عصرگاه با طعم مشاعره
۶ آبان ۱۳۹۰, ۰۹:۰۶ عصر
(آخرین ویرایش در این ارسال: ۱۴ آبان ۱۳۹۱ ۱۲:۴۴ عصر، توسط هُدهُد صبا.)
ارسال: #1
|
|||
|
|||
عصرگاه با طعم مشاعره
به نام خداوند جان و خرد سلامي چو بوي خوش آشنايي به همه شما اهالي شعر و ادب با مشاعره موافقيد؟ سه شنبه ها بعد از نماز مغرب چه طوره؟ خودتون شعر مي سراييد يا از هر بزرگوار ديگري لطفا نام را ذكر كنيد كه ياد رو هم گرامي بداريم. لطفا حداقل يه بيت باشه و ترجيحا در يه جمله مفهوم زيباي شعر رو هم بيان كنيد. آيا به آيات قرآن نمى انديشند يا [مگر] بر دل هايشان قفلهايى نهاده شده است؟ سوره محمد(ص)/ آیه 24
|
|||
|
صفحه 35 (پست بالا اولین پست این موضوع است.) |
۱۳ بهمن ۱۳۹۵, ۱۲:۳۲ صبح
ارسال: #341
|
|||
|
|||
RE: عصرگاه با طعم مشاعره
زدیده ام شده یک چشمه در کنار روان
که آشنا نکند در میان آن ملاح حافظ شیرین سخن آيا به آيات قرآن نمى انديشند يا [مگر] بر دل هايشان قفلهايى نهاده شده است؟ سوره محمد(ص)/ آیه 24
|
|||
|
۱۳ بهمن ۱۳۹۵, ۰۸:۲۸ عصر
ارسال: #342
|
|||
|
|||
RE: عصرگاه با طعم مشاعره
حال دنیا را چو پرسیدم من از فرزانه ای
گفت یا ابریست یا برقیست یا افسانه ای گفتم آنها که دل براونهند گو باز چیست؟ گفت یا کورند یا کرند یا دیوانه ای ابو سعید ابوالخیر در انتشار آنچه خوبیست و اثری از عشق در آن هست آخرین نفر نباشید من یک اخراجی هستم
|
|||
|
۱۳ بهمن ۱۳۹۵, ۱۰:۲۵ عصر
ارسال: #343
|
|||
|
|||
RE: عصرگاه با طعم مشاعره
شبِ وصل
يــــك امشبــــى كه در آغوش مـــــاه تابانم ز هر چه در دو جهان است، روى گردانم بگيـــــر دامن خورشيد را دمــــــى، اى صبح كــــه مــه نهاده سر خويش را به دامانم هــــزار ساغـــــر آب حيــــات خــــوردم از آن لبـــــان و همچـــو سكندر هنوز عطشانم خـــــداى را كـه چه سرّى نهفته اندر عشق كــــه يــــار در بر من خفته، من پريشانم؟ نـــــدانــم از شب وصل است يا ز صبح فراق كـــه همچــو مرغ سحرگاه، من غزلخوانم؟ هــــــزار سال، اگـــر بگذرد از اين شب وصل ز داستــــان لــــطيفش، هـــــــزار دستانم مخوان حديث شب وصل خويش را، "هندى" كـــــه بيمنـــــاك ز چشــــمِ بــــدِ حسودانم غزل امام خمینی آيا به آيات قرآن نمى انديشند يا [مگر] بر دل هايشان قفلهايى نهاده شده است؟ سوره محمد(ص)/ آیه 24
|
|||
|
۱۴ بهمن ۱۳۹۵, ۱۲:۰۰ صبح
ارسال: #344
|
|||
|
|||
RE: عصرگاه با طعم مشاعره
ماه من نیست در این قافله، راهش ندهید
کاروان بار نبندد شب اگر ماهش نیست ماهم از آه دل سوختگان بی خبر است مگر آئینه ی شوق و دل آگاهش نیست استاد شهریار در انتشار آنچه خوبیست و اثری از عشق در آن هست آخرین نفر نباشید من یک اخراجی هستم
|
|||
|
۱۶ بهمن ۱۳۹۵, ۱۲:۴۵ عصر
ارسال: #345
|
|||
|
|||
RE: عصرگاه با طعم مشاعره
تو آن نگاه خیره اى در انتظار آمدن
من آن دو پلک خسته که به هم نمى گذارى ام تو خسته اى و خسته تر منم که هرز مى روم تو از همه فرارى و من از خودم فرارى ام زمانه در پى تو بود و لو ندادمت ولى مرا به بند مى کشد به جرم راز دارى ام شناختند عامیان من و تو را به این نشان تو را به صبر کردنت مرا به بى قرارى ام چقدر غصه مى خورم که هستى و ندارمت مدام طعنه میزند به بودنم ، ندارى ام سید تقی سیدی آيا به آيات قرآن نمى انديشند يا [مگر] بر دل هايشان قفلهايى نهاده شده است؟ سوره محمد(ص)/ آیه 24
|
|||
|
۱۶ بهمن ۱۳۹۵, ۰۹:۱۵ عصر
ارسال: #346
|
|||
|
|||
RE: عصرگاه با طعم مشاعره
ما و مجنون همسفر بودیم در دشت جنون
او به مقصد ها رسید و ما هنوز آواره ایم در انتشار آنچه خوبیست و اثری از عشق در آن هست آخرین نفر نباشید من یک اخراجی هستم
|
|||
|
۱۸ بهمن ۱۳۹۵, ۰۷:۳۱ عصر
ارسال: #347
|
|||
|
|||
RE: عصرگاه با طعم مشاعره
من زنده از این جرمم و ملزم به مجازات..
مرگ است مرا ، گر بزنم .. حرف ندامت! باید که ببازم ! ............. با درد بسازم. ! در مذهب رندان ، .... این است نمازم ! آيا به آيات قرآن نمى انديشند يا [مگر] بر دل هايشان قفلهايى نهاده شده است؟ سوره محمد(ص)/ آیه 24
|
|||
|
۱۹ بهمن ۱۳۹۵, ۰۹:۲۴ عصر
ارسال: #348
|
|||
|
|||
RE: عصرگاه با طعم مشاعره
من آن پیرم که شیران را به بازی برنمیگیرم
تو آهو وش چنان شوخی که با من می کنی بازی استاد شهریار در انتشار آنچه خوبیست و اثری از عشق در آن هست آخرین نفر نباشید من یک اخراجی هستم
|
|||
|
۲۰ بهمن ۱۳۹۵, ۱۰:۵۱ صبح
ارسال: #349
|
|||
|
|||
RE: عصرگاه با طعم مشاعره
یا رب مباد کز پا جانان من بیفتد
درد و بلای او کاش بر جان من بیفتد من چون ز پا بیفتم درمان درد من اوست درد آن بود که از پا درمان من بیفتد یک عمر گریه کردم ای آسمان روا نیست دردانه ام ز چشم گریان من بیفتد ماهم به انتقام ظلمی که کرده با من ترسم به درد عشق و هجران من بیفتد از گوهر مرادم چشم امید بسته است این اشک نیست کاندر دامان من بیفتد گزیده ای از غزل 38 استاد شهریار آيا به آيات قرآن نمى انديشند يا [مگر] بر دل هايشان قفلهايى نهاده شده است؟ سوره محمد(ص)/ آیه 24
|
|||
|
۲۱ بهمن ۱۳۹۵, ۰۲:۱۲ عصر
(آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۱ بهمن ۱۳۹۵ ۰۲:۱۵ عصر، توسط آشنای غریب.)
ارسال: #350
|
|||
|
|||
RE: عصرگاه با طعم مشاعره
در بارگه جلالت ای عذر پذیر دریاب که من آمدهام زار و حقیر از تو همه رحمتست و از من تقصیر من هیچ نیم همه تویی دستم گیر ابوسعید ابوالخیر
خداوند می بیند می داند می تواند
|
|||
|
|
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
1 مهمان
1 مهمان
بازگشت به بالابازگشت به محتوا