طناب های شیطان
۱۹ دي ۱۳۸۸, ۰۹:۰۳ عصر
ارسال: #1
|
|||
|
|||
طناب های شیطان
مردي کنار بيراهه اي ايستاده بود، ابليس را ديد که با انواع طناب ها به دوش درگذر است.
کنجکاو شد و پرسيد: اي ابليس ، اين طناب ها براي چيست؟ جواب داد: براي اسارت آدميزاد.طناب هاي نازک براي افراد ضعيف النفس و سست ايمان ، طناب هاي کلفت و محکم هم براي آناني که دير وسوسه مي شوند. سپس از کيسه اي طناب هاي پاره شده را بيرون ريخت و گفت:اينها را هم انسان هاي باايمان که راضي به رضاي خدايند و اعتماد به نفس داشتند، پاره کرده اند و اسارت را نپذيرفتند. مرد گفت طناب من کدام است ؟ ابليس گفت : اگر کمکم کني که اين ريسمان هاي پاره را گره زنم، خطاي تو را به حساب ديگران مي گذارم . مرد قبول کرد . ابليس خنده کنان گفت : عجب با اين ريسمان هاي پاره هم مي شود انسان هايي چون تو را به بندگي گرفت! از خود به خدا هیچ نگوییم و نپرسیم .:. ما هم به خدا گر به خود آییم ، خداییم
|
|||
|
صفحه 3 (پست بالا اولین پست این موضوع است.) |
۳۰ تير ۱۳۹۳, ۱۰:۳۴ صبح
ارسال: #21
|
|||
|
|||
RE: طناب های شیطان
كودكی كه در آتش نسوخت!
در زمان حضرت عیسى(علیهالسلام)، زنى صالح و عابد، زندگی می كرد. وی وقتی زمان نماز فرا مىرسید، هر كارى كه داشت رها و به نماز مشغول مىشد. روزى هنگام پختن نان، مؤذّن بانگ نماز فرا داد. زن نان پختن را رها كرد و به نماز مشغول شد؛ چون به نماز ایستاد، شیطان در وى وسوسه كرد كه: «تا تو از نماز فارغ شوى، نانها همه میسوزند.» زن به دل جواب داد: اگر همه نانها بسوزد بهتر است كه روز قیامت تنم به آتش دوزخ بسوزد. بار دیگر شیطان وسوسه كرد كه: پسرت در تنور افتاد و سوخت، زن در دل جواب داد: اگر خداى متعال قضا را بر این قرار داده كه من در حین نماز و پسرم به آتش دنیا بسوزد؛ من به قضاى خداى تعالى راضى هستم و از نماز فارغ نمىشوم كه خداوند خود، فرزندم را از آتش نگاه دارد. شوهر زن به خانه آمد، زن را در حال نماز دید، و نانها را در حالی كه نسوخته بودند در تنور دید. و فرزندش را دید كه در آتش بازى می كند و یك تار مویش نیز نسوخته است، و به قدرت خداوند، آتش بر وى بوستان گشته است. چون نماز زن تمام شد، شوهر دست وى گرفت و نزدیك تنور آورد و در تنور نگریست، فرزند را به سلامت دید و نانها را نیز نسوخته دید. مرد در عجب ماند و خدا را شكر كرد، و زن نیز سجده شكر كرد. مرد، به همراه فرزندش به نزد حضرت عیسى(علیهالسلام) رفت و جریان را به حضرت گفت. حضرت عیسى گفت: برو از زنت بپرس كه چه معاملهای با خدا كرده است و چه رازی با خدا دارد؟ چرا كه اگر مردی این كرامات را داشت به وی وحی میشد. شوهر نزد زن آمد و از راز این جریان پرسید. زن گفت: كار آخرت را در مقابل كار دنیا جلو انداختم. هرگز بدون طهارت نبودم. چون وقت نماز میشد همه كارها را رها میكردم و مشغول نماز میشدم. هر كس به من جفا میكرد و دشنام میداد، كینهای از وى به دل نمیگرفتم و به او پاسـخی نمیدادم و به خدا واگذار میكردم. به قضاى الهی راضى بودم. فرمان خدا را تعظیم داشته و اطاعت میكردم. بر مردم رحم داشتم . نماز شب و نماز ظهر را ترك نكردم. حضرت عیسى (علیهالسلام) فرمود: اگر این زن مرد بود پیامبر میشد. (كنایه از این كه این اعمال، كارهای پیامبران است.) مسئله نسوختن طفل در تنور آتش، مسئلهاى است كه دو بار قرآن مجید بر آن شهادت داده است، یكى حضرت ابراهیم (علیهالسلام) در زمان نمرود و دیگر در مورد حضرت موسى (علیهالسلام) در دوران كودكى در عصر فرعون. مسلم است كه هر كس با تمام وجود تسلیم خداوند شود، خداوند هر مشكلى را برایش سهل و آسان و هر چیزى را به فرمان او در میآورد. چنانچه فرمودهاند: «اَلْعَبُودِیَّةُ جُوْهَرَةٌ كُنْهُهَ الرُّبُوبِیَّةُ؛ بندگى، حقیقتى است كه در ذات آن مالكیت بر هر چیز نهفته است.» منبع: پایگاه نماز [font=tahoma][/font] خداوند می بیند می داند می تواند
|
|||
|
|
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
1 مهمان
1 مهمان
بازگشت به بالابازگشت به محتوا