاست ؟ شهریار را بیاورید ! و شما هم آمدید . آن گاه حضرت فرمودند : شهریار شعرت را بخوان ! و شما شعری که مطلع آن را به یاد دارم خواندید . شهریار فوق العاده منقلب می شود و می گوید : من فلان شب این شعر را ساخته ام و همان طور که قبلا عرض کردم . تا کنون کسی را در جریان سرودن این شعر قرار نداده ام .
آیت الله مرعشی نجفی فرمودند : وقتی شهریار تاریخ و ساعت سرودن شعر را گفت , معلوم شد مقارن ساعتی که شهریار آخرین مصرع شعر خود را تمام کرده , من آن خواب را دیده ام .
ایشان چندین بار به دنبال نقل این خواب فرمودند : یقینا در سرودن این غزل , به شهریار الهام شده که توانسته است چنین غزلی به این مضامین عالی بسراید . البته خودش هم از فرزندان فاطمه زهرا (سلام الله علیها) است و خوشا به حال شهریار که مورد توجه و عنایت جدش قرار گرفته است .



Maraşlı Ayetullah Necefî ile "Rahmet hümâsı"

Ayetullah Meraşî Necefî defalarca şunu anlatırdı:
Bir gece Allah'ın evliyasından birini görmek niyetiyle tevessülde bulundum. O gece rüya âleminde Kufe mescidinin köşesinde oturduğumu, Emirül müminin Ali'nin mübarek vücudunun da bir toplum içerisinde olduğunu gördüm. O Hazret şöyle buyurdu:
Ehli beyt şairlerini getirin. Bir kaç Arap şairini getirdiklerini gördüm. Buyurdular: İranlı şairleri de getirin: derken Muhteşem ve bir kaç İranlı şairinin geldiğini görüm. Hazret, "Bizim Şehriyarımız nerede?" diye sordu. Bir baktım Şehriyar geldi. Hz. Ali (a.s) Şehriyar'a hitaben buyurdu: Şiirini oku! Şehriyar ise bu şiiri okudu:

Rahmet Hümâsı
رحمت هوماسي

Ali ey rahmet hümâsı, sen ne ayetsin Allah'a!
Ki hümânın gölgesini düşürmüşsün mâ-sivaya
علي اي رحمت هوماسي، سن نه آيتسن آللها؟
كي هومانين کولگه سيني ساليپسان ماسوايا
Gönlüm Allah'ı tanırsan hep Ali'nin bak yüzüne!
Tanıdım Ali'yle Allah’ı yemin olsun Allah'a!
كونلوم آللهي تانيرسان هِي علي نين باخ يوزونه
تانيديم علي ايله آللهي آندولسون آللاها
Ayağının toprağına belki varır umuduyla;
Ne mesajlar ısmarladık acıklı canla sebâya...
آياغينين توپراغينا بلكه چاتار اومودويلا
نه ساواخلار تابشيرديك آجيخلي جانلا صبايا
Ne Allah sanabilirim ne insan diyebilirim,
Şaşarım ne ad vereyim "Lâ feta" mülkünün şâhına?
نه آلله سانابيليرم نه اينسان ديه بيليرم
شاشارام نجه بیر آد قویام لافتى مولكونون شاهينا
Vallahi iki âlemde yokluktan tek iz bulunmaz;
Ali varlık kaynağının kökenini bir tutarsa!
واللهي ايكي عالمده يوخلوقدان تك ايز تاپيلماز
علي وارليق قايناغينين كؤكه نيني بير توتارسا
Şayet ey rahmet bulutu sen yağasın yoksa ateş,
Yakacak bütün canları kahredici yalımıyla!
بلكه اي رحمت بولوتو سن ياغاسان يوخساكي اود
ياخاجاق بوتون جانلاري قهرديجي آلوويلا
Yürü ey miskin dilenci, Ali'nin kapısını döv!
Elaçıklıktan krallık kaşını verir yoksula!
ِيري اي ميسكين ديلنچي علي نين قاپيسيني چال
ال آچيخليقدان قِرالليخ قاشيني وِرَر يوخسولا
Ali'den başka kim söyler: "Ey oğul! Benim katilim,
Senin esirindir şimdi, yumuşak davransana ona!"
علي دن باشقا كيم سويلر: اي اوغول منيم قاتيليم
سنين اسيريندير ايندي يوموشاق گچين اونونلا
Ali'den başka kim sunar; apacayip bir oğlunu?!
Kerbela şehitlerini alem eylesin cihana...
علي دن باشقا كيم سونار آپ آجاييب بير اوغلونو
كربلا شهيدلريني علم اِيلسين جيهانا
Ney gibi nasıl vurayım; her an onun şevkinden dem?
Gaybin dili daha güzel, değinir bu hoş nevâya!
نِي كيمين نجه وورام هرآن اونون شوقوندان دم؟
قايبين ديلي داها گوزل دَيينير بو خوش نوايا
Bu ümitteyim hep gece ki sabahın esintisi,
Tanıdık bir iletiyle, bu dilenciyi okşaya...
بو اوميدّديَم هر گجه كي صباحين اَسينتيسي
تانيديق بير ايلتييله بو ديلنچي ني اوخشايا
“Yâ hak” kuşun ötüşünde gecenin bağrında dinle:
Arkadaşına dert yanmak, ne hoş bir şey Şehriyar'a!
يا حق قوشون اوخوشوندا گجه نين باغريندا دينله
سيرداشينا درد يانماخ نه خوش زاددير: شهريارا!

Ayetullah Meraşî Necefî (Allah'ı rahmeti onun üzerine olsun) buyurdu:
Şehriyar şiirini bitirince ben uykudan uyandım. Ben o güne kadar Şehriyar'ı görmediğim için ertesi günü Şehriyar'ın kim olduğunu araştırdım. Şehriyar Tebrizli bir şairdir dediler. Benden taraf onu Kum'a davet edin gelsin dedim. Birkaç gün sonra Şehriyar geldi. Bir baktım rüyamda Hz. Emirül müminin'nin huzurunda gördüğüm adamın ta kendisidir. Ona şu "Rahmet Hümâsı" şiirini ne zaman söyledin? diye sordum. Şehriyar hayret içinde, siz nereden benim böyle bir şiir yazdığımı biliyorsunuz? dedi. Zira ben bu şiiri ne birine verdim, ne de onun hakkında biriyle konuşmuşum!
Merhum Ayetullah Maraşlı Necefî şehriyar'a şöyle buyurdu:
Birkaç gece önce ben uykuda Kufe camisinde olduğumu gördüm ve Hz. Emirü mümininn orada teşrifleri vardı. Hz. Ali Ehli Beyt şairlerini çağırdı. İlkönce Arap şairleri geldiler. Daha sonra, söyleyin İranlı şairler gelsinler diye buyurdular. Onlar da geldiler. Sonra, Bizim Şehriyar'ımız nerede? Şehriyar'ı getirin şeklinde buyurdular. Derken sen geldin ve sana, şiirini oku diye buyurdu. Sen ise ilk beytini hatırladığım (Ali ey rahmet hüması, sen ne ayetsin Allah'a?) şiiri okudun. Söz buraya varınca Şehriyar çok derinden etkileniyor ve şöyle diyor:
Falan gece bu şiiri dizdim ve daha önce anlattığım gibi bu şiiri yazmak konusunda kimseyi haberdar etmedim. Ayetullah Maraşî Necefi diyor, Şehriyar şiiri yazdığı tarih ve saati söyleyince anladım ki Şehriyar o şiirin son mısrasını tam bitirdiği anda ben o rüyayı görmüşüm!
Ayetullah Maraşlı hazretleri birkaç kere bu olayı anlattıktan sonra şöyle buyurdular:
Kesinlikle şehriyar bu şiiri söylediği sırada ona ilham edilmiştir de böyle yüce anlamlı bir şiiri dizebilmiştir. Gerçi kendisi de yüce Peygamberimizin soyundandır. Ne mutlu Şehriyar'a ki ceddinin teveccüh ve inayeti ona şamil olmuştur. Evet, bu yüce zatlar, kerem ailesidirler ve bizim hepimiz onların inayetleri sayesinde bulunmaktayız.
Kaynak:
Ayetullah Meraşi Necefî'nin ilahî-ahlakî vasiyetnamesinden seçmeler. S 50–53. Çeviri: Hasan Âlimi Bektaş

یقین دارم که پروانه خواهم شد!! پس بزار زمونه هر چه قد میتونه پیله کنه Roseبه امید بهار آرزوهاRose
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط hamed ، آشنای غریب ، salva ، seyedebrahim ، elham_j
۲۴ تير ۱۳۹۱, ۱۲:۵۳ عصر (آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۴ تير ۱۳۹۱ ۱۲:۵۶ عصر، توسط mass night wolf.)
ارسال: #86
RE: زبان ترکی -آذری
{درس چهارم}

معانی لغات جدید
لغات جدید

مادر
Anne

مادر جان ، جانم مادرم
Anneciğim

دخترم
Kızım

اسم من کمال است
Benim adım kemal

خوشوقت شدم
Memnun oldum

من هم خوشوقت شدم
Ben de memnun oldum

بابام
Babam

خیلی خوب
Çok iyi

میبینیمت
Görüşürüz

پای تلفن
Telefonda


حال چند مکالمه کوتاه و ساده را واستون مینویسم

( با صدای بلند تلفظ کنید )

Merhaba

kasim: Merhaba

Sibel: Merhaba

kasim: Benim adım kasim

Sibel: Benim adım Sibel

kasim: Memnun oldum

Sibel: Ben de memnun oldum


.Nasılsınız

Ahmet bey: Günaydın

Hülya hanım: Günaydın

Ahmet bey: Nasılsınız

Hülya hanım: İyiyim, teşekkür ederim.siz nasılsınız

Ahmet bey: Ben de iyiyim teşekkürler

Hülya hanım: Hadi hoşça kalın

Ahmet bey: Hoşça kalın


.Telefonda

kız: Alo, merhaba anne, nasılsın, iyi misin؟

Anne: İyiyim kızım, sen nasılsın?

Kız: Ben de çok iyiyim anneciğim.Babam nasıl?

Anne: Baban da çok iyi kızım

Kız: Görüşürüz anne, hoşça kal

Anne: Görüşürüz kızım, iyi günler

ترجمه فارسی مکالمات رو در درس پنجم نوشته ام . با کمک گرفتن از لغات درس سوم و چهارم

سعی کنید خودتون مکالمات را به فارسی ترجمه کنید ، سپس درس پنجم را ببینید

یقین دارم که پروانه خواهم شد!! پس بزار زمونه هر چه قد میتونه پیله کنه Roseبه امید بهار آرزوهاRose
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط hamed ، salva ، seyedebrahim ، elham_j ، ترنم بهاری
۲۶ تير ۱۳۹۱, ۱۲:۴۹ عصر
ارسال: #87
RE: زبان ترکی -آذری
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

گونده منه باش ووران ایندی منه داش وورور.
ایندی منه داش ووران اوزگلره باش وورور.
اوزگه اگر داش وورا دردینه دوزمک اولار.
باخ بورا سوز بوردادی داشلاری یولداش وورور...

اونی که هر روز به من سر میزد امروز به من سنگ میزنه.
اونی که امروز به من سنگ میزنه به بیگانه ها سر میزنه.
بیگانه اکه سنگ بزنه دردشو میشه تحمل کرد.
ببین منو حرف من اینجاست سنگهارو دوست میزنه.

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

یقین دارم که پروانه خواهم شد!! پس بزار زمونه هر چه قد میتونه پیله کنه Roseبه امید بهار آرزوهاRose
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط hamed ، salva ، seyedebrahim ، elham_j
۲۹ تير ۱۳۹۱, ۰۸:۱۷ عصر
ارسال: #88
RE: زبان ترکی -آذری
{درس پنجم}

Merhaba

سلام



kasim: Merhaba

کاسیم : سلام

Sibel: Merhaba

سیبل : سلام

kasim: Benim adım kasim

کاسیم : اسم من کاسیم ( قاسم در فارسی ) است

Sibel: Benim adım Sibel

سیبل : اسم من سیبل است

kasim: Memnun oldum

کاسیم : خوشوقت شدم

Sibel: Ben de memnun oldum

سیبل : من هم خوشوقت شدم





Nasılsınız

چطوری ؟



Ahmet bey: Günaydın

آقای احمد : صبح بخیر

Hülya hanım: Günaydın

خانم هولیا : صبح بخیر

Ahmet bey: Nasılsınız

آقای احمد : حال شما چطوره ؟

Hülya hanım: İyiyim, teşekkür ederim.siz nasılsınız

خانم هولیا : خوب هستم ، تشکر میکنم . شما چطور هستید ؟

Ahmet bey: Ben de iyiyim teşekkürler

آقای احمد : من هم خوب هستم ، متشکرم

Hülya hanım: Hadi hoşça kalın

خانم هولیا :خداحافظ

Ahmet bey: Hoşça kalın

آقای احمد : خداحافظ





.Telefonda

پای تلفن ( مکالمه تلفنی )



kız: Alo, merhaba anne, nasılsın, iyi misin

دختر : الو ، سلام مامان ، چطوری ؟ خوب هستی ؟

Anne: İyiyim kızım, sen nasılsın

مادر : خوبم دخترم ، تو چطوری ؟

Kız: Ben de çok iyiyim anneciğim.Babam nasıl

دختر : من هم خیلی خوب هستم مامان جونم . بابام حالش چطوره ؟

Anne: Baban da çok iyi kızım

مادر : بابات هم خیلی خوبه دخترم

Kız: Görüşürüz anne, hoşça kal

دختر : میبینمت مامان ، خداحافظ

Anne: Görüşürüz kızım, iyi günler

مادر : میبینمت دخترم ، ظهر بخیر

یقین دارم که پروانه خواهم شد!! پس بزار زمونه هر چه قد میتونه پیله کنه Roseبه امید بهار آرزوهاRose
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط hamed ، salva ، seyedebrahim ، elham_j
۳ مرداد ۱۳۹۱, ۱۱:۴۹ صبح
ارسال: #89
RE: زبان ترکی -آذری
{درس ششم}

اسامی فصلها – ماهها و روزها در زبان ترکی استانبولی

فصلها : mevsimler:

سال
Sene – yil

بهار
Ilkbahar

تابستان
Yaz

پائیز
Sonbahar

زمستان
Kış


اسامی ماهها به زبان ترکی استانبولی در ترکیه و بازه زمانی در ایران

اسمامی ماهها : Aylar :


بازه زمانی در ایران
ماه میلادی
ترکیه

11 دیماه – 11 بهمن
ژانویه
Ocak

12 بهمن – 10 اسفند
فوریه
Şubat

11 اسفند – 11 فروردین
مارس
Mart

12 فروردین – 10 اردیبهشت
آوریل
Nisan

11 اردیبهشت – 10 خرداد
می
Mayis

11 خرداد – 9 تیر
ژوئن
Haziran

10 تیر – 9 مرداد
جولای
Temmuz

10 مرداد – 9 شهریور
اوت
Ağustos

10 شهریور – 8 مهر
سپتامبر
Eylül

9مهر – 9 آبان
اکتبر
Ekim

10 آبان – 9 آذر
نوامبر
Kasim

10 آذر – 10 دی
دسامبر
aralik



ایام هفته در زبان ترکی استانبولی GÜNLER :



دوشنبه
Pazartesi

سه شنبه
Sali

چهارشنبه
Çarşamba

پنج شنبه
Perşembe

جمعه
Cuma

شنبه
Cumartesi

یکشنبه
pazar

در ترکیه روز یکشنبه روز آخر هفته بوده و تعطیل رسمی می باشد .

یقین دارم که پروانه خواهم شد!! پس بزار زمونه هر چه قد میتونه پیله کنه Roseبه امید بهار آرزوهاRose
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط hamed ، elham_j ، ترنم بهاری ، safirashgh
۶ مرداد ۱۳۹۱, ۰۱:۲۵ عصر
ارسال: #90
RE: زبان ترکی -آذری
اگر من نقاش اولام دونیانی زندان چکرم،اولومی- آیرلیقی-حسرتی پشمان چکرم، اگر من صیاد اولام ، سن کیمین جیران اودونا ، اوره گی پاره ادیب عشقیوه هیجران چکرم.
معنی:
اگر من نقاش باشم دنیا را زندان خواهم کشید، مرگ – جدایی و حسرت را پشیمان خواهم کشید اگر من صیاد باشم به خاطر آتش عشق زیبایی همچون تو قلبم رو پاره کرده و عشقت رو به رنگ هجران خواهم کشید.

یقین دارم که پروانه خواهم شد!! پس بزار زمونه هر چه قد میتونه پیله کنه Roseبه امید بهار آرزوهاRose
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط hamed ، seyedebrahim ، elham_j ، ترنم بهاری
ارسال پاسخ 


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
3 مهمان

بازگشت به بالابازگشت به محتوا