آدميت
۹ آذر ۱۳۸۸, ۰۸:۴۱ عصر
(آخرین ویرایش در این ارسال: ۹ آذر ۱۳۸۸ ۰۸:۴۲ عصر، توسط zeinab.)
ارسال: #1
|
|||
|
|||
آدميت
از آن روزي كه فرزندان آدم در خونشان زهر تلخ دشمني جوشيد
از آن روزي كه يوسف را برادرانش به چاه انداختند از آن روزي كه با شلاق خونين ديوار چين را ساختند آدميت مرده بود گرچه آدم زنده بود بعد ازاين دنيا پر از آدم شدواين نسل هم هي گشت وگشت ولي آدميت برنگشت، از همان روزي كه آدميت مرد گفتم من مادر ارضم عيد از هم آغوشي عشق طفل زيباي محبت زايم تابگويي آدميت هست تا زماني كه بخواهيم بمانيم آدم. باتصرف وتلخيص از فريدون مشيري
یاد شهدایمان بخیر!
من اگر بنشینم، تو اگر بنشینی، چه کسی برخیزد؟ |
|||
|
۲۰ مهر ۱۳۹۰, ۰۹:۵۶ صبح
ارسال: #2
|
|||
|
|||
RE: آدميت
چو دریا مکن خو به تنهاخوری
نظامی گنجوی چو دریا مکن خو به تنهاخوری که تلخ است هرچ آن چو دریا خوری به هرکس بده بهره چون آب جوی که تا پیشمیرت شود هر سبوی طعامی که در خانه داری به بند به هفتاد خانش رسد بوی گند چو از خانه بیرون فرستی به کوی در و درگهت را کند مشکبوی بنفشه چو در گل بود ناشکفت عفونت بود بوی او در نهفت برگرفته از كتاب: نظامي، الياسبن يوسف؛ اقبالنامه؛ تصحيح و حواشي حسن وحيد دستگردي؛ چاپ نخست؛ تهران: زوّار 1386. در انتشار آنچه خوبیست و اثری از عشق در آن هست آخرین نفر نباشید من یک اخراجی هستم
|
|||
|
۱۹ آذر ۱۳۹۰, ۱۱:۱۶ صبح
ارسال: #3
|
|||
|
|||
RE: آدميت
فرصت دیدار
قیصر امینپور گرچه چون موج مرا شوق زخود رستن بود موج موج دل من تشنهی پیوستن بود یک دم آرام ندیدم دل خود را همه عمر بس که هر لحظه به صد حادثه آبستن بود خواستم از تو به غیر از تو نخواهم اما خواستنها همه موقوف توانستن بود کاش از روز ازل هیچ نمیدانستم که هبوط ابدم از پی دانستن بود چشم تا باز کنم فرصت دیدار گذشت همهی طول سفر یک چمدانبستن بود مرداد ۱۳۷۹ در انتشار آنچه خوبیست و اثری از عشق در آن هست آخرین نفر نباشید من یک اخراجی هستم
|
|||
|
۲۵ آذر ۱۳۹۰, ۰۵:۲۱ عصر
ارسال: #4
|
|||
|
|||
RE: آدميت
این همانی
قیصر امینپور اگر سنگ، سنگ... اگر آدمی، آدمی است اگر هر کسی جز خودش نیست اگر این همه آشکارا بدیهی است چرا هر شب و روز، هر بار بناچار هزاران دلیل و سند لازم است که ثابت کند: تو تویی؟ هزاران دلیل و سند، که ثابت کند... شهریور ۱۳۷۴ برگرفته از کتاب: امینپور، قیصر؛ گلها همه آفتابگردانند؛ چاپ دوازدهم؛ تهران: مروارید ۱۳۸۹. در انتشار آنچه خوبیست و اثری از عشق در آن هست آخرین نفر نباشید من یک اخراجی هستم
|
|||
|
۱۳ دي ۱۳۹۰, ۰۷:۴۳ عصر
ارسال: #5
|
|||
|
|||
RE: آدميت
شرط خوبی نیست تنها جان من گفتار خوب
فرخی یزدی شرط خوبی نیست تنها جان من گفتار خوب خوبی گفتار داری بایدت رفتار خوب گر تو را تعمیر این ویران عمارت لازم است باید از بهر مصالح آوری معمار خوب بتپرست خوب به از خودپرست بد، رفیق یار بد بدتر بود صدبار از اغیار خوب خوب دانی کیست پیش خوب و بد در روزگار آنکه میماند ز کار خوب او آثار خوب برگرفته از کتاب: فرخی یزدی؛ مجموعه اشعار فرخی یزدی؛ تدوین مهدی اخوت و محمدعلی سپانلو؛ چاپ دوم؛ تهران: مؤسسه انتشارات نگاه ۱۳۸۸. در انتشار آنچه خوبیست و اثری از عشق در آن هست آخرین نفر نباشید من یک اخراجی هستم
|
|||
|
۱۴ دي ۱۳۹۰, ۱۱:۲۴ صبح
ارسال: #6
|
|||
|
|||
RE: آدميت
زان پیش که نام تو ز عالم برود
می خور که چون میرسد بدل غم برود بگشای سر زلفی بتی بند به بند زان پیش که بند بندت از هم برود (خیام) |
|||
|
۴ بهمن ۱۳۹۰, ۰۹:۰۸ صبح
ارسال: #7
|
|||
|
|||
RE: آدميت
گذشتم از سرافرازی، سرِ افتادگی دارم
فرخی یزدی گذشتم از سرافرازی، سرِ افتادگی دارم گرفتم رنگِ بیرنگی، هوای سادگی دارم مرا شد نیستی هستی، بلندی جستم از پستی چو سروم کز تهیدستی، برِ آزادگی دارم گرم دشمن بود تنها، به جانِ دوستْ من تنها برای دفع دشمنها، بهجان استادگی دارم من آن خونین دلزارم که خونخوردن بود کارم مباهاتی که من دارم، ز دهقانزادگی دارم نمودم ترک عادت را، ز کم جستم زیادت را من اسباب سعادت را، بدین آمادگی دارم برگرفته از کتاب: فرخی یزدی؛ مجموعه اشعار فرخی یزدی؛ تدوین مهدی اخوت و محمدعلی سپانلو؛ چاپ دوم؛ تهران: مؤسسه انتشارات نگاه ۱۳۸۸. در انتشار آنچه خوبیست و اثری از عشق در آن هست آخرین نفر نباشید من یک اخراجی هستم
|
|||
|
۱۷ بهمن ۱۳۹۰, ۰۷:۲۴ عصر
ارسال: #8
|
|||
|
|||
RE: آدميت
ز بس از روزگار و بخت سخت و سست دلتنگم
فرخی یزدی ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ ز بس از روزگار و بخت سخت و سست دلتنگم به سختی متصل با روزگار و بخت در جنگم دورنگی چون پسند آید به چشم مردم دنیا به غیر از خونِ دل خوردن چه سازم من که یکرنگم؟ خوشم با این تهیدستی، بلندی جویم از پستی نه در سر شور دیهیم و نه در دل مهر اورنگم بگو با عارف و عامی، سپردم جان به ناکامی گذشتم از نکونامی، کنون آمادهی ننگم منم آن مرغ دلخسته، شکسته بال و پر بسته که دست آسمان دایم، زاختر میزند سنگم برگرفته از کتاب: فرخی یزدی؛ مجموعه اشعار فرخی یزدی؛ تدوین مهدی اخوت و محمدعلی سپانلو؛ چاپ دوم؛ تهران: مؤسسه انتشارات نگاه ۱۳۸۸. در انتشار آنچه خوبیست و اثری از عشق در آن هست آخرین نفر نباشید من یک اخراجی هستم
|
|||
|
۱۷ بهمن ۱۳۹۰, ۰۸:۴۷ عصر
ارسال: #9
|
|||
|
|||
RE: آدميت
بسم الله.سلام
وصول به شخصیت عالی امکان پذیراست با این شرط که انسان در تماس خودبا امور وبرخوردهای زندگی اجازه ندهدبه همان اسانی که گوسفند به هنگام گذر از خارستانهاپشم خود را از دست میدهد...روحش پاره پاره شود {بالزاک} گول خوردن آدم فقط وقتي گول مي خورد كه صاف نيست وگرنه نمي شودكه انسان فرق دروغ باراست رانفهمدچون دروغ خيلي طعم وبوو مزه اش باراست فرق مي كند بوي كبروبوي حرص و بوي آز درسخن گفتن بيايد چون پياز آنچان كه اگر شامه ظاهري ماسالم باشد بوي پيازرامي توانيم تشخيص دهيم اگرشامه باطني ما هم سالم باشدمي توانيم تشخيص دهيم و مي توانيم اطلاعات رابگيريم {دکترالهی قمشه ای} یاعلی "حسبی الله ونعم الوکیل ولاحول ولا قوة الا بالله ولا اله الا انت سبحـانک انی کُنتُ من الظالمین" |
|||
|
۱۷ بهمن ۱۳۹۰, ۱۱:۵۲ عصر
ارسال: #10
|
|||
|
|||
RE: آدميت
با تشکر از خادم شهدا عزیز
دروغ مثل نزول می مونه میدونید چجوری اینجوری که اگه شما یه دروغی بگید فرداباید یه دروغ دیگه بگید تا اون دروغتون پوشیده بمونه و همین طور نزول دروغ های دیگه تون میدید و در آخر می بینید شدید یک خالی بند درجه یک که شیطونو هم درس میده به خاطر این که نزول دروغ اولشو بده یا حق تا بعد |
|||
|
|
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
1 مهمان
1 مهمان
بازگشت به بالابازگشت به محتوا