عید غدیر
۱۳ آذر ۱۳۸۸, ۰۴:۱۶ عصر
ارسال: #1
|
|||
|
|||
عید غدیر
از خود به خدا هیچ نگوییم و نپرسیم .:. ما هم به خدا گر به خود آییم ، خداییم
|
|||
|
۱۴ آذر ۱۳۸۸, ۰۹:۵۹ عصر
ارسال: #2
|
|||
|
|||
RE: عید غدیر
باز تابيد از افق روز درخشان غدير
شد فضا سرشار عطر گل ز بستان غدير موج زد درياى رحمت در بيابان غدير چشمههاى نور جارى شد ز دامان غدير شد غدير خم تجليگاه انوار خدا تا در آنجا جلوهگر شد نور مصباح الهدى آفرينش را بود بر سوى آن سامان نگاه ما سَوَى الله منتظر تا چيست فرمان اله ناگهان ختم رسل آن آفتاب دين پناه برفراز دست مىگيرد على را همچو ماه تا شناساند به مردم آن ولى الله را « وال من والاه » خوانَد، « عاد من عاداه » را اى غدير خم كه هستى روز بيعت با امام بر تو اى روز امامت از همه امت سلام از تو محكم شد شريعت و ز تو نعمت شد تمام ما بياد آن مبارك روز و آن زيبا پيام از ولاى مرتضى دل را چراغان مىكنيم با على بار دگر تجديد پيمان مىكنيم خط سرخى كز غدير خم پيمبر باز كرد باب رحمت را ز اول تا به آخر باز كرد بر جهان ما سوا حق راه ديگر باز كرد از بهشت آرزوها بر بشر در باز كرد از غدير خم كمال شرع پيغمبر شده است مهر اين فرمان بخون محسن و اصغر شده است اين خدائى روز،بر شير خدا تبريك باد بر تمام انبيا و اوليا تبريك باد يا امام العصر اين شادى تو را تبريك باد چهارده قرن امامت بر شما تبريك باد سينهها از داغ هجران داغدارت تا به كى چون «مؤيد» شيعيان در انتظارت تا به كى سيد رضا مؤيد از خود به خدا هیچ نگوییم و نپرسیم .:. ما هم به خدا گر به خود آییم ، خداییم
|
|||
|
۳ آذر ۱۳۸۹, ۰۶:۱۸ عصر
ارسال: #3
|
|||
|
|||
RE: عید غدیر
دشت غوغا بود، غوغا بود، غوغا در غدير
موج مىزد سيل مردم، مثل دريا در غدير تشنگيها بود و توفان بود و شن بود و غبار محشرى از هر چه با خود داشت صحرا، در غدير كاروان آرام و بى تشويش لنگر مىگرفت تا بگيرد كاروان سالارشان جا در غدير گردها خوابيد كم كم، كاروان خاموش شد تا پيمبر خود چه خواهد گفت آيا در غدير! تا افق انبوه مردان صحارى بود و دشت و سكوتى، تا كند آن مرد لب وا در غدير مرد اما با نگاهى گرم در چشمان شوق جستجو مىكرد محبوبش على را در غدير پس به مردان عرب فرمود: «بعد از من على است هر كه من مولاى اويم اوست مولا در غدير» گردها خوابيده بود و كاروان خاموش بود خوانده مىشد انتهاى قصه ما در غدير در شكوه كاروان آن روز با آهنگ زنگ بى گمان بارى رقم مىخورد فردا در غدير اى فراموشان باطل! سر به پايين افكنيد! چون پيمبر دست حق را برد بالا در غدير حيف! اما كاروان منزل به منزل مىگذشت از خود به خدا هیچ نگوییم و نپرسیم .:. ما هم به خدا گر به خود آییم ، خداییم
|
|||
|
۳ آذر ۱۳۸۹, ۰۸:۲۳ عصر
(آخرین ویرایش در این ارسال: ۳ آذر ۱۳۸۹ ۰۸:۳۱ عصر، توسط ضحی.)
ارسال: #4
|
|||
|
|||
RE: عید غدیر
سلام :
دلا امشب به می باید وضو کرد و هر ناممکنی را آرزو کرد عید " غدیر " ، عید بزرگ شیعیان و لحظه ی ناب اتصال بعثت نبوی به ولایت علوی بر شما یاران قرآنی مبارک . از بیابان بوی گندم مانده است عشق روی دست مردم مانده است آسمان بازیچه ی طوفان ماست ابر نعش آه سرگردان ماست باز هم یک روز طوفان می شود هر چه می خواهد خدا آن می شود می روم افتان و خیزان تا غدیر باده ها می نوشم از جوشن کبیر آب زمزم در دل صحرا خوش است باده نوشی از کف مولا خوش است فاش می گویم که مولایم علیست آفتاب صبح فردایم علیست هر که در عشق علی گم می شود مثل گل محبوب مردم می شود تا علی گفتم زبان آتش گرفت پیش چشمم آسمان آتش گرفت آسمان رقصید و بارانی شدیم موج زد ، دریا و طوفانی شدیم بغض چندین ساله ی ما باز شد یا علی گفتیم و عشق آغاز شد یا علی گفتیم و دریا خنده کرد عشق مارا باز هم شرمنده کرد یا علی گفتیم و گلها وا شدند عشق آمد ، قطره ها دریا شدند یاعلی گفتیم و طوفانی شدیم مست از آن دستی که می دانی شدیم یاعلی گفتیم و طوفان جان گرفت کوفه در تزویر خود پایان گرفت کوفه یعنی دستهای ناتنی کوفه یعنی مردهای منحنی کوفه یعنی مرد، آری ، مرد نیست یا اگرهم هست ، صاحب درد نیست عده ای رندان بازاری شدند عده ای رسوایی جاری شدند آن همه دستی که در شب طی شدند ابن ملجم های پی در پی شدند... از سکوت و گریه سرشارم علی تا همیشه دوستت دارم علی شاعر این شعر بی نظیر آقای " محمود اکرامی " هستند |
|||
|
۲۳ آبان ۱۳۹۰, ۰۴:۰۰ عصر
ارسال: #5
|
|||
|
|||
غدیر
عید غدیر
شد عيد غدير خم , اى ساقى گلرخسار ----- شكرانه اين نعمت خشت از سرخم بردار بردار صلاى عام , خوش گير به عشرت جام ----- مى خور كه در اين ايام , بخشند گنه بسيار مى خور كه نينديشى , از هيچ كم و بيشى ----- در عالم درويشى , از شاهى ات آيد عار تا چند نهان دارى , راز دل خود, بارى ----- وقت است كه بردارى , اين پرده ز روى كار رازى كـه بـه حكم دوست , مقصود دو عالم اوست ----- او مغز, جهان چون پوست , اوچون گل وعالم خار روزى است كه از داور, شد حكم به پيغمبر ----- تا خود به سر منبر, بى پرده كند اظهار كان را كه منم مولا, او راست على مولا ----- فرموده شه لولاك , كس را نرسد انكار تصديق كنان يك سر, بر گفته پيغمبر ----- آن كز همه دشمنتر, برخاست نخستين بار بخ لك اندر لب , ليكن ز حسد در تب ----- صد كينه ز حكم رب , در سينه منافق وار میرزا محمد علی یزدی. |
|||
|
۱۶ شهريور ۱۳۹۵, ۰۸:۴۷ عصر
ارسال: #6
|
|||
|
|||
RE: عید غدیر
ایام ولایت مولای متقیان امیر المومنین علی ع بر شیعیان مبارک باد
آيا به آيات قرآن نمى انديشند يا [مگر] بر دل هايشان قفلهايى نهاده شده است؟ سوره محمد(ص)/ آیه 24
|
|||
|
|
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
1 مهمان
1 مهمان
بازگشت به بالابازگشت به محتوا