عصرگاه با طعم مشاعره
۶ آبان ۱۳۹۰, ۰۹:۰۶ عصر
(آخرین ویرایش در این ارسال: ۱۴ آبان ۱۳۹۱ ۱۲:۴۴ عصر، توسط هُدهُد صبا.)
ارسال: #1
|
|||
|
|||
عصرگاه با طعم مشاعره
به نام خداوند جان و خرد سلامي چو بوي خوش آشنايي به همه شما اهالي شعر و ادب با مشاعره موافقيد؟ سه شنبه ها بعد از نماز مغرب چه طوره؟ خودتون شعر مي سراييد يا از هر بزرگوار ديگري لطفا نام را ذكر كنيد كه ياد رو هم گرامي بداريم. لطفا حداقل يه بيت باشه و ترجيحا در يه جمله مفهوم زيباي شعر رو هم بيان كنيد. آيا به آيات قرآن نمى انديشند يا [مگر] بر دل هايشان قفلهايى نهاده شده است؟ سوره محمد(ص)/ آیه 24
|
|||
|
صفحه 34 (پست بالا اولین پست این موضوع است.) |
۲۶ خرداد ۱۳۹۳, ۰۵:۳۵ عصر
ارسال: #331
|
|||
|
|||
عصرگاه با طعم مشاعره
وارث تمام اضطراب های من سلام
لیلی قشنگ خواب های من سلام حالا که آمده ای چترت را ببند... در سرای ما جز مهربانی نمیبارد... |
|||
|
۲۷ خرداد ۱۳۹۳, ۰۷:۳۹ صبح
ارسال: #332
|
|||
|
|||
RE: عصرگاه با طعم مشاعره
من اگر نیکم اگر بد تو برو خود را باش
که گناه دگری برتو نخواهند نوشت در انتشار آنچه خوبیست و اثری از عشق در آن هست آخرین نفر نباشید من یک اخراجی هستم
|
|||
|
۲۷ خرداد ۱۳۹۳, ۰۵:۱۸ عصر
ارسال: #333
|
|||
|
|||
عصرگاه با طعم مشاعره
تا نگرید طفلک حلوا فروش
دیگ بخشایش کجا آید به جوش حالا که آمده ای چترت را ببند... در سرای ما جز مهربانی نمیبارد... |
|||
|
۲۷ خرداد ۱۳۹۳, ۰۸:۴۲ عصر
ارسال: #334
|
|||
|
|||
RE: عصرگاه با طعم مشاعره
شاید این جمعه بیاید، شاید
پرده از چهره گشاید، شاید همین که تو می دانی “دوستت دارم” کافیست … بگذار خفه کند خودش را دنیـا................ |
|||
|
۲۷ خرداد ۱۳۹۳, ۱۱:۱۹ عصر
(آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۷ خرداد ۱۳۹۳ ۱۱:۲۰ عصر، توسط آشنای غریب.)
ارسال: #335
|
|||
|
|||
RE: عصرگاه با طعم مشاعره
در درگه ما دوستی یک دله کن *** هر چیز که غیرماست آنرا یله کن
یک صبح به اخلاص بیا بر در ما *** گر کار تو بر نیامد آنگه گله کن [font=tahoma][/font] خداوند می بیند می داند می تواند
|
|||
|
۱۲ آذر ۱۳۹۳, ۰۸:۲۱ صبح
ارسال: #336
|
|||
|
|||
RE: عصرگاه با طعم مشاعره
نشدم نوکر خوبی به درت حق داری *** اربعین داغ حرم را به دلم بگذاری
من ندانم که چگونه روزیم خواهی کرد *** دل غمدیده ی من کرببلا می خواهد ( یاد عزیزان به خیر شعر میگفتند ، مطلب میذاشتند . کجایند یاران بی ادعا ؟ ) خداوند می بیند می داند می تواند
|
|||
|
۱۲ آذر ۱۳۹۳, ۰۹:۴۲ صبح
ارسال: #337
|
|||
|
|||
RE: عصرگاه با طعم مشاعره
دردایره قسمت ما نقطه تسلیمیم لطف آنچه تو اندیشی حکم آنچه تو فرمایی حافظ
در انتشار آنچه خوبیست و اثری از عشق در آن هست آخرین نفر نباشید من یک اخراجی هستم
|
|||
|
۳۰ بهمن ۱۳۹۳, ۱۰:۲۸ عصر
(آخرین ویرایش در این ارسال: ۳۰ بهمن ۱۳۹۳ ۱۰:۳۵ عصر، توسط آشنای غریب.)
ارسال: #338
|
|||
|
|||
RE: عصرگاه با طعم مشاعره
یا رب دل پاک و جان آگاهم ده *** آه شب و گریه سحرگاهم ده
در راه خود اول زخودم بی خود کن *** بی خود چو شدم ز خود به خود راهم ده خواجه عبد الله انصاری خداوند می بیند می داند می تواند
|
|||
|
۱۵ آبان ۱۳۹۴, ۰۷:۵۹ عصر
ارسال: #339
|
|||
|
|||
RE: عصرگاه با طعم مشاعره
دل بیمار شد از دست رفیقان مددی ***تا طبیبش بسر آریم و دوایی بکنیم آنکه بی جرم برنجید و بتیغم زد و رفت *** بازش آرید خدا را که صفایی بکنیم
خداوند می بیند می داند می تواند
|
|||
|
۱۵ آبان ۱۳۹۴, ۰۸:۳۵ عصر
ارسال: #340
|
|||
|
|||
RE: عصرگاه با طعم مشاعره
منم كه ديده به ديدار دوست كردم باز
چه شكرگويمت اي كردگار بنده نواز حافظ در انتشار آنچه خوبیست و اثری از عشق در آن هست آخرین نفر نباشید من یک اخراجی هستم
|
|||
|
|
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
5 مهمان
5 مهمان
بازگشت به بالابازگشت به محتوا