زندگي نامه آیت الله بهجت
۲۹ آبان ۱۳۸۹, ۰۱:۰۵ عصر
(آخرین ویرایش در این ارسال: ۱۴ آذر ۱۳۹۱ ۱۲:۲۷ عصر، توسط هُدهُد صبا.)
ارسال: #1
|
|||
|
|||
زندگي نامه آیت الله بهجت
*** ولادت *** حضرت آيتالله محمد تقى بهجت در اواخر سال 1334 هـ ق، در شهر مذهبي فومن واقع در استان گيلان، چشم به جهان گشود. شانزده ماه از عمرش نگذشته بود که مادرش به سراي باقي شتافت و از اوان کودکي طعم تلخ يتيمي را چشيد. درباره نامگذاري حضرت آيت الله بهجت، خاطرهاي شيريني که از نزديکان ايشان نقل شده است که ذکر آن در اين مجال سودمند است: پدر آيت الله بهجت در سن حدود هفده سالگي بر اثر بيماري وبا در بستر بيماري ميافتد به گونهاي که اميد زنده ماندن او از بين ميرود. در آن حال ناگهان صدايي شنيد که گفت:«با ايشان کاري نداشته باشيد؛ زيرا ايشان پدر محمد تقي است.» تا اين که با آن حالت خوابش ميبرد و مادرش که در بالين او نشسته بود گمان ميکند وي از دنيا رفته؛ اما بعد از مدتي پدر آقاي بهجت از خواب بيدار ميشود و حالش رو به بهبودي ميرود و کاملاً شفا مييابد. چند سال پس از اين ماجرا تصميم به ازدواج ميگيرد و سخني را که در حال بيماري به او گفته شده بود کاملاً از ياد ميبرد. بعد از ازدواج نام اولين فرزند خود را به نام پدرش مهدي ميگذارد، فرزند دومي دختر بوده، وقتي فرزند سوم را خدا به او عطا ميکند، اسمش را«محمد حسين» ميگذارد، و هنگامي که خداوند چهارمين فرزند را به او عنايت ميکند به ياد آن سخن که در دوران بيماري اش شنيده بود ميافتد، و وي را«محمد تقي» نام مينهد؛ ولي وي در کودکي در حوض آب ميافتد و از دنيا ميرود، تا اين که سرانجام پنجمين فرزند را دوباره« محمد تقي» نام ميگذارد، و بدين سان نام آيت الله بهجت مشخص ميشود. کربلايي محمود بهجت، پدر آيت الله بهجت از مردان مورد اعتماد شهر فومن بود و در ضمن اشتغال به کسب و کار، به رتق و فتق امور مردم ميپرداخت و اسناد مهم و قبالهها به گواهي ايشان ميرسيد. وي اهل ادب و از ذوق سرشاري برخوردار بوده و مشتاقانه در مراثي اهل بيت(ع) به ويژه حضرت ابا عبدالله الحسين(ع) شعر ميسرود، مرثيههاي جانگدازي که اکنون پس از نيم قرن هنوز زبانزد مداحان آن سامان است. آري آيت الله بهجت در کودکي در تربيت پدري چنين که دلسوخته اهل بيت(ع) به ويژه سيد الشهدا(ع) رشد يافته بود، و نيز با شرکت در مجالس حسيني و بهره مندي از انوار آن محافل پرورش يافت. از همان کودکي از بازيهاي کودکانه پرهيز ميکرد و آثار نبوغ و انوار ايمان در چهره اش نمايان بود، و عشق فراواني به کسب علم و دانش در رفتارش جلوه گر. *** تحصيلات *** تحصيلات ابتدايى حوزه را در مکتبخانه فومن به پايان رساند و پس از تحصيلات ادبيات عرب در سال 1348 هـ ق، هنگامى که تقريباً چهارده سال از عمر شريفش مىگذشت، براى تکميل دروس حوزوى عازم(عراق) شد. حدود چهار سال در کربلاي معلى اقامت گزيد و افزون بر تحصيل علوم رسمى از محضر استادان بزرگ آن سامان همچون مرحوم حاج شيخ ابوالقاسم خويى(غير از آيتالله خويى معروف) بهره برد. آن زمان چهارده سال از عمر شريفش ميگذشت که به عراق مشرّف شد و در کربلاي معلّي اقامت گزيد. بنا به گفته يکي از شاگردان نزديک ايشان، معظّم له خود به مناسبتي فرمودند:«بيش از يک سال از اقامتم در کربلا گذشته بود که مکلّف شدم.» آري، دست تربيت حضرت ربّ سبحانه هماره بندگان شايسته را از اوان کودکي و نوجواني زير نظر جهان بين خود گرفته و فيوضاتش را شامل حال آنان کرده است و پيوسته ميپايد، تا در بزرگي مشعل راهبري راهپويان طريق الي الله را به دستشان بسپارد. بدين سان، آيت الله بهجت حدود چهار سال در کربلاي معلّي ميماند و از فيوضات سيد الشهدا(ع) استفاده ميکند و به تهذيب نفس ميپردازد و در آن مدت، بخش معظمي از کتابهاي فقه و اصول را در محضر استادان بزرگ آن ديار مطهّر فرا ميگيرد. در سال 1352 هـ ق براى ادامه تحصيل به«نجف اشرف» رهسپار شد و سطح عالى علوم حوزه را در محضر آيات عظام همچون حاج شيخ مرتضى طالقانى(ره) به پايان رساند و پس از درک محضر آيات عظام آقا ضياي عراقى و ميرزاى نايينى(ره)، وارد حوزه درسى آيت الله حاج شيخ محمد حسين غروى اصفهانى شد. افزون بر اين ايشان از محضر آيات عظام حاج سيد ابوالحسن اصفهانى و حاج شيخ محمد کاظم شيرازى(ره)، صاحب حاشيه بر مکاسب و در حوزه علوم عقلى، کتاب«الاشارات و التنبيهات» و «اسفار» را نزد آيت الله سيد حسين بادکوبهاى(ره) فرا گرفت و در زمان شاگردي به تدريس سطوح عالى پرداخت و در تأليف کتاب«سفينهالبحار» محدث کبير، حاج شيخ عباس قمى(ره) را ياري کرد. با اين همه، همّت او تنها مصروف علوم ديني نبوده؛ بلکه عشق به کمالات والاي انساني هماره جان ناآرام او را در جست و جوي مردان الهي و اولياي برجسته ميکشاند. يکي از شاگردان آيت الله بهجت ميگويد: در سالهاي متمادي که در درس ايشان شرکت ميجويم، هرگز نشنيده ام که جز در موارد نادر درباره خود مطلبي فرموده باشد. از جمله سخناني که از زبان مبارکش درباره خود فرمود، اين است که در ضمن سخني به مناسبت تجليل از مقام معنوي استاد خود، حضرت آيت الله ناييني(ره) فرمود:«من در ايام نوجاني در نماز جماعت ايشان شرکت مينمودم، و از حالات ايشان چيزهايي را درک ميکردم.» در زمينه تهذيب نفس در زادگاهش(فومن) از کودکى محضر عالم بزرگوا«سعيدى» و درکربلا از برخى علماى ديگر بهره برد تا اين که در نجف اشرف در سن حدود هجده سالگي با آيت حق، سيد علي آقاي قاضى(ره) آشنا شد و گمشده خويش را در وجود ايشان يافت. از آن پس در سلک شاگردان اخلاقى ـ عرفانى ايشان درآمد. سلام من به بقیع و چهار قبر غریبش |
|||
|
۳۰ آبان ۱۳۸۹, ۱۱:۲۲ صبح
ارسال: #2
|
|||
|
|||
حضرت آیت الله بهجت ( ولادت تا عروج )
*** هجرت *** در سال 1364 هـ ق موافق با 1324 هـ ش با قلبى صيقل يافته از معنويت و سينه اى مالامال از عشق به حضرت حق و با کوله بارى از علم و کمال راهي سرزمين خويش شد و در زادگاهش تشکيل خانواده داد و در حالى که آماده بازگشت به نجف اشرف بود، هنگام عبور از قم، در زمانى که هنوز چندين ماه از مهاجرت حضرت آيت الله بروجردى(ره) به قم نگذشته بود، موقتاً مقيم شد و خبر رحلت اساتيد بزرگ حوزه علميه نجف را يکى پس از ديگرى مىشنود، از اين رو در شهر مقدس قم رحل اقامت مىافکند. حضرت آيت الله بهجت پس از ورود به قم، خدمت آيات عظام کوه کمرهاى حضور يافت و در بين شاگردان درخشيد همچنين در درس حضرت آيت الله بروجردي همچون ديگر شاگردان برجسته اش حضرات آيات امام خميني(ره)، گلپايگاني (ره) و... حاضر شد. آيت الله مصباح در اين باره ميگويد:«آيت الله بهجت از همان زماني که مرحوم آيت الله بروجردي(ره) در قم درس شروع کرده بودند از شاگردان برجسته و از مُستَشکِلين معروف و مبرّز درس ايشان بودند. معمولاً استاداني که درس خارج ميگويند، در ميان شاگردانشان يکي دو سه نفر هستند که ضمن اين که بيش از همه مطالب را ضبط ميکنند، احياناً اشکالاتي به نظرشان ميرسد که مطرح و پيگيري ميکنند تا مسائل کاملاً حل شود، اينان از ديگران دقيق ترند، و اشکالاتشان علمي تر و نياز به غور و بررسي بيشتري دارد، و ايشان در آن زمان چنين موقعيتي را در درس مرحوم آيت الله بروجردي داشتند.» سلام من به بقیع و چهار قبر غریبش |
|||
|
۱ آذر ۱۳۸۹, ۱۱:۱۱ صبح
ارسال: #3
|
|||
|
|||
حضرت آیت الله بهجت ( ولادت تا عروج )
*** استادان برجسته فقه و اصول *** آيت الله بهجت پس از اتمام دوره سطح و درک محضر استادان بزرگي چون آيات عظام آقا سيد ابوالحسن اصفهاني(ره)، آقا ضياي عراقي(ره) و ميرزاي ناييني(ره)، به حوزه گران قدر و پر محتواي آيتِ حقّ حاج شيخ محمد حسين غروي اصفهاني(ره) معروف به کمپاني، وارد شد و در محضر آن علامه کبير به تکميل نظريات فقهي و اصولي خويش پرداخت. به ياري استعداد درخشان و تأييدات الهي از تفکرات عميق و ظريف و دقيق مرحوم علامه کمپاني، که داراي فکري جوّال و متحرک و همراه با تيزبيني بوده، بهرهها برد. آيت الله محمد تقي مصباح درباره استفاده آيت الله بهجت از استادان خود ميگويد:«در فقه بيشتر از مرحوم آقا شيخ محمد کاظم شيرازي که شاگردان مرحوم ميرزا محمد تقي شيرازي و از استادان بسيار برجسته نجف اشرف بود، استفاده کرده و در اصول از مرحوم آقاي ناييني و سپس بيشتر از مرحوم آقا شيخ محمد حسين کمپاني اصفهاني فايده برده بودند، هم مدّت استفاده شان از مرحوم ا اصفهاني بيشتر بود و هم استفادههاي جنبي ديگر.» سلام من به بقیع و چهار قبر غریبش |
|||
|
۱ آذر ۱۳۸۹, ۰۴:۰۰ عصر
ارسال: #4
|
|||
|
|||
حضرت آیت الله بهجت ( ولادت تا عروج )
*** سير و سلوک و عرفان *** حضرت آيت الله بهجت، در کنار تحصيل و پيش از دوران بلوغ، به تهذيب نفس و استکمال معنوي همّت گمارده و در کربلا در تفحّص استاد و مربي اخلاقي برآمده که به وجود آقاي قاضي که در نجف بوده، پي برده بود. پس از مشرف شدن به نجف اشرف نيز از استاد برجسته خويش آيت الله شيخ محمد حسين اصفهاني کمپاني استفادههاي اخلاقي کرده است. آيت الله مصباح در اين باره ميگويد:«پيدا بود که از نظر رفتار هم خيلي تحت تأثير مرحوم آقا شيخ محمد حسين اصفهاني بودند؛ چون گاهي مطالبي را از ايشان با اعجابي خاص نقل ميکردند، و بعد نمونه هايش را ما در رفتار خود ايشان ميديديم. پيدا بود که اين استاد در شکل گرفتن شخصيت معنوي ايشان تأثير بسزايي داشته است.» همچنين در درسهاي اخلاقي آقا سيد عبدالغفار در نجف اشرف شرکت جسته و از آن استفاده ميکرد، تا اين که در سلک شاگردان حضرت آيت الله سيد علي قاضي (ره) در آمده و در صدد کسب معرفت از ايشان بر ميآيد و در سن هجده سالگي به محضر پرفيض عارف کامل حضرت آيت الله سيد علي آقاي قاضي بار مييابد و مورد ملاطفت و عنايات ويژه آن استاد معظّم قرار ميگيرد. در عنفوان جواني چنان مراحل عرفان را سپري ميکند که غبطه ديگران را بر ميانگيزد. آيت الله مصباح ميگويد:«ايشان از مرحوم حاج ميرزا علي آقاي قاضي در جهت اخلاقي و معنوي بهره برده و سالها شاگردي ايشان را کرده بودند. آيت الله قاضي از کساني بودند که مُمَحَّضِ در تربيت افراد از جهات معنوي و عرفاني بودند، مرحوم علامه طباطبايي و مرحوم آيت الله آقا شيخ محمد تقي آملي و مرحوم آقا شيخ علي محمد بروجردي و عده زيادي از بزرگان و حتي مراجع در جنبههاي اخلاقي و عرفاني از وجود آقاي قاضي بهره برده بودند. آيت الله بهجت از اشخاص ديگري نيز گه گاه نکاتي نقل ميکردند مثل مرحوم آيت الله آقا شيخ مرتضي طالقاني و ديگران... خود آقاي بهجت نقل ميکردند: شخصي در آن زمان درصدد برآمده بود که ببيند چه کساني سحر ماه مبارک رمضان در حرم حضرت امير(ع) در قنوت نماز وترشان دعاي ابو حمزه ثمالي ميخوانند، آن طور که خاطرم هست، اگر اشتباه نکنم کساني را که مقيد بودند اين عمل را هر شب در حرم حضرت امير(ع) انجام بدهند، شمرده بود و بيش از هفتاد نفر شده بودند. به هر حال، بزرگاني که تقيد به جهات عبادي و معنوي داشتند، در آن عصرها زياد بودند. متأسفانه در عصر ما کمتر اين نمونهها را مشاهده ميکنيم. البته علم غيب نداريم، شايد آن کساني که پيشتر در حرمها اين عبادتها را انجام ميدادند، حالا در خانههاي شان انجام ميدهند؛ ولي ميشود اطمينان پيدا کرد که تقيد به اعمال عبادي و معنوي سير نزولي داشته و اين بسيار جاي تأسف است.» يکي ديگر از شاگردان حضرت آيت الله بهجت، حجت الاسلام و المسلمين آقاي تهراني، جريان يادشده را به صورت ذيل از حضرت آيت الله بهجت نقل ميکند:«شخصي در آن زمان شنيده بود که در گذشته هفتاد نفر در حرم حضرت امير (ع) در قنوت نماز وترشان دعاي ابو حمزه ثمالي را ميخواندند، آن شخص تصميم گرفته بود، ببيند در زمان خودش چند نفر اين کار را انجام ميدهند، رفته بود و شمارش کرده و ديده بود تعداد افراد نسبت به زمان سابق تقليل پيدا کرده و مجموعاً پنجاه نفر(آن طور که بنده به ياد دارم) در حرم(اعّم از نزديک ضريح مطهّر، و رواقهاي اطراف) دعاي ابوحمزه را در دعاي نماز وتر خود قرائت ميکنند.» سلام من به بقیع و چهار قبر غریبش |
|||
|
۵ آذر ۱۳۸۹, ۰۲:۵۴ عصر
(آخرین ویرایش در این ارسال: ۵ آذر ۱۳۸۹ ۰۳:۰۰ عصر، توسط مصباح.)
ارسال: #5
|
|||
|
|||
حضرت آیت الله بهجت ( ولادت تا عروج )
*** نظم و برنامه ریزی در کارها *** یکی از شاگردان آقا می نویسد: « حضرت آقا در کارشان دقیق و منظم هستند به عنوان مثال حتی برنامه ریزی کرده اند که از در منزل تا مسجد مشغول فلان ذکر، و بعد از آن ذکر خاصی را بگویند، تا وقت ایشان ضایع نگردد، و نوافل یومیه را نیز به همین منوال برنامه ریزی نموده اند. » یکی از فضلای قم می نگارد: « روزی نزدیک غروب چند دقیقه ای سر کوچه منزل آیت الله بهجت (مدظله) ایستادم تا همراه ایشان به مسجد بروم، ولی چون هوا مقداری تاریک شده بود با خودم گفتم ممکن است ایشان از منزل خارج شده و به مسجد تشریف برده باشند. لذا به طرف مسجد حرکت کردم ولی دیدم هنوز ایشان تشریف نیاورده اند. از یکی از دوستان که همراه من بود خداحافظی کردم و قصدم این بود که بر گردم واز فرصت استفاده نموده و در فاصله حرکت معظّم له تا مسجد پرسشی مطرح کنم. در فاصله زمانی که از مسجد می آمدم سعی کردم پرسشی را در نظر بگیرم چون سؤال خاصی را از پیش در نظر نداشتم. حقیقت این بود که مقصودم از این مزاحمتها و طرح سؤالها بیشتر این بود که بهانه ای برای سخن گفتن و به حرف آمدن بزرگانی مثل ایشان فراهم کنم، چرا که معتقدم نَفَس گرم و مسیحایی این بندگان خوب خدا در نفوس ما اثر می کند، و در فرمایشاتشان یک کلمه و یک نکته ظریف مطرح می شود که به انسان نهیب می زند و فرد را از غفلت خارج می کند. خلاصه این سؤال را در نظر آوردم: اینکه در قرآن کریم آمده است که خداوند « مبدل السیئات بالحسنات: تبدیل کننده بدیها به خوبیها » است به چه معناست؟ چگونه ممکن است سیئه به حسنه تبدیل شود؟ وقتی ایشان نزدیک شدند، سلام کردم و سپس عرض کردم: حاج آقا سؤالی داشتم اگر اجازه هست مطرح کنم؟ ایشان بلافاصله دستشان را به حالت نفی تکان دادند و با لحن تندی فرمودند: « ابداً! هیچ! نه وقتش را دارم و نه حالش را! وقت گذشته است نماز دیر شده و منتظرند! شما هم متوجه باشید که سؤالاتتان از این جور سؤالات نباشد. سپس نگاهی سر تعظیم به سوی حرم حضرت معصومه علیها السلام فرو آورده و سلامی کرده و داخل مسجد شدند! حقیقت این بود که من حسابی به اصطلاح جا خوردم و در برابر این برخورد معظم له واقعا" دست و پایم لرزید. لذا یکی دو قدم عقب کشیدم و به دنبال ایشان وارد مسجد شدم. در نماز هم حواسم پرت بود و تماماً راجع به این جریان و علت آن و منظور معظم له فکر می کردم. بعد از نماز هم در همین زمینه فکر می کردم. در مجموع از این برخورد فهمیدم همانطور که خداوند قهر و رحمتش هر دو به نفع بندگان است، به نظر خودم یک احتمال این بود که ایشان می خواستند بفهمانند که انسان قبل از نماز باید خود را مهیای اقامه آن کند، ذکری بگوید، توجهی پیدا کند، و آمادگی روحی و نفسانی برای نماز و سخن گفتن با خدا پیدا کند، خود ایشان نیز در حین آمدن به مسجد مشغول ذکر بودند و بدین وسیله برای نماز مهیا می شدند. احتمال دیگر این بود که چون دیدند من از روبروی ایشان می آیم و به محض دیدن ایشان جلو رفتم سؤال را مطرح کردم، خواستند بفهمانند که این کار درستی نیست. البته من از مسجد بر گشته بودم و می خواستم از فرصت استفاده کرده، و در بین راه از ایشان بهره ای بر گیرم. احتمال سوم این بود که ایشان از سؤال جور کردن فوری من و آنچه در ضمیر من گذشته بود ـ که در واقع سؤال کردن من چیزی جز بهانه به حرف کشیدن ایشان نبودـ خبردار بودند و با این برخورد از ما فی الضمیر من خبر دادند. و البته جای تعجب ندارد چرا که خود ایشان به دوستان ما گفته بودند که در گذشته هر طلبه ای در نجف اشرف که «طی الارض» نداشت بین طلاب دیگر انگشت نما بود. یعنی این گونه امور خارق العاده بایستی برای طلبه و علما، عادی و طبیعی باشد. »--------------------------------------------------------------------------------------------- *** دائم الذکر بودن *** حجة السلام والمسلمین خسرو شاهی می گوید: « یکی از خصوصیات بارز آیت الله بهجت دائم الذکر بودن ایشاناست. روزی ایشان هنگام بازگشت پس از اقامه نماز جماعت از مسجد به طرف منزل، به طلابی که همراه و پشت سر ایشان حرکت می کردند، رو کردند و فرمودند: با من کاری دارید؟ گفتند: نه می خواهیم همراه حضرتعالی چند قدمی برداریم وهمراهی شما نصیب ما بشود. ایشان فرمودند: من از مسجد تا منزل برنامه ای برای ذکر گفتن دارم، چون فکر می کنم شما با من کاری دارید ذکر را متوقف می کنم، و وقتی منزل می رسم می بینم برنامه ام کامل انجام نشده است و ناراحت می شوم. » ---------------------------------------------------------------------------------------------- *** اندیشیدن پیش از سخن گفتن *** نیز آقای خسرو شاهی می گوید: « یکی از ویژگیهای بارز ایشان آن است که وقتی می خواهند مطلبی بفرمایند، علاوه بر رعایت مقتضی حال، اول فکر می کنند. حتی در این زمینه فکر می کنند که مطلب را چگونه و در چه قالب و جملاتی بگویند. تا از سویی کوتاه باشد و از جهتی رساتر بوده و بهتر مطلب را برساند. » ---------------------------------------------------------------------------------------------- *** تربیت غیر مستقیم *** دراین باره باز آقای مصباح می گوید: « برای اینکه از نکات اخلاقی ایشان استفاده کنیم معمولاً چند دقیقه ای زودتر در جلسه درس حاضر می شدیم، و ایشان معمولاً پیش از درس تشریف می آوردند و در اتاق محل درس جلوس می فرمودند و به صورتهای مختلف و غالباً بلکه همیشه بطور غیر مستقیم نصیحت می کرد. یعنی همین که می نشستند یک حدیثی می خواندند، یا یک داستان تاریخی نقل می کردند، ولی حدیثی یا ذکر آن داستان تاریخی با رفتار روز گذشته چنان تناسب داشت که گویی ایشان دارند حالات ما را بیان می کنند، و به این صورت نقصها موجود در رفتار ما را با نقل حدیث یا ذکر داستان و یا جریان تاریخی به ما گوشزد می کرد. و این مطلبی بود که سایر دوستان نیز بدان اذعان داشتند و می گفتند: ایشان یک مطالبی می گویند که درست منطبق می شود بر زندگی ما، و با ذکر آن داستان یا حدیث مشکلات ما را در زندگی حل می کنند و قصور و اشتباهاتمان را به ما گوشزد می کنند. به هر حال روش تربیتی ایشان در برخورد با دیگران به طور مستقیم نبود و نمی گفتند که این کار را بکنید یا نکنید، یا فلان کار بد را انجام دادید بلکه با ذکر حدیث، جریان تاریخی و داستانی شخص را متوجه نقص کارش می کردند و به او گوشزد می کردند که خودش را اصلاح کند. » سلام من به بقیع و چهار قبر غریبش |
|||
|
۷ آذر ۱۳۸۹, ۱۱:۲۳ صبح
ارسال: #6
|
|||
|
|||
RE: حضرت آیت الله بهجت ( ولادت تا عروج )
*** فلسفه ***
حضرت آيت الله بهجت، اشارات ابن سينا و اسفار ملاصدرا را نزد مرحوم آيت الله سيد حسن بادکوبهاي فرا گرفته است. *** تدريس *** آيت الله بهجت در همان ايام که در درس آيات عظام اصفهاني، کمپاني و شيرازي حضور مييافت، ضمن تهذيب نفس و تعلم، به تعليم هم ميپرداخت و سطوح عاليه را در نجف اشرف تدريس ميکرد. پس از هجرت به قم نيز پيوسته اين روال را ادامه ميدادند. درباره تدريس خارج فقه ايشان نيز در مجموع ميتوا ن گفت که ايشان بيش از چهل سال است که به تدريس خارج فقه و اصول اشتغال دارند و به سبب شهرت گريزي غالباً در منزل تدريس کرده است و فضلاي گران قدري ساليان دراز از محضر پر فيض ايشان بهره بردهاند. محل تدريس درس خارج ايشان ابتدا در حجرههاي مدارس و بعد در منزل شخصى خود و اکنون در مسجد فاطميه واقع در گذرخان تشکيل مى شود و محل اقامه نماز جماعت و مراجعات عمومى ايشان نيز همين مسجد است. *** شيوه تدريس *** آيت الله مصباح در مورد روش تدريس ايشان ميگويد:«ايشان در بيان مطالب سعي ميکردند، ابتدا مسأله را از روي کتاب شيخ انصاري(ره) مطرح کنند و بعد هر کجا مطلب قابل توجهي از ديگران به خصوص از صاحب جواهر(ره) در طهارت و از مرحوم حاج آقا رضا همداني و ديگران مطالب برجستهاي داشتند آن را نقل ميکردند و بعد هر جا خود ايشان نظر خاصي داشتند آن را بيان ميکردند. اين شيوه از يک سو سبب اين ميشد که انسان از نظر استادان بزرگ در يک موضوع آگاه بشود و در عين حال صرفه جويي در وقت ميشد. استادان ديگر هم براي تدريس شيوههاي جالبي داشتند که شايد براي مبتدي مفيدتر بود که هر مطلب را از هر استاد جداگانه طرح ميکردند؛ ولي خوب اين باعث ميشد که وقت بيشتري گرفته بشود و احياناً مطالبي تکرار بشود. آيت الله مسعودي که خود سالها از درس حضرت آيت الله بهجت بهره بردهاند درباره ويژگي تدريس ايشان ميگويد:«سبک درس ايشان سبک خاصي است. معمولاً آقايان مراجع و بزرگان در درس خارج يک مسألهاي را مطرح ميکنند و اقوال ديگران را يکي يکي ذکر ميکنند، سپس يکي را نقد ميکنند و ديگري را تأييد، و سرانجام يکي از آن نظرات را ميپذيرند، يا نظريه ديگري را انتخاب ميکنند؛ ولي ايشان بر خلاف همه، نقل اقوال نميکنند؛ بلکه ابتدا مسأله را مطرح ميکنند و بعد روند استدلالش را بيان ميکنند. اگر شاگرد آراي علما را ديده و مطالعه کرده باشد، ميفهمد که دليلي را که استاد ذکر ميکند چه کسي گفته است، و اشکال يا تأييدي را که ميکند، ميفهمد به سخن چه کسي اشکال يا قول چه کسي را تأييد ميکند. لذا هر کس بخواهد در درس ايشان شرکت کند بايد مباني و نظرات آقايان ديگر را ديده باشد.» آيت الله محمد حسين احمدي فقيه يزدي درباره شيوه درس ايشان ميگويد:«نوعاً ايشان چند مسأله اصلي يا فرعي را که عنوان ميفرمودند بعد از توجه به ظرافتهاي حديث و روايت و يا آيه شريفهاي که دلالت بر موضوع بحث داشت، مقايسهاي بين موضوع بحث و ساير بحثهاي مشابه ميکردند و دقت عقلي و فکري خاصي در تعادل آن دو انجام ميدادند، آن گاه نتيجه ميگرفتند که انصافاً نتيجه علمي و جديد بود. و حقيقتاً مطلبي را که ذکر ميکردند ناشي از اوج و عظمت ديد و فکرشان بود که از ائمه(ع) و اسلام گرفته بود و اجتهاد صحيح نيز هم اين گونه بحث و تجزيه و تحليل کردن است.» سلام من به بقیع و چهار قبر غریبش |
|||
|
۸ آذر ۱۳۸۹, ۱۲:۴۰ عصر
ارسال: #7
|
|||
|
|||
RE: حضرت آیت الله بهجت ( ولادت تا عروج )
*** موعظه در درس *** حجت السلام و المسلمين قدس، امام جمعه کلاچاي که خود سالها در درس ايشان حضور داشته است ميگويد:«روال حضرت آيت الله بهجت اين بود که پيش از شروعِ درس، حدود ده دقيقه موعظه ميکرد؛ ولي نه با عنوان موعظه؛ بلکه با عنوان حکايت حال بزرگان گذشته. و معلوم بود که منظور اصلي آيت الله مصباح يزدي که سالها در درس خارج فقه ايشان شرکت ميکردند(15سال)، افزون بر استفاده علمي، استفاده از روحيه ملکوتي آقا بوده است.» آيت الله مصباح در اين باره ميگويد:«حضرت آيت الله بهجت گاهي داستاني را يا حديثي را نقل ميکردند که براي ما تعجب آور بود، ايشان چه اصراري دارند که بر مطالب معلوم و روشن تکيه ميکنند، از جمله مطلبي که ايشان در تذکّرات پيش از درس اصرار ميکردند؛ امامت اميرالمؤمنين(ع) بود، ما تعجب ميکرديم که ما مگر در آن حضرت شک داريم که ايشان اين قدر اصرار دارند که دلائل امامت حضرت علي(ع) را براي ما بيان کنند. يک خورده ته دلمان گله مند بوديم که چرا به جاي اين مطالب يک چيزهايي که بيشتر حاجت ما است(در امور اخلاقي و معنوي) مطالبي را نميگويند. اما بعد از اين که به پنجاه ـ شصت سالگي رسيديم، در بسياري از مباحث ديديم که آن نکتههايي که ايشان چهل سال پيشتر در درسشان درباره امامت علي(ع) ميفرمودند به دردمان ميخورد. گويا ايشان آن روز را ميديد که يک مسائلي بنا است در آينده مورد غفلت و تشکيک قرار بگيرد. شايد اگر توجههاي ايشان نبود، ما انگيزهاي نداشتيم درباره اين مسائل مطالعهاي داشته باشيم، حتي از نکتههايي که ايشان چهل سال پيش بيان ميکردند، امروز بنده در نوشته هايم در مورد مسائل اعتقادي يا جاهاي ديگر استفاده کردهام.» سلام من به بقیع و چهار قبر غریبش |
|||
|
۲۹ آذر ۱۳۸۹, ۰۹:۲۶ صبح
(آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۹ آذر ۱۳۸۹ ۰۹:۲۸ صبح، توسط مصباح.)
ارسال: #8
|
|||
|
|||
حضرت آیت الله بهجت ( ولادت تا عروج )
تشويق بزرگان به شرکت در درس ايشان
آيت الله مصباح ميگويد:«اولين چيزي که ما را جذب کرد؛ آن جاذبه معنوي و روحاني ايشان بود. ولي تدريجاً متوجه شديم که ايشان از لحاظ مقامات علمي و فقاهت هم در درجه بسيار عالي قرار دارد. اين بود که سعي کرديم خدمت ايشان درسي داشته باشيم تا وسيلهاي باشد هم از معلومات ايشان بهرهاي ببريم، و هم بهانهاي باشد که هر روز خدمت ايشان برسيم و از کمالات روحي و معنوي آقا بهره مند شويم. کتاب طهارت را در خدمت ايشان شروع کرديم، ابتدا در يکي از حجرات مدرسه فيضيه چند نفر از دوستان شرکت ميکردند، و بعد از گذشت يک سال، يکي دو سالي هم در حجرهاي در مدرسه خان(مدرسه مرحوم آيت الله بروجردي) خدمت ايشان درس داشتيم. بعدها که ضعف مزاج ايشان بيشتر شد، از آن به بعد در منزل، خدمتشان ميرفتيم که يک دوره طهارت را خدمت ايشان خوانديم و بعد يک دوره هم مکاسب و خيارات را که تقريباً حدود پانزده سال ادامه پيدا کرد. ما در درس ايشان استفادههايي ميبرديم که در بسياري از درسها کمتر يافت ميشد.» شهيد بزرگوار استاد مطهري(ره) نيز به درس ايشان عنايت خاصّي داشتند. آيت الله محمد حسين احمدي يزدي در اين باره ميگويد:«آيت الله شهيد مطهري درباره درس آيت الله بهجت به ما خيلي سفارش ميکرد و ميفرمود: حتماً در درس ايشان شرکت کنيد مخصوصاً در اصول، چون آقاي بهجت درس آقا شيخ محمد حسين اصفهاني را ديده حتماً در درس ايشان شرکت کنيد.» استاد خسرو شاهي ميگويد:«بنده در درس فقه خارج خيارات حضرت آيت الله شيخ مرتضي حائري شرکت ميکردم. ايشان اواخر عمر مريض بودند و درسشان تعطيل شد. يک روز وقتي که آيت الله حايري از حرم بيرون ميآمدند، به خدمتشان رفتم و پ س از سلام عرض کردم: ان شاء الله درس را شروع ميفرماييد؟ فرمودند: نه. بعد فرمودند:«شما که جوان هستيد من يک ضابطهاي را در اختيار شما قرار بدهم، و آن اين که درس کساني شرکت بکنيد که فقط نقل اقوال نکنند؛ بلکه اقوال را بررسي کرده و نکاتي را در درس بيان کنند که در فعليت رساندن ملکه اجتهاد خيلي سودمند باشد. چون درسي براي شما مفيد است که اين ملکه اجتهاد را از قوه به فعليت برساند، و تنها به نقل اقوال کفايت نکند.» من همان جا به ايشان عرض کردم: جناب عالي کسي را با اسم براي ما معرفي بفرماييد. فرمودند:«من از اسم بردن معذورم.» عرض کردم: من در درس آيت الله العظمي بهجت شرکت ميکنم. ايشان اظهار رضايت نمود و تبسم کردند و فرمودند:«درس ايشان از نظر دقت و محتوا همين قاعده و ضابطهاي را که به شما گفتم دارد، خوب است که در درس ايشان شرکت ميکنيد. درس ايشان از هر جهت سازنده است، هم از جهت علمي هم از جهت اخلاقي، اين درس را ادامه بدهيد.» سلام من به بقیع و چهار قبر غریبش |
|||
|
۲۹ آذر ۱۳۸۹, ۰۷:۱۳ عصر
(آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۹ آذر ۱۳۸۹ ۰۷:۱۶ عصر، توسط boshra.)
ارسال: #9
|
|||
|
|||
RE: حضرت آیت الله بهجت ( ولادت تا عروج )
(۲۹ آذر ۱۳۸۹ ۰۹:۲۶ صبح)مصباح نوشته: تشويق بزرگان به شرکت در درس ايشان سلام علیکم ؛ مطلب خوبی بود . اما هنوز متوجه نشدم چرا آیت الله بهجت به سوال آن آقا در خصوص تبدیل شدن حنات به سئیات یا بالعکس پاسخی ندادند. پس از مطالعه مطلب ارسالی ما را از نظر خویش بهره مند بفرمایید. |
|||
۱۴ بهمن ۱۳۹۰, ۱۲:۵۷ صبح
ارسال: #10
|
|||
|
|||
آیت الله بهجت
|
|||
|
|
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
1 مهمان
1 مهمان
بازگشت به بالابازگشت به محتوا