ارسال پاسخ 
 
امتیاز موضوع:
  • 7 رأی - میانگین امیتازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
درد دل با امام زمان(عج)
۱۵ اسفند ۱۳۸۸, ۱۰:۴۸ عصر (آخرین ویرایش در این ارسال: ۱۵ اسفند ۱۳۸۸ ۱۰:۵۵ عصر، توسط یوسف زهرا.)
ارسال: #1
درد دل با امام زمان(عج)
در دیار ما که هرکالا به هرجا ،درهم است
گرخریدار کند ،کالای خوب از برجدا
با تشر گوید فروشنده:که آقا درهم است!

یا مهدی،
یاران خوبت را مکن از بد جدا;
رو سیاه و رو سفیدش ،جان مولا درهم است.

ما جز محبت مادری ز زهرا ندیده ایم ***** ما ها لباس عیدمان را محرم خریده ایم



تاخواست قلم ،نقطه ضعفش بنگارد*****بیچاره ندانست علی نقطه ندارد
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط مصباح ، مشکات ، منتظر ، اسمون ، mesbah ، yagobian ، Montazer Almahdi ، فاطمه گل ، ترنم بهاری ، imanheshmati ، زائر سرداب ، هُدهُد صبا ، solaleh
صفحه 7 (پست بالا اولین پست این موضوع است.)
۳۱ شهريور ۱۳۸۹, ۱۲:۲۰ صبح
ارسال: #61
RE: درد دل با امام زمان(عج)
سلام.

تو را غایب نامیده اند . چون «ظاهر» نیستی . نه اینکه «حاضر» نباشی .

« غیبت » به معنای « حاضر نبودن » تهمت ناروایی است که به تو زده اند و آنانکه بر این پندارند فرق میان « ظهور » و « حضور » را نمی دانند آمدنت که در انتظار آنیم به معنای « ظهور » است نه «حضور» و دلشدگانت که هر صبح و شام تو را می خوانند ظهورت را از خدا می طلبند نه حضورت را . وقتی ظاهر می شوی همه انگشت حیرت به دهان می گزند با تعجب می گویند که تو را پیش از این هم دیده اند و راست می گویند چرا که تو در میان مایی زیرا امام مایی . جمعه که از راه می رسد صاحبدلان « دل » از دست می دهند و قرار از کف می نهند و قافله دلهای بی قرار روی به قبله می کنند و آمدنت را به انتظار می نشینند ....

و اینک ای قبله هر قافله و ای « شبروان را مشعله » در آستانه آدینه ای دیگر با دلدادگان دیگری از خیل منتظرانت سرود انتظار را زمزمه می کنیم .

خدا کند که بیایی....

ما جز محبت مادری ز زهرا ندیده ایم ***** ما ها لباس عیدمان را محرم خریده ایم



تاخواست قلم ،نقطه ضعفش بنگارد*****بیچاره ندانست علی نقطه ندارد
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط مشکات ، sumaye ، کبوتر حرم ، ضحی
۱ مهر ۱۳۸۹, ۱۱:۵۲ صبح
ارسال: #62
RE: درد دل با امام زمان(عج)
احرام دل

خسته اند؛ عقربه های ساعت از این همه چرخیدن و به جایی نرسیدن
خسته اند؛ دست هایی که از آسمان اجابت امیدی نمی چینند و خالی به سینه ها بر می گردند.
مولا جان!
همه، دلشان تو را می خواهد.
همه از تو می گویند و به هر بهانه ممکن، تو را می خوانند؛
مگر نه این که آمدنت نزدیک شده است و در نزدیک ترین جمعه ممکن، از راه می رسی
و با گل خندهای زیبایت، جان تازه ای بر تن لاله های عاشق می دهی؟
مولا جان! شب بیداد می کند و حرمت عشق شکسته شده است. عدالت، خانه نشین شده است و شمعدانی ها، در پشت دیوارها غریب مانده اند.
ای سبز پوش و ای بلند بالامرد!
با پرچم سبز عدالت بیا و راه سبز زیستن را به کویر نشینان اهالی انتظار بیاموز.
بیا و تمام بی عدالتی را به محکمه تیغ برّان ذوالفقار بکشان و قانون عدالت علوی را اجرا کن.
بیا و طعم شیرین صداقت را بر اهالی کوچه های انتظار بچشان تا در غروبی دلنشین، در زیر چتر ولای تو، احرام دل ببندیم.

ابراهیم قبله آرباطان

از خود به خدا هیچ نگوییم و نپرسیم .:. ما هم به خدا گر به خود آییم ، خداییم

[تصویر:  1_emza_22.jpg]
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط کبوتر حرم ، یوسف زهرا ، ضحی
۲ مهر ۱۳۸۹, ۰۶:۴۴ صبح
ارسال: #63
RE: درد دل با امام زمان(عج)
سلام.

باز هم غروب جمعه شد و دلم دوباره گرفت

غبار مبهمی از غيــــب مرا فرا گرفت

تمام وجودم غرق تماشای افق شد و باز هم

ندای دل نوازی از آسمان مرا فرا گرفت

سر سجاده ی عشقم ، همه اشک و آه و آه

قنوت سبز دستانم همه سوی ربنا را فرا گرفت

به سرسپرده ی قامت باد و نسيم ازل گفتم

کجاست آن که زمزمه اش همه جا را فرا گرفت ؟

به قرص شبنم برگ و به قطره قطره های آب

نشان اميدشان همه سوی آسمان را فرا گرفت

به لحظه لحظه ی ياد و به ندبه های سحر

همه ((العجل العجل العجل)) را فرا گرفت

نگاه خسته ی من به سوی افق بود هنوز

تبسمی از غربت ماه نگاه مـــرا فرا گرفت

دو رکعت نماز عشق در آن غربت سرد

تمام هستی مرا حرارت عشقش فرا گرفت

التماس دعا

ما جز محبت مادری ز زهرا ندیده ایم ***** ما ها لباس عیدمان را محرم خریده ایم



تاخواست قلم ،نقطه ضعفش بنگارد*****بیچاره ندانست علی نقطه ندارد
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط مشکات ، کبوتر حرم
۲ مهر ۱۳۸۹, ۰۴:۱۱ عصر (آخرین ویرایش در این ارسال: ۲ مهر ۱۳۸۹ ۰۴:۱۲ عصر، توسط ضحی.)
ارسال: #64
RE: درد دل با امام زمان(عج)
[تصویر:  1_8606050188_L600.jpg]





شروع شد


مستی نه از پیاله ، نه از خم شروع شد

از جاده ی سه شنبه شب قم شروع شد

آیینه خیره شد به من و من به آیینه

آن قدر خیره شد که تبسم شروع شد

خورشید ذره بین به تماشای من گرفت

آن گاه آتش از دل هیزم شروع شد

وقتی نسیم آه من از شیشه ها گذشت

بی تابی مزارع گندم شروع شد

موج عذاب یا شب گرداب هیچ یک

دریا دلش گرفت و تلاطم شروع شد

از فال دست خود چه بگویم که ماجرا

از ربنای رکعت دوم شروع شد

در سجده توبه کردم و پایان گرفت کار

تا گفتم السلام علیکم... شروع شد

شاعر" فاضل نظری "
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط کبوتر حرم ، مشکات ، یوسف زهرا ، sumaye ، فاطمه گل
۵ مهر ۱۳۸۹, ۰۹:۳۲ صبح
ارسال: #65
RE: درد دل با امام زمان(عج)
    رسول اعظم (ص) می فرمایند: خوشا بحال آنکس که قائم اهل بیت ما را درک کند و در غیبت و پیش از قیامش پیرو او باشد، دوستانش را دوست بدارد و با دشمنانش دشمن باشد چنین کسی در روز قیامت از رفقاء و دوستان من و گرامی ترین امت من خواهد بود.

امام زین العابدین (ع) نیز می فرمایند: «آگاه باشید که مبغوض ترین مردم نزد خداوند کسی است که به سنت و مذهب امامی معتقد باشد و به اعمالش اقتداء نکند.

Heart
الهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط یوسف زهرا ، مشکات ، منتظر
۸ مهر ۱۳۸۹, ۰۱:۴۴ عصر (آخرین ویرایش در این ارسال: ۸ مهر ۱۳۸۹ ۰۱:۴۸ عصر، توسط منتظر.)
ارسال: #66
RE: درد دل با امام زمان(عج)
بسم الله الرحمن الرحیم
سحری بود و دلم ناله ز هجران می کرد گریه از هجر رخ دلبر جانان می کرد
سخن دل همه این بود که آن دلبر نا کاش یادی ز دل زار محبان می کرد
اشک از گوشه ی چشمان ترم می بارید همرهی با دل سوزان پریشان می کرد
دل سوزان و دو چشم تر و افغان سحر توشه ای بود که دیدار دل آسان می کرد
یوسف فاطمه گر پرده ز رخ بر می داشت خو برویان چهان را همه حیران می کرد
کاش آن معدن جود و کرم و لطف و عطا نظری در سحری سوی فقیران میکرد
هاشمی گفت ز بحر کرمش کم نشود گر گناهان مرا عفو ز احسان می کرد

<حجه الاسلام و المسلمین سید حسین هاشمی نژاد>

یک امروز است ما را نقد ایام
بر آن هم اعتمادی نیست تا شام
مشاهده وب‌سایت کاربر یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط یوسف زهرا
۸ مهر ۱۳۸۹, ۰۴:۳۱ عصر
ارسال: #67
RE: درد دل با امام زمان(عج)
سلام.

غروب جمعه رسیده است و باز تنهایی

غروب این همه غربت چرا نمی آیی ؟

زمین به دور سرم چرخ می زند پس کی

تمام می شود این روز های یلدایی ؟

کجاست جاذبه ات آفتاب من ؟ خسته است

شهاب کوچکت از این مدار پیمایی

کبوترانه دلم را کجا روانه کنم ؟

کجاست گنبد آن چشمهای مینایی ؟

تمام هفته دلم را به جمعه خوش کردم

غروب جمعه رسیده است و باز تنهایی

ما جز محبت مادری ز زهرا ندیده ایم ***** ما ها لباس عیدمان را محرم خریده ایم



تاخواست قلم ،نقطه ضعفش بنگارد*****بیچاره ندانست علی نقطه ندارد
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط مشکات
۹ مهر ۱۳۸۹, ۰۱:۴۶ عصر
ارسال: #68
RE: درد دل با امام زمان(عج)
    سلام آقا ؛سلام مولای نجابت؛ که به ما هیچ نگفتید

به ما نگفتید که ما چه کسی هستیم؛ما چی هستیم؛ما از کجا آمده ایم ؛و به کجا می رسیم؛؛؛؛

به ما از بی وفاییمان ؛ از عهد شکنیمان؛از گناهانمان که شما برایمان استغفار می کنید نمی گویید؛؛؛

از محبت خود هم نمی گویید؛؛؛؛؛؛؛؛؛ اما در عوض ما گنه کاران می گوییم؛؛؛؛

می گوییم:

خدایا؛مشکلاتمان زیاد شده است؛؛؛؛؛........

خدایا؛فساد بی داد می کند؛؛؛؛؛؛..........

خدایا مریض هایمان دوایی به جز ظهور ندارند؛؛؛؛؛؛

پس ظهور کن؛؛؛؛؛؛؛؛..........

..........

و شما تمام این ها را می شنوی ؛و نمی گویی پس من چه؛؛؛؛؛؛؛

نمی گویی ؛های مردمان ؛من سرور و مولا و آقا و امامتان و پدر دلسوزتان هستم

من هستم که هزار سال است که درد و رنج غیبت را با درد و رنج روی کبود؛ فرق ضربه خورده؛

سر های از تن جدا؛ گوشواره های سه ساله؛و تک تک این مصیب ها را با هم آمیخته ام ؛؛؛؛؛

و هیچ نگفتم؛ و برای گناهانتان استغفار کردم و از برای صواب هایتان خدا را شکر؛؛؛

..............

اما حال من می گویم:؛؛

و نمی دانم چرا خجالت رویمان را سرخ و سفید نمی کند؛

آیا کسی در این دنیای خاکی نیست که بگوید که تو کی هستی که می گویی درد و رنجت زیاد شده است؛؛؛؛؛؛؛؛؛

تو کی هستی:که سر از تن جده را بر فراز نیزه ها مانند غدیر فراموش کردی ؛ وحال با چه رویی از خدا طلب ظهور برای مشکلات خودت می کنی؛

ما نماز هایمان را خوب می خوانیم؛یا عبادتهای دیگرمان را از سر اخلاص و برای خدا انجام می دهیم؟ که حال دعا بر امر فرج برای رفع مشکلاتمان می کنیم

؛ما خیلی بنده های خوبی بودیم که خداوند دستور فرج دهند؛

......................

آیا تا به حال شده است که بگوییم ؛ پهلوی دخت رسول خدا راشکسته اند

سر پسر اشرف مخلوقات را بر نیزه نهادند؛

تا به حال گفته ایم به خاطر دل سه ساله ظهور کن

نمی دانم ما چه یارانی هستیم؛؛؛؛؛؛؛؛؛

و نمی دانم شما چقدر بزرگوارید که هیچگاه این را به ما نگفتید؛؛؛؛؛هیچگاه؛؛؛؛؛؛؛؛

Heart
الهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط مشکات ، یوسف زهرا ، ضحی ، هُدهُد صبا ، محمد وجدی ، فاطمه گل
۲۳ مهر ۱۳۸۹, ۱۱:۵۲ عصر
ارسال: #69
RE: درد دل با امام زمان(عج)
سلام.

یه دعایی که واقعا درد دل با امام زمان (عج) ،دعای ندبه هست ،که اگر به ترجمه عبارات نگاه کنید همش درددل هست .
یه استاد داشتیم می گفت :به جای اینکه مثلا هر 5شنبه دعای کمیل را عربی بخونی ونفهمی چه خوندی،هر هفته یه صفحه دعای کمیل را مثل یکی از درسات جوری بخون که بفهمی.
دعای ندبه از چند بخش تشکیل شده ،اولش به پیامبر (صلی الله علیه وآله) واهل بیت (علیهم السلام) می پردازه ،بعدش محوریت موضوع امام زمان (عج) می شه ،یه قسمتی که خیلی دوسش دارم براتون می زارم:

عزیز علی ان اری الخلق ولا تری ولا اسمع لک حسیسا ولا نجوی...
بسیار سخت است برمن که خلق را همه ببینم وتورا نیینم وهیچ از تو صدائی حتی آهسته هم به گوش من نرسد...

ما جز محبت مادری ز زهرا ندیده ایم ***** ما ها لباس عیدمان را محرم خریده ایم



تاخواست قلم ،نقطه ضعفش بنگارد*****بیچاره ندانست علی نقطه ندارد
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط مشکات ، ضحی ، هُدهُد صبا
۷ آبان ۱۳۸۹, ۱۰:۴۸ صبح
ارسال: #70
RE: درد دل با امام زمان(عج)
مولای منتظرم

اشتباه گمان می‌کنیم که تو غائبی؛
آری... تو هستی؛
نمایان‌تر از هر خورشید؛
روان‌تر از هر رود؛
طوفانی‌تر از هر دریا؛
ایستاده‌تر از هم کوه؛

و می‌دانم که در انتظاری...
منتظر این‌که ما بیایم؛
چون ما غائب از امام زمان خویش‌ایم و او حاضر در برابر ما.

اگر من بیایم؛
تو را آماده می‌بینم؛
آماده‌ای که هزار و اندی سال است که لحظه شماری می‌کند برای بیدار شدنم،؛
برای انسان شدنم؛
تا من بیایم، بفهمم، بشناسم و لبیک گویم، ندای حق طلبی‌ات را.

و تو ای مولای منتظرم...
دعا کن تا درک و ادب حضور در پیشگاهت را دریابم.


کلیک کنید: روز جمعه شد و دلبر نیومد ... ای خدا کاسۀ صبرم سر اومد...

از خود به خدا هیچ نگوییم و نپرسیم .:. ما هم به خدا گر به خود آییم ، خداییم

[تصویر:  1_emza_22.jpg]
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط یوسف زهرا ، ضحی ، مصباح ، پویا رهجو ، هُدهُد صبا ، محمد وجدی
ارسال پاسخ 


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
1 مهمان

بازگشت به بالابازگشت به محتوا