جز او وحده لااله الاهو
۱۵ شهريور ۱۳۸۸, ۱۲:۵۱ صبح
ارسال: #1
|
|||
|
|||
راز و نیاز
الهی توفیقم ده
که بیش از طلب همدردی همدردی کنم بیش از آن که مرا بفهمند دیگران را درک کنم بیش از آن که دوستم بدارند دوستشان بدارم زیرا در عطا کردن است که میستانیم و در بخشیدن است که بخشیده میشویم و در مردن است که حیات ابدی میابیم. فقط برای امروز : خشمگین نیستم فقط برای امروز : نگران نیستم فقط برای امروز : کارم را صادقانه انجام میدهم فقط برای امروز : با همگان مهربان هستم و فقط برای امروز : شکرگزارم با این اصول هر صبح مراقبه کنید. بسم الله الرحمن الرحیم حسبنا الله و نعم الوکیل ... آل عمران 173...پشت و پناه ما خداست و چه پشت و پناه خوبی. |
|||
|
صفحه 9 (پست بالا اولین پست این موضوع است.) |
۱۳ مهر ۱۳۹۰, ۰۲:۳۱ عصر
ارسال: #81
|
|||
|
|||
بگشا گوش دل پروردگارت با تو میگوید
بگشا گوش دل پروردگارت با تو میگوید
ترا در بیکران دنیای تنهایان رهایت من نخواهم کرد رها کن غیر من را آشتی کن با خدای خود تو غیر از من چه میجویی؟ تو با هر کس به غیر از من چه میگویی؟ تو راه بندگی طی کن عزیز من، خدایی خوب میدانم تو دعوت کن مرا با خود به اشکی، یا خدایی میهمانم کن که من چشمان اشک آلوده ات را دوست میدارم طلب کن خالق خود را، بجو ما را تو خواهی یافت که عاشق میشوی بر ما و عاشق میشوم بر تو که وصل عاشق و معشوق هم، آهسته میگویم، خدایی عالمی دارد تویی زیباتر از خورشید زیبایم، تویی والاترین مهمان دنیایم که دنیا بی تو چیزی چون تورا کم داشت وقتی تو را من آفریدم بر خودم احسنت میگفتم مگر آیا کسی هم با خدایش قهر میگردد؟ هزاران توبه ات را گرچه بشکستی؛ ببینم من تورا از درگهم راندم؟ که میترساندت از من؟ رها کن آن خدای دور؟! آن نامهربان معبود. آن مخلوق خود را این منم پروردگار مهربانت.خالقت. اینک صدایم کن مرا. با قطره ی اشکی به پیش آور دو دست خالی خود را. با زبان بسته ات کاری ندارم لیک غوغای دل بشکسته ات را من شنیدم غریب این زمین خاکی ام. آیا عزیزم حاجتی داری؟ بگو جز من کس دیگر نمیفهمد. به نجوایی صدایم کن. بدان آغوش من باز است قسم بر عاشقان پاک با ایمان قسم بر اسبهای خسته در میدان تو را در بهترین اوقات آوردم قسم بر عصر روشن، تکیه کن بر من قسم بر روز، هنگامی که عالم را بگیرد نور قسم بر اختران روشن اما دور، رهایت من نخواهم کرد برای درک آغوشم، شروع کن، یک قدم با تو تمام گامهای مانده اش با من تو بگشا گوش دل پروردگارت با تو میگوید ترا در بیکران دنیای تنهایان. رهایت من نخواهم کرد (سهرای سپهری [[/color]امید وارم خدا پنجره باز اتاقت باشد |
|||
|
۱۳ مهر ۱۳۹۰, ۰۲:۳۲ عصر
ارسال: #82
|
|||
|
|||
خدایا هدایتم کن زیرا میدانم که گمراهی چه بلای خطرناکی است
خدایا هدایتم کن زیرا میدانم که گمراهی چه بلای خطرناکی است.
خدایا هدایتم کن که ظلم نکنم زیرا میدانم ظلم چه گناه نابخشودنی است. خدایا مگذار دروغ بگویم زیرا دروغ ظلم کثیفی است. خدایا محتاجم مکن که تهمت به کسی بزنم زیرا تهمت جنایت ظالمانه ای است. خدایا ارشادم کن که بی انصافی نکنم زیرا کسی که انصاف ندارد شرف ندارد. خدایا راهنمایم باش تا حق کسی را ضایع نکنم که بی احترامی به یک انسان همانا کفر خدای بزرگ است. خدایا مرا از بلای غرور و خودخواهی نجات ده تا حقایق وجود را ببینم و جمال زیبای تو را مشاهده کنم. خدایا پستی دنیا و ناپایداری روزگار را همیشه در نظرم جلوه گر ساز تا فریب زرق و برق عالم خاکی مرا از یاد تو دور نکند. خدایا، دلم از ظلم وستم گرفته است، تو را به عدالتت سوگند میدهم که مرا در زمره ستمگران و ظالمان قرار نده! خدایا می خواهم فقیری بی نیاز باشم که جاذبه های مادی زندگی مرا از زیبایی و عظمت تو غافل نگرداند. خدایا خوش دارم گمنام و تنها باشم تا در غوغای کشمکشهای پوچ مدفون نشوم. خسته شده ام، پیر شده ام، دلشکسته ام، ناامیدم، دیگر آرزویی ندارم، احساس میکنم که این دنیا دیگر جای من نیست، با همه وداع میکنم و میخواهم فقط با خدای خود تنها باشم. خدایا بسوی تو می آیم، از عالم و عالمیان میگریزم، تو مرا در جوار رحمت خود سکنی ده... (دکتر چمران) [[/color]امید وارم خدا پنجره باز اتاقت باشد |
|||
۱۳ مهر ۱۳۹۰, ۰۲:۳۵ عصر
ارسال: #83
|
|||
|
|||
درد دلی با خدا
گفتم :خدایا از همه دلگیرم . گفت : حتی از من ؟
گفتم :خدایا چقدر دوری ! .... گفت : تو یا من ؟ گفتم :خدایا تنها ترینم ! گفت : پس من ؟؟ گفتم :خدایا کمک خواستم ! گفت : از غیر از من ؟ گفتم :خدایا دوستت دارم . گفت : بیش از من ؟ گفتم : خدایا اینقدر نگو من !! گفت : من توام و تو من [[/color]امید وارم خدا پنجره باز اتاقت باشد |
|||
۱۳ مهر ۱۳۹۰, ۰۲:۳۷ عصر
ارسال: #84
|
|||
|
|||
ستایش برای خداست
ستایش برای خداست آن نخستین بی آغاز و واپسین بی انجام ستایش برای خداست که خود را به ما شناساند و شیوه سپاسگذاری از خود رابه ما آموخت و درهای علم به پروردگاریش را به روی ما گشود و ما را به اخلاص ورزیدن به توحید خود رهنمون ساخت . (صحیفه سجادیه) ستایش مخصوص خدایست که ما را از خون بسته خلق کرد و از روح خودش بر ما دمید و لقب اشرف مخلوقات بر ما گذاشت خداوند به فرشتگان عقل داد، بدون شهوت.حیوانات را شهوت داد، بدون عقل و انسان را شهوت داد باعقل ؛ هر انسانی که عقلش به شهوتش غلبه کند از فرشتگان بهتر است و هر انسانی که شهوتش برعقلش غلبه کند بدتر از حیوان است خدایا به من قدرت بده که بر شهوتم پیروز شوم و بتوانم آن رو تحت اختیار خود در آورم و از آن در حد اعتدال و حد معین و درست استفاده کنم خدایا یاریم کن
در رنجی که ما می بریم ، درد نه تنها در زخم هایمان ، که در اعماق قلب طبیعت نیز حضور دارد.در تغییرهر فصل ، کوهها ، درختان و رودها ظاهری دگرگونه می یابند ، همانگونه که انسان در گذر عمر ، با تجربیات و احساساتش تحول می یابد. در دل هر زمستان ، تپشی از بهار و در پوشش سیاه شب، لبخندی از طلوع نمایان است . خدایا به ما قدرت بده تا بتوانیم بر مشکلات پیروز شویم و از این چاههای کثیف و سیاهی خودمان که با اعمالمون درست کردیم و خودمونو داخل اون کردیم خارج بشیم و بسوی تو حرکت کنیم و به مرحله ای برسیم که جزء تو کسی و چیزی را نبینیم .یعنی به حدی برسیم که به معنی واقعی بنده برسیم .همان بنده ای که تو دستور دادی تا تمام فرشتگانت بر او سجده کنن [[/color]امید وارم خدا پنجره باز اتاقت باشد |
|||
۸ آبان ۱۳۹۰, ۱۱:۰۷ صبح
ارسال: #85
|
|||
|
|||
RE: دلنوشته هاتون با خدا
خداجون خودت نسبت به همه امور آگاهي.. يه كاري كن كه بنده هات با هم خوب بشن و همو درك كنن.
گاهي عرصه برايمان تنگ مي شود.. محبت بي كرانت را لحظه اي از ما فرو مگذار و ما رو لايق دريافت محبتت بفرما.. آيا به آيات قرآن نمى انديشند يا [مگر] بر دل هايشان قفلهايى نهاده شده است؟ سوره محمد(ص)/ آیه 24
|
|||
۱۴ آبان ۱۳۹۰, ۰۱:۱۸ عصر
ارسال: #86
|
|||
|
|||
RE: بگشا گوش دل پروردگارت با تو میگوید
خيلي زيباست خيلي..
آيا به آيات قرآن نمى انديشند يا [مگر] بر دل هايشان قفلهايى نهاده شده است؟ سوره محمد(ص)/ آیه 24
|
|||
۲۲ آبان ۱۳۹۰, ۰۹:۱۳ عصر
(آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۲ آبان ۱۳۹۰ ۰۹:۱۵ عصر، توسط safirashgh.)
ارسال: #87
|
|||
|
|||
RE: خدایا مرا ببخش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام براتون یک شعر از پور سینا ملقب به ابوعلی سینا قرار دادم روزکی چند در جهان بودم بر سر خاک باد پیمودم ساعتی لطف و لحظهای در قهر جان پاکیزه را بیالودم با خرد را به طبع کردم هجو بی خرد را به طمع بستودم آتشی بر فروختم از دل وآب دیده ازو بپالودم با هواهای حرص و شیطانی ساعتی شادمان نیاسودم آخر الامر چون بر آمد کار رفتم و تخم کشته بدرودم کس نداند که من کجا رفتم خود ندانم که من کجا بودم
بسم الله الرحمن الرحیم حسبنا الله و نعم الوکیل ... آل عمران 173...پشت و پناه ما خداست و چه پشت و پناه خوبی. |
|||
|
۲۲ آبان ۱۳۹۰, ۰۹:۵۴ عصر
ارسال: #88
|
|||
|
|||
RE: من خدایی دارم ...
من خدایی دارم ...
من خدایی دارم، که در این نزدیکی است نه در آن بالاها ! مهربان، خوب، قشنگ ... چهره اش نورانیست گاه گاهی سخنی می گوید، با دل کوچک من، ساده تر از سخن ساده من او مرا می فهمد ! او مرا می خواند، او مرا می خواهد، او همه درد مرا می داند ... یاد او ذکر من است، در غم و در شادی چون به غم می نگرم، آن زمان رقص کنان می خندم ... که خدا یار من است، که خدا در همه جا یاد من است او خدایست که همواره مرا می خواهد او مرا می خواند او همه درد مرا می داند ... در انتشار آنچه خوبیست و اثری از عشق در آن هست آخرین نفر نباشید من یک اخراجی هستم
|
|||
|
۲۳ آبان ۱۳۹۰, ۰۸:۲۸ صبح
(آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۳ آبان ۱۳۹۰ ۰۸:۲۸ صبح، توسط safirashgh.)
ارسال: #89
|
|||
|
|||
RE: من خدایی دارم که پر از زیبایی است....
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام هر بلایی کز تو آید رحمتیست / هر که را رنجی دهی خود رحمتیست زان به تاریکی گذاری بنده را / تا ببیند آن رخ تابنده را تیشه زان بر هر رگ و بندم زنند/ تا که با عشق تو پیوندم زنند شاعر : مقام معظم رهبری حفظه الله بسم الله الرحمن الرحیم حسبنا الله و نعم الوکیل ... آل عمران 173...پشت و پناه ما خداست و چه پشت و پناه خوبی. |
|||
|
۱ آذر ۱۳۹۰, ۰۱:۵۷ صبح
ارسال: #90
|
|||
|
|||
RE: من خدایی دارم که پر از زیبایی است....
به دنبال خدا نگرد،او همین نزدیکی است خدا در بیابان های خالی از انسان نیستبه دنبال خدا نگرد خدا در بیابان های خالی از انسان نیست خدا در جاده های تنهای بی انتها نیست به دنبالش نگرد خدا در نگاه منتظر کسی است که به دنبال خبری از توست خدا در قلبی است که برای تو می تپد خدا در لبخندی است که با نگاه مهربان تو جانی دوباره می گیرد خدا آنجاست در جمع عزیزترینهایت خدا در دستی است که به یاری می گیری در قلبی است که شاد می کنی در لبخندی است که به لب می نشانی خدا در بتکده و مسجد نیست گشتنت زمان را هدر می دهد خدا در عطر خوش نان است خدا در جشن و سروری است که به پا می کنی خدا را در کوچه پس کوچه های درویشی و دور از انسان ها جست و جو مکن خدا آنجا نیست او جایی است که همه شادند
و جایی است که قلب شکسته ای نمانده در نگاه پرافتخار مادری است به فرزندش در نگاه عاشقانه زنی است به همسرش باید از فرصت های کوتاه زندگی جاودانگی را جست دلمان به مستحبی خوش است که جوابش واجب است. (( السلام علیک یا اباصالح المهدی(عج) )) |
|||
|
|
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
1 مهمان
1 مهمان
بازگشت به بالابازگشت به محتوا