عصرگاه با طعم مشاعره
۶ آبان ۱۳۹۰, ۰۹:۰۶ عصر
(آخرین ویرایش در این ارسال: ۱۴ آبان ۱۳۹۱ ۱۲:۴۴ عصر، توسط هُدهُد صبا.)
ارسال: #1
|
|||
|
|||
عصرگاه با طعم مشاعره
به نام خداوند جان و خرد سلامي چو بوي خوش آشنايي به همه شما اهالي شعر و ادب با مشاعره موافقيد؟ سه شنبه ها بعد از نماز مغرب چه طوره؟ خودتون شعر مي سراييد يا از هر بزرگوار ديگري لطفا نام را ذكر كنيد كه ياد رو هم گرامي بداريم. لطفا حداقل يه بيت باشه و ترجيحا در يه جمله مفهوم زيباي شعر رو هم بيان كنيد. آيا به آيات قرآن نمى انديشند يا [مگر] بر دل هايشان قفلهايى نهاده شده است؟ سوره محمد(ص)/ آیه 24
|
|||
|
صفحه 28 (پست بالا اولین پست این موضوع است.) |
۵ دي ۱۳۹۲, ۰۲:۵۸ عصر
ارسال: #271
|
|||
|
|||
عصرگاه با طعم مشاعره
ای آفتاب آهسته تر بر بام قصرش زن قدم
ترسم صدای سایه ات خواب است بیدارش کند حالا که آمده ای چترت را ببند... در سرای ما جز مهربانی نمیبارد... |
|||
|
۱۷ دي ۱۳۹۲, ۱۲:۳۹ صبح
ارسال: #272
|
|||
|
|||
عصرگاه با طعم مشاعره
در مذهب ما کلام حق ناد علیست
طاعت که قبول حق فتد یاد علیست از جمله آفرینش کون و مکان مقصود خدا علی و اولاد علیست حالا که آمده ای چترت را ببند... در سرای ما جز مهربانی نمیبارد... |
|||
|
۱۷ دي ۱۳۹۲, ۰۴:۳۸ عصر
ارسال: #273
|
|||
|
|||
RE: عصرگاه با طعم مشاعره
واقعا عالی بود واقعا
سالها دل طلب جام حم از ما میکرد ...... وانچه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد گوهری کز صدف کون و مکان بیرون است ..... طلب از گمشدگان لب دریا میکرد |
|||
|
۱۹ دي ۱۳۹۲, ۱۰:۳۳ عصر
(آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۰ دي ۱۳۹۲ ۱۱:۲۴ صبح، توسط هُدهُد صبا.)
ارسال: #274
|
|||
|
|||
RE: عصرگاه با طعم مشاعره
تا چند ز دست خویش فریاد کنم
از کرده ی خود کجا روم داد کنم طاعات مرا گناه باید شمری پس از گنه خویش چه سان یاد کنم؟ (شعر از امام خمینی ره)
یاد شهدایمان بخیر!
من اگر بنشینم، تو اگر بنشینی، چه کسی برخیزد؟ |
|||
|
۲۰ دي ۱۳۹۲, ۰۱:۱۸ عصر
(آخرین ویرایش در این ارسال: ۵ اسفند ۱۳۹۲ ۱۰:۰۲ صبح، توسط hamed.)
ارسال: #275
|
|||
|
|||
عصرگاه با طعم مشاعره
مرا غرض ز نماز آن بود که پنهانی
حدیث دردفراق تو باتو بگذارم وگرنه این چه نمازی بود که من با تو نشسته روی به محراب و دل به بازارم حالا که آمده ای چترت را ببند... در سرای ما جز مهربانی نمیبارد... |
|||
|
۲۱ دي ۱۳۹۲, ۱۰:۵۰ صبح
ارسال: #276
|
|||
|
|||
RE: عصرگاه با طعم مشاعره
من ندانستم از اول که تو بی مهرو وفایی
عهد نابستن از آن به که ببندی ونپایی در انتشار آنچه خوبیست و اثری از عشق در آن هست آخرین نفر نباشید من یک اخراجی هستم
|
|||
|
۲۲ دي ۱۳۹۲, ۰۲:۰۳ صبح
ارسال: #277
|
|||
|
|||
عصرگاه با طعم مشاعره
یا رب نگاه کس به کسی آشنا مکن
گر میکنی کرم کن و از هم جدا نکن حالا که آمده ای چترت را ببند... در سرای ما جز مهربانی نمیبارد... |
|||
|
۲۲ دي ۱۳۹۲, ۰۲:۰۹ صبح
ارسال: #278
|
|||
|
|||
RE: عصرگاه با طعم مشاعره
نیست در شهر نگاری که دل ما ببرد
بختم ار یار شود رختم از اینجا ببرد |
|||
|
۲۲ دي ۱۳۹۲, ۰۹:۲۲ صبح
(آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۲ دي ۱۳۹۲ ۰۹:۲۸ صبح، توسط آشنای غریب.)
ارسال: #279
|
|||
|
|||
RE: عصرگاه با طعم مشاعره
دل بیمار شد از دست رفیقان مددی ***تا طبیبش بسر آریم و دوایی بکنیم
آنکه بی جرم برنجید و بتیغم زد و رفت *** بازش آرید خدا را که صفایی بکنیم خداوند می بیند می داند می تواند
|
|||
|
۲۲ دي ۱۳۹۲, ۱۰:۱۳ صبح
ارسال: #280
|
|||
|
|||
RE: عصرگاه با طعم مشاعره
یا رب از ابر هدایت برسان بارانی
پیشتر زانکه چو گردی ز میان برخیزم |
|||
|
|
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
1 مهمان
1 مهمان
بازگشت به بالابازگشت به محتوا