تالار گفتمان وب سایت ختم قرآن مجید

نسخه کامل: دل نوشته های من
شما در حال مشاهده نسخه متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
صفحه‌ها: 1 2 3 4 5
واقعا ممنونم که انقد شما خوب و مهربونید....مرسی ازتون خواهر بزرگم خیلی لطف کردین
آره راستش من با هیچ کس جز انتظار عزیزم دردودل نمیکنم اما از دست روزگار خیلی دلم گرفته...امیدم به خداست اما دعامون کنین..واقعا از خدا میخوام هیچ وقت هیچ کس یه تار مو از سر شریک زندگیش کم نشه.من که واقعا شاکر خداوند بزرگمم.زندگی ام فراز و نشیب های خودشو داره ولی خواهر به این خوبی حتما تو دعاهاش مارو فراموش نمیکنه...بازم ممنون آشنای غریب عزیز
بیتانم عزیزم :

زمان بندی خدا بی نظیر است؛


نه هیچ گاه دیر، نه هیچ گاه زود؛


کمی بردباری می طلبد و ایمانِ بسیار؛


اما ارزشِ انتظار را دارد ...








خیلی ممنون و سپاس گذار از آشنای غریب گرامی بابت حرف های زیبا و دلگرمی ارزشمندتون به همسر عزیزم که چند روزی کسالت داشت و همین باعث شده بود یکم بهم بریزم...
ولی واقعا خدا خیل مهربونه.بچه ها بیاید خدا رو به خاطر داشتن خودش شکر کنیم...[/rose:
حرف هایی هست..
بد جور دل میشکند
بدجور دل می سوزانند!
بدجور خراب میکنند!
حرفهایی از نزدیکترین کسانت!!
از عزیزترین کسانت!
گاهی دلت میخواهد، نزدیک ترین کست، آنقدر عزیز نبود!
یا اگر بود، کمی بیشتر... حواسش، به تاثیرِش بود...
عاشقی چیزی برای هدیه نیست
طرح دریا وغروب وگریه نیست
عاشقی یک کلبه ویرانه نیست
صحبت از شمع وگل پروانه نیست
عاشقی تنهای تنها یک تب است
بی تو مردن در سکوت یک شب است
(۱۵ تير ۱۳۹۲ ۰۶:۵۸ عصر)nilforoosh نوشته: [ -> ]Rose من مادرم را قربانی پیشکش الهی کرده ام



سلام بر شما
آنطور که تا به امروز تجربه کرده ام همان است که خودتان به آن اشاره کرده اید:
گویی انسان بر ادعایش آزمایش می شود ... همگی بارها این را آزموده اییم : بر آنچه فانیست دل مبند..وتنها خداست که باقیست و البته عادل و عاشق تر ازما بر خودمان.

من هم هر که را بسیار بیشتر از دوست داشتن در دل جای دادم .. در زمانی کوتاه مجبور به انتخاب شدم..

چه حضرت حق دل را جایگاه عشق خود قرار داده.و چه زیباست که گردی بر آن ننشیند.
ﻣﺎ ﻣﺜﻞ ﺩﻓﺘﺮ ﻫﺎﯼ ﻗﺪﯾﻤﯽ ﮐﺎﻫﯽ ﺑﻮﺩﯾﻢ
ﺩﻭ ﺑﻪ ﺩﻭ ﺑﻪ ﻫﻢ ﭼﺴﺒﯿﺪﻩ
ﻫﺮ ﮐﺪﺍﻣﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﮐﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﺪﻧﺪ
ﺁﻥ ﯾﮑﯽ ﻫﻢ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻣﯽ ﺯﺩ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﮔﯽ
ﺣﺎﻻ ﺳﯿﻤﯽ ﻣﺎﻥ ﮐﺮﺩﻧﺪ
ﮐﻪ ﺑﺎ ﺭﻓﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﮐﮑﻤﺎﻥ ﻫﻢ ﻧﮕﺰﺩ
خانه ی دوست کجاست؟


خانه دوست در آن عرش خداست؛


خانه ی دوست در آن قلب پر از نور خداست؛


و فقط دوست، خداست ...
تنها که باشی...
دلتنگ یک نفرکه باشی...
تمام تلاشت راهم که بکنی تا خوش بگذرد...
فایده ندارد. . .
تودلت تنگ است....
دلت برای همان یک نفرتنگ است...
تانیاید. . .
تا نباشد...
هیچ چیز درست نمیشود....
این شعر رو در یکی از سحر های ماه رمضون گفتم دوستان بیزحمت نقد کنید :

آنچه هویداست ز رخسار تو
شرم نگاه من بیمار بود
مست بدم هوش کجا رفته بود
موسم مستی همه هشیار بود
کیش من آن است که مستم کنی
نئشگی من پی دادار بود
چون پی مسجد شده ام با نماز
آبرویم قدرت ستار بود
هر چه بلا میکشم از خود بود
جرم ز دنیاست که دوار بود
یاد مرا هست که روز نخست
جبه پاکیم سزاوار بود
اینک اگر نامه من جوهریست
از سر هم صحبت نا کار بود
گر چه ردای گنهم بر تن است
بخشش ما خصلت غفار بود
هیج مشو از در او نا امید
چون که بسی جایگهت نار بود
نیک سراییده مرا گنجه ای
لیل سپید عاقبت تار بود
صفحه‌ها: 1 2 3 4 5
لینک مرجع