عصرگاه با طعم مشاعره
۶ آبان ۱۳۹۰, ۰۹:۰۶ عصر
(آخرین ویرایش در این ارسال: ۱۴ آبان ۱۳۹۱ ۱۲:۴۴ عصر، توسط هُدهُد صبا.)
ارسال: #1
|
|||
|
|||
عصرگاه با طعم مشاعره
به نام خداوند جان و خرد سلامي چو بوي خوش آشنايي به همه شما اهالي شعر و ادب با مشاعره موافقيد؟ سه شنبه ها بعد از نماز مغرب چه طوره؟ خودتون شعر مي سراييد يا از هر بزرگوار ديگري لطفا نام را ذكر كنيد كه ياد رو هم گرامي بداريم. لطفا حداقل يه بيت باشه و ترجيحا در يه جمله مفهوم زيباي شعر رو هم بيان كنيد. آيا به آيات قرآن نمى انديشند يا [مگر] بر دل هايشان قفلهايى نهاده شده است؟ سوره محمد(ص)/ آیه 24
|
|||
|
صفحه 14 (پست بالا اولین پست این موضوع است.) |
۲ بهمن ۱۳۹۱, ۰۸:۵۰ صبح
ارسال: #131
|
|||
|
|||
RE: عصرگاه با طعم مشاعره
میروم اما نمی پرسم ز خویش
ره کجا منزل کجا مقصود چیست بوسه میبخشم ولی خود غافلم کاین دل دیوانه را معبود کیست؟! در انتشار آنچه خوبیست و اثری از عشق در آن هست آخرین نفر نباشید من یک اخراجی هستم
|
|||
|
۳ بهمن ۱۳۹۱, ۰۷:۱۱ صبح
ارسال: #132
|
|||
|
|||
RE: عصرگاه با طعم مشاعره
تا تو نگاه میکنی کار من آه کردن است
ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است. |
|||
|
۳ بهمن ۱۳۹۱, ۰۹:۲۴ صبح
(آخرین ویرایش در این ارسال: ۳ بهمن ۱۳۹۱ ۰۹:۳۵ صبح، توسط آشنای غریب.)
ارسال: #133
|
|||
|
|||
RE: عصرگاه با طعم مشاعره
تا پای تو رنجه گشت وبا درد بساخت مسکین دل رنجور من از درد گداخت
گویا که ز روزگار دردی دارد این درد که در پای تو خود را انداخت خداوند می بیند می داند می تواند
|
|||
|
۶ بهمن ۱۳۹۱, ۰۷:۳۷ صبح
ارسال: #134
|
|||
|
|||
RE: عصرگاه با طعم مشاعره
ترسم که اشک در غم ما پرده در شود
وین راز سر به مهر به عالم ثمر شود |
|||
|
۶ بهمن ۱۳۹۱, ۰۳:۵۳ عصر
(آخرین ویرایش در این ارسال: ۶ بهمن ۱۳۹۱ ۰۴:۰۳ عصر، توسط آشنای غریب.)
ارسال: #135
|
|||
|
|||
RE: عصرگاه با طعم مشاعره
دنیا به جوی وفا ندارد ای دوست ، هر لحظه هزار مغز سر گشته اوست
می دان که خدای دشمنش می دارد ، گر دشمن حق نه ای چرا داری دوست خداوند می بیند می داند می تواند
|
|||
|
۷ بهمن ۱۳۹۱, ۱۰:۰۴ صبح
ارسال: #136
|
|||
|
|||
RE: عصرگاه با طعم مشاعره
تبسم تو تجسم تمام خوبی هاست
لختی بخند لبخند گل زیباست در انتشار آنچه خوبیست و اثری از عشق در آن هست آخرین نفر نباشید من یک اخراجی هستم
|
|||
|
۷ بهمن ۱۳۹۱, ۰۷:۳۲ عصر
ارسال: #137
|
|||
|
|||
RE: عصرگاه با طعم مشاعره
(۶ آبان ۱۳۹۰ ۰۹:۰۶ عصر)هُدهُد صبا نوشته:منم اگر یادم بمونه و بتونم هستم به نام او که همیشه هست |
|||
۸ بهمن ۱۳۹۱, ۰۷:۳۰ صبح
ارسال: #138
|
|||
|
|||
RE: عصرگاه با طعم مشاعره
تو پنداری که من لیلی پرستم
من آن لیلی لیلا می پرستم |
|||
|
۸ بهمن ۱۳۹۱, ۱۰:۲۶ صبح
ارسال: #139
|
|||
|
|||
RE: عصرگاه با طعم مشاعره
من بی تو دمی قرار نتوانم کرد ، احسان تو را شمار نتوانم کرد
گر بر تن من زبان شود هر مویی ، یک شکر تو از هزار نتوانم کرد خداوند می بیند می داند می تواند
|
|||
|
۸ بهمن ۱۳۹۱, ۰۳:۰۹ عصر
ارسال: #140
|
|||
|
|||
RE: عصرگاه با طعم مشاعره
منم هستم دوستان
به نام او که همیشه هست |
|||
|
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
2 مهمان
2 مهمان
بازگشت به بالابازگشت به محتوا