ارسال پاسخ 
 
امتیاز موضوع:
  • 2 رأی - میانگین امیتازات: 2.5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
رذایل اخلاقی و درمان آن ها
۱۵ خرداد ۱۳۸۹, ۰۵:۰۰ عصر (آخرین ویرایش در این ارسال: ۱۵ خرداد ۱۳۸۹ ۰۹:۰۸ عصر، توسط مشکات.)
ارسال: #1
رذایل اخلاقی و درمان آن ها
چرا هر رذیله اخلاقی یک بیماری است؟

همه مى دانیم كه در میان تمام موجودات زنده ، انسان یك وضع خاص و استثنایى دارد
، زیرا وجود او مركب از نیروهاى متضادى است ;
از سویى یك سلسله هوس هاى سركش و غرایز و امیال حیوانى او را به طغیان ، تعدى نسبت به حقوق دیگران ، هوسبازى و شهوترانى ، دروغ و خیانت دعوت مى كنند ;
و از طرف دیگر نیروى عقل و ادراك ، عواطف انسانى و وجدان ، او را به عدالت ، نوع دوستى ، پاكدامنى ، درستكارى و تقوى فرامى خوانند .
كشمكش این نیروها در همه انسانها وجود دارد و پیروزى نسبى یكى از این عوامل موجب مى شود كه افراد از نظر ارزشهاى انسانى در سطوح كاملا مختلفى باشند
و فاصله « قوس صعودى » و « نزولى » انسان فوق العاده زیاد گردد .
گاهى از مقربترین فرشتگان بالاتر و زمانى از خطرناك ترین درندگان پست تر شود !

این حقیقت از احادیث فراوانى نیز استنباط مى گردد ،

به عنوان نمونه امیر مؤمنان على (علیه السلام) مى فرماید :

« اِنَّ اللهَ خَصَّ الْمَلَكَ بِالْعَقْلِ دُونَ الشَّهْوَةِ وَ الْغَضَبِ ،
وَ خَصَّ الْحَیواناتِ بِهِما دُونَهُ وَشَرَّفَ الاِْنسانَ بِاِعْطاءِ الْجَمِیعِ فَاِنِ انْقادَتْ شَهْوَتُهُ وَغَضَبُهُ لِعَقْلِهِ ،
صارَ اَفْضَلَ مِنَ الْمَلائِكَةِ لِوُصُولِهِ اِلى هذِهِ الرُّتْبَةِ مَعَ وُجُودِ الْمُنازِعِ »


« خداوند فرشته را تنها عقل داد ، نه شهوت و غضب ; و حیوانات را تنها شهوت و غضب داد ،
نه عقل ; ولى انسان را به اعطاى همه اینها شرافت بخشید ، لذا اگر شهوت و غضب او تحت فرمان عقلش قرار گیرد بالاتر از فرشتگان خواهد بود ،
زیرا به چنین مقامى با وجود نیروى مخالف رسیده است


همانطور كه بهم خوردن تعادل جسمى همیشه با عوارض ناگوارى همراه است كه نام « بیمارى » به آن مى دهند،
بهم خوردن تعادل قواى روحى و غرایز و امیال نیز یك نوع « بیمارى روحى » محسوب مى گردد كه علماى اخلاق به آن « بیمارى قلب » مى گویند .


ولى نكته اى كه در اینجا لازم است به آن توجه شود این است كه
غرایز و امیال و شهوات بصورت اصلى و طبیعى و متعادل نه تنها زیانبخش نیستند ، بلكه وسایل ضرورى ادامه حیات خواهند بود .

به عبارت دیگر ، همانطور كه در ساختمان جسم انسان یك عضو بى مصرف و بیكار آفریده نشده ، در ساختمان روح و جان او نیز هر انگیزه و غریزه و میلى نقش حیاتى دارد، و تنها در صورت انحراف از وضع طبیعى و برهم خوردن تعادل ، بصورتهاى خطرناك و كشنده بیرون مى آیند .

مثلا چه كسى مى تواند نقش « غضب » را در حیات انسان انكار كند ؟
آیا هنگامى كه حقوق یك فرد مورد تجاوز قرار مى گیرد اگر تمام قدرتهاى ذخیره وجود او در پرتو غضب برافروخته و بسیج نگردد چگونه ممكن است در حال خونسردى كه شاید یك دهم نیروهاى ذخیره خود را وارد میدان مبارزه نمى كند از حقوق خویش دفاع كند ؟
اما همین خشم و غضب اگر از محور اصلى خود منحرف گردد و از صورت ابزار نیرومندى در دست عقل خارج شود ، انسان را به صورت حیوان درنده اى بیرون مى آورد كه هیچگونه حد و مرزى را به رسمیت نمى شناسد .

همچنین نقش میل معتدل انسان به ثروت و مقام و امثال آنها ، در كوشش هرچه بیشتر در راه ترقى و پیشرفت بر همه كس روشن است ;
همانطور كه اثر مخرب ثروت پرستى و جاه طلبى یعنى افراط در این امیال بر هیچ كس مخفى نیست .

بنابراین همانطور كه بهم خوردن تعادل جسمى همیشه با عوارض ناگوارى همراه است كه نام « بیمارى » به آن مى دهند، بهم خوردن تعادل قواى روحى و غرایز و امیال نیز یك نوع « بیمارى روحى » محسوب مى گردد كه علماى اخلاق به آن « بیمارى قلب » مى گویند .

این تعبیر در اصل از قرآن مجید گرفته شده كه نفاق منافق را مرض قلمداد كرده است آنجا كه مى فرماید:

فى قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَهُمُ اللهُ مَرَضاً (بقره/10)

در دلهاى آنها یك نوع بیمارى است ، خداوند ( به خاطر اعمال زشتشان ) بر بیمارى آنان افزوده است.

برگرفته از http://www.tebyan.net

از خود به خدا هیچ نگوییم و نپرسیم .:. ما هم به خدا گر به خود آییم ، خداییم

[تصویر:  1_emza_22.jpg]
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط یوسف زهرا ، کبوتر حرم ، هُدهُد صبا
صفحه 2 (پست بالا اولین پست این موضوع است.)
۱۷ مرداد ۱۳۸۹, ۱۱:۳۳ صبح
ارسال: #11
RE: رذایل اخلاقی و درمان آن ها
برخی روایات درباره بداخلاقی و کج خلقی

قال الصادق -علیه السلام-: اِنَّ سوءَ الخُلقِ لَیُفسِدٌ العملَ كما یُفسِدُ الخلُّ العسلَ
همانا بد اخلاقی فاسد می‌كند عمل را همچنان كه سركه عسل را فاسد می‌كند.

قال رسول الله -صلی الله علیه و آله -: خصلتان لایَجتمعان فی مؤمنٍ البُخلُ و سوءُ الخلق
دو خصلت است كه در مؤمن جمع نمی‌شود (یافت نمی‌شوند) بُخل و بد اخلاقی.

قال رسول الله -صلی الله علیه و آله -: اِنّ العبدَ لَیَبلُغُ مِن سوءِ خُلقه اسفَلَ دركِ جهنّمَ
همانا بنده به خاطر بد اخلاقی به پایین‌ترین طبقه جهنم راه پیدا می‌كند.

قال علیٌّ -علیه السلام-: مَن ساءَ خُلقُه ضاقَ رزقُه
كسی كه بد اخلاق باشد روزی‌اش كم می‌شود.

قال علیٌّ -علیه السلام-: سوءُ الخُلقِ یوحِشُ النفسَ و یَرفعُ الاُنسَ
سوء خلق باعث وحشت نفس و از بین بردن انس و الفت با دیگران است.

قال علیٌّ -علیه السلام-: سوءُ الخلقِ نَكدُ العیشِ و عذابُ النفسِ
سوء خلق باعث سختی در معیشت و زندگی انسان بوده و سبب عذاب همیشگی اوست.

برگرفته از سایت تبیان


از خود به خدا هیچ نگوییم و نپرسیم .:. ما هم به خدا گر به خود آییم ، خداییم

[تصویر:  1_emza_22.jpg]
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط یوسف زهرا
۱۳ آذر ۱۳۸۹, ۱۰:۱۴ عصر
ارسال: #12
RE: رذایل اخلاقی و درمان آن ها
نام بیماری: شهوت‏ پرستى

یكى از سرچشمه‏هاى اصلى گناه و نافرمانى خدا، شهوت پرستی است که شخصیت و احترام اجتماعى انسان را در هم مى‏شكند و او را به ذلت‏ مى‏كشاند.
انسان شهوت پرست چنان اسیر شهوات خود مى‏شود كه‏ بازگشت و دورى جستن از آنها، برایش مشكل و گاهى نیز غیر ممكن مى‏گردد.

نمونه بارز آن،زندگى خفت‏بار معتادان به مواد مخدر است كه در ظاهر آزادند،ولى از هر اسیرى،اسیرترند.

تعریف بیماری

«شهوت‏» در لغت داراى مفهوم عامى است كه به هرگونه خواهش نفس و میل و رغبت‏ به لذات مادى اطلاق مى‏شود;
گاهى علاقه شدید به یك امر مادى را نیز شهوت مى‏گویند.

مفهوم شهوت، علاوه بر مفهوم عام، در خصوص «شهوت جنسى‏» نیز به كار رفته است.
واژه «شهوت‏» در قرآن كریم هم به معنى عام كلمه آمده است و هم به معنى خاص آن.
در این بحث، نظر ما بیشتر به معناى خاص آن است، زیرا آثار مخرب و زیانبار آن بیش از سایر كشش‏هاى مادى است.

«شهوت‏» نقطه مقابل «عفت‏» است. «عفت‏» نیز داراى مفهوم عام و خاص است.
مفهوم عام آن، خویشتن دارى در برابر هر گونه تمایل افراطى نفسانى است و مفهوم خاص آن، خویشتن دارى در برابر تمایلات بى بند و بار جنسى است.

علایم بیماری

این مساله در منابع روایى اسلام،مورد توجه فراوان قرار گرفته است كه بیشتر آنها بیانگر هشدار،درباره پیامدهاى خطرناك آن است.
این احادیث تكان دهنده،هرخواننده‏اى را تحت تاثیر عمیق قرار داده و روشن مى‏سازد كه آلودگى به‏«شهوت‏» - خواه‏ به مفهوم عام و خواه به مفهوم خاص آن - از موانع اصلى سعادت و كمال انسان‏ها و از اسباب مهم گسترش گناه و جنایت در جامعه بشرى است كه در ذیل،به بعضى از آن‏ احادیث اشاره مى‏شود:

1-پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله مى‏فرمایند:
«ما تحت ظل السماء من اله یعید من دون الله اعظم‏عند الله من هوى متبع،
در زیر آسمان معبودى جز خدا پرستیده نشده است كه در پیشگاه‏خدا، بدتر از هوا و هوسى باشد كه انسان را به دنبال خود مى‏كشاند.»

به این ترتیب،روشن مى‏شود كه‏«شهوت‏» و هواى نفس از خطرناكترین عوامل ‏انحراف انسان به سوى زشتى‏هاست.

2-امام امیر المؤمنین على بن ابى طالب علیه السلام مى‏فرمایند:
«الشهوات سموم قاتلات،
شهوت‏ها، زهرهاى كشنده است‏» (كه شخصیت و ایمان و مروت و اعتبار انسان را نابود مى‏سازد).

3-در حدیث دیگرى از همان امام بزرگوار علیه السلام آمده است:
«الشهوات مصائدالشیطان،
شهوات دام‏هاى شیطان است.» (كه انسان‏ها را به وسیله آن در هر سن و سال ‏و در هر زمان و مكان صید مى‏كند.)

از خود به خدا هیچ نگوییم و نپرسیم .:. ما هم به خدا گر به خود آییم ، خداییم

[تصویر:  1_emza_22.jpg]
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط کبوتر حرم
۱۰ دي ۱۳۸۹, ۱۰:۵۷ صبح
ارسال: #13
RE: رذایل اخلاقی و درمان آن ها
آثار زیانبار شهوت پرستى

از بحث‏هاى قبل روشن شد كه‏«شهوت‏»داراى مفهوم عام و وسیعى بوده و شامل‏ هر گونه دوست داشتن، تمایل و رغبت ‏به درك لذت و خواهش نفس مى‏شود.
بدون این‏كه اختصاص به شهوت جنسى داشته باشد،گرچه گاهى در خصوص شهوت جنسى نیز به‏ كار رفته است.

در قرآن مجید نیز این مفهوم در یازده مورد به صورت عام استفاده شده است و تنها در دو مورد در معنى خاص آن به كار رفته است.
در روایات اسلامى و كلمات علماى‏ اخلاق نیز اغلب در مفهوم عام به كار رفته كه در مقابل آن
واژه‏«عفت‏»به معنى خویشتن‏دارى و چشم پوشى از لذایذ گناه آلوده مادى به كار مى‏رود.


این مفهوم بیشتر در موارد منفى به كار مى‏رود،اما گاهى در موارد مثبت نیز به كاررفته است، مانند،آن جایى كه خداوند خطاب به بهشتیان مى‏فرماید:
«... وَلَكُمْ فِیهَا مَا تَشْتَهِی أَنفُسُكُمْ ...،
هر چه را دوست ‏بدارید و به آن تمایل داشته باشید،در بهشت‏براى شما فراهم است‏»
یا آن جایى كه مى‏فرمایند:
«... وَفِیهَا مَا تَشْتَهِیهِ الْأَنفُسُ وَتَلَذُّ الْأَعْیُنُ ...،
در بهشت آنچه دل‏ها مى‏خواهد و چشم از آن لذت مى‏برد،موجود است.»5

به هر حال این واژه،بیشتر داراى بار منفى بوده و در مواردى كه هوا و هوس افراطى ‏بر انسان چیره گشته و تمایلات ویرانگر و گناه آلود بر تمام وجودش مستولى گردد به‏كار مى‏رود.

این واژه و مشتقات آن، در قرآن مجید،سیزده مورد به كار رفته كه شش مورد آن‏داراى مفهوم مثبت و هفت مورد آن داراى مفهوم منفى است.

به هر حال‏«شهوت‏»به هر معنى كه باشد،هرگاه مفهوم خاص آن كه همان‏خواست‏هاى افراطى و شهوانى است مورد نظر باشد،
آثار زیانبارى به دنبال خواهدداشت كه به وضوح قابل مشاهده است كه ضمن توجه به روایاتى كه در فصل قبل‏آوردیم،
باید اذعان داشت كه سر تا سر تاریخ نیز مملو از پیامدهاى نامطلوب‏ شهوت پرستى‏هاست كه به طور خلاصه مى‏توان به عناوین زیر،اشاره كرد:

1-آلودگى به گناه
2-فساد عقل
3-تضعیف شخصیت اجتماعى انسان
4-اسارت نفس
5-رسوایى و بى‏آبرویى



عوامل بیماری شهوت پرستی

بارها در مباحث مشابه گفته‏ایم كه براى درمان مفاسد اخلاقى، باید نخست علل و ریشه‏ها و اسباب آن را بیابیم.
بزرگان علم اخلاق نیز،در مباحث این علم،به بحث از انگیزه‏ها،اهمیت فوق العاده‏اى داده‏اند،به همین دلیل لازم است ‏بحث دقیقى در مورد عوامل شهوت پرستى داشته باشیم.

امیال و خواسته‏هاى درونى كه از آن به شهوات تعبیر مى‏شود،-مخصوصا شهوت‏جنسى-یك امر طبیعى و خدادادى بوده و از عوامل حركت انسان،براى پیشرفت‏ زندگى بشمار مى‏آید.
به همین دلیل،گر چه نمى‏توان آنها را از میان برد،اما هرگز نباید براى سركوبى آنها نیز تلاش كرد،
زیرا اگر این شهوات در حد اعتدال باشند، نه تنها مشكلى ایجاد نمى‏كنند،بلكه یكى از اسرار تكامل و تقدم انسان نیز محسوب مى‏گردند.

آنچه كه به صورت مفسده اخلاقى ظاهر مى‏شود،همان طغیان شهوات و خارج شدن‏آنها از كنترل نیروى عقل و خرد است.

حال باید ملاحظه كرد كه چه عواملى سبب خارج شدن امیال و خواست‏هاى درونى‏از تحت كنترل عقل گشته و به صورت نیرویى ویرانگر در مى‏آید.
به یقین،امور زیر تاثیر زیادى در این مساله دارد:

1-ضعف ایمان
2-بى اعتنایى به حیثیت اجتماعى و شخصیت انسانى
3-غفلت و بى‏خبرى
4-معاشرت‏هاى نامناسب و محیط هاى آلوده

از خود به خدا هیچ نگوییم و نپرسیم .:. ما هم به خدا گر به خود آییم ، خداییم

[تصویر:  1_emza_22.jpg]
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
۱۰ دي ۱۳۸۹, ۱۲:۴۶ عصر
ارسال: #14
RE: رذایل اخلاقی و درمان آن ها
سلام علیکم
حسود هرگز نیاسود.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
۱۵ دي ۱۳۸۹, ۰۷:۳۱ عصر
ارسال: #15
RE: رذایل اخلاقی و درمان آن ها
راه‏هاى درمان شهوت پرستى

راه‏هاى درمان مفاسد اخلاقى به صورت اصولى تقریبا همه جا یكى است كه به طور كلى در دو راه علمى و عملى خلاصه مى‏شود.

الف- راه علمى

منظور از راه علمى،این است كه انسان در آثار و پیامدهاى شهوت پرستى بیندیشد و ببیند كه چگونه تسلیم شدن در برابر شهوات،انسان را به ذلت،بدبختى،
اسارت،تضعیف ‏شخصیت اجتماعى و دورى از خدا مى‏كشاند كه زندگى خفت‏بار افرادى كه آلوده ‏شهوت شده‏اند،بیانگر این واقعیت است.

ب-راه عملى

از نظر عملى راه‏هاى مختلفى براى درمان‏«شهوت پرستى‏»وجود دارد از جمله:

1-یكى از بهترین راه‏هاى عملى براى نجات از گرداب شهوت،اشباع صحیح امیال‏و خواست‏هاى جنسى است،
زیرا اگر خواست‏ها و امیالى كه در درون انسان وجوددارند از راه‏هاى صحیح،اشباع گردند،دیگر زیانبار و مخرب نخواهند بود،
به تعبیردیگر،این خواست‏ها را نمى‏توان و نباید سركوب كرد،بلكه باید از آنها در كانال‏هاى‏صحیح و سازنده استفاده كرد،
در غیر این صورت ممكن است تبدیل به سیلاب ‏ویرانگرى شود كه حرث و نسل انسان را با خود خواهد برد.

به همین دلیل،اسلام نه تنها تفریحات سالم و بهره‏گیرى معتدل از خواست‏هاى‏درونى را مجاز شمرده،بلكه نسبت‏ به آن تشویق نیز نموده است.

خطبه معروفى كه ازامام جواد علیه السلام در مورد عقد همسرش نقل شده است،شاهد گویاى این مدعاست.
آن‏حضرت در این خطبه مى‏فرمایند:«اما بعد فقد كان من فضل الله على الانام ان اغناهم‏بالحلال عن الحرام،
یكى از نعمت‏هاى الهى بر بندگان این است كه آنها را به وسیله حلال‏از حرام بى‏نیاز ساخته است.» (6)

این حدیث معروف نیز بر همین نكته اشاره دارد:

«للمؤمن ثلاث ساعات،فساعة‏یناجى فیها ربه، و ساعة یرم معاشه،و ساعة یخلى بین نفسه و بین لذتها فیما یحل ویجمل،
انسان با ایمان ساعات زندگیش را به سه بخش تقسیم مى‏كند،قسمتى را صرف‏ مناجات با پروردگارش مى‏كند
و قسمت دیگر را در راه اصلاح معاش و بندگیش به كار مى‏گیرد و قسمت ‏سوم را به بهره‏گیرى از لذت‏هاى حلال و دلپسند اختصاص مى‏دهد.
» 7

2-یكى دیگر از راه‏هاى نجات از شهوت پرستى،برنامه‏ریزى دقیق براى برنامه‏هاى‏زندگى است،
زیرا،هرگاه انسان،براى تمام اوقات خود برنامه داشته باشد (هر چند برنامه ‏او در پاره‏اى از موارد جنبه تفریحى و ورزشى داشته باشد)،
دیگر مجالى براى كشیده ‏شدن به آلودگى‏هاى شهوانى باقى نمى‏ماند.

3-برچیدن عوامل آلودگى نیز یكى از راه‏هاى درمان و یا پیشگیرى است،
زیرا امكان آلودگى به شهوات در محیطهاى آلوده فراوان است،یعنى،اگر محیط،آلوده‏ شهوت شود و اسباب آن در دسترس همه قرار گیرد و
آزادى نسبى نیز وجود داشته‏باشد،نجات از آلودگى،مخصوصا براى قشر جوان یا كسانى كه در سطح پایینى از«معرفت‏»دینى قرار دارند،بسیار دشوار خواهد شد.

4-احیاى شخصیت معنوى و انسانى افراد جامعه نیز،از راه‏هاى مهم درمان یاپیشگیرى از آلودگى‏هاى شهوانى است،
زیرا انسان،هنگامى كه از ارزش وجود و شخصیت‏خود،آگاه شود و دریابد كه او عصاره جهان آفرینش و گل سر سبد جهان ‏خلقت و خلیفه خدا در روى زمین است،
به این سادگى خود را به شهوات نمى‏فروشد.

امیر مؤمنان على علیه السلام در این رابطه مى‏فرمایند:
«من كرمت علیه نفسه هانت علیه‏شهوته،
كسى كه به ارزش وجود خویش پى‏برد،شهوات در برابر او بى‏ارزش مى‏شوند» 8

و در حدیث دیگرى از آن حضرت علیه السلام آمده است:
«من عرف شرف معناه صائه عن دنائة‏شهوته...،
كسى كه شرافت ذاتى خود را بشناسد،او را از پستى شهوت مصون مى‏دارد!...»

6- بحار الانوار،ج 50،ص‏76.
7- نهج البلاغه،كلمات قصار،جمله 390.
8- بحار الانوار،ج 78،ص 71.
9- غرر الحكم،شماره‏9069.

از خود به خدا هیچ نگوییم و نپرسیم .:. ما هم به خدا گر به خود آییم ، خداییم

[تصویر:  1_emza_22.jpg]
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال پاسخ 


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
1 مهمان

بازگشت به بالابازگشت به محتوا