فلسفه تشريع ازدواج موقت در اسلام
۸ فروردين ۱۳۹۰, ۱۱:۵۳ صبح
(آخرین ویرایش در این ارسال: ۸ فروردين ۱۳۹۰ ۱۱:۵۸ صبح، توسط مشکات.)
ارسال: #1
|
|||
|
|||
فلسفه تشريع ازدواج موقت در اسلام
(نقل از http://forum.ghorany.com/thread-943-page-2.html)
Shahed: ... فلسفه تشريع ازدواج موقت در اسلام رو هم همينطوري توضيح بديد. و بيان بفرماييد كه آيا واقعا در ازدواج موقت حق زن ناديده گرفته نشده است؟ علت مخالفت 99 درصدي زنان جامعه با ترويج و فرهنگ سازي متعه چيه؟ شايد بهتر باشه يه پست جديد درباره اين موضوع ايجاد كنيد. پاسخ كارشناس سامانه ايپرسش (ابوالقاسم كارگر): پاسخ سوال اول: هر چيزی اگر بشود ترديد كرد در اين جهت نمي توان ترديد كرد كه اديان آسمانی عموما بر ضد هوسرانی و هواپرستی قيام كرده اند ، تا آنجا كه در ميان پيروان غالب اديان ترك هوس رانی و هواپرستی بصورت تحمل رياضتهای شاقه درآمده است . يكی از اصول واضح و مسلم اسلام مبارزه با هواپرستی است . قرآن كريم هواپرستی را در رديف بت پرستی قرار داده است . در اسلام آدم " ذواق " يعنی كسی كه هدفش اين است كه زنان گوناگون را مورد كامجوئی و " چشش " قرار دهد، ملعون و مبغوض خداوند معرفی شده است . امتياز اسلام از برخی شرايع ديگر به اينست كه رياضت و رهبانيت را مردود مي شمارد ، نه اينكه هواپرستی را جايز و مباح ميداند . از نظر اسلام تمام غرائز اعم از جنسی و غيره بايد در حدود اقتضاء و احتياج طبيعت اشباع و ارضاء گردد . اما اسلام اجازه نميدهد كه انسان آتش غرائز را دامن بزند و آنها را به شكل يك عطش پايان ناپذير روحی درآورد . از اين رو اگر چيزی رنگ هواپرستی يا ظلم و بی عدالتی بخود بگيرد كافی است كه بدانيم مطابق منظور اسلام نيست . جای ترديد نيست كه هدف مقنن قانون ازدواج موقت اين نبوده است كه وسيله عياشی و حرمسراسازی برای مردم هواپرست و وسيله بدبختی و دربدری برای يك زن و يك عده كودك فراهم سازد . تشويق و ترغيب فراوانی كه از طرف ائمه دين به امر ازدواج موقت شده است ، فلسفه خاصی دارد. ازدواج موقت از مختصات فقه جعفری است ، ساير رشته های فقهی اسلامی آنرا مجاز نمي شمارند . مسلمانان اتفاق و اجماع دارند كه در صدر اسلام ازدواج موقت مجاز بوده است و رسول اكرم در برخی از سفرها كه به آنها اجازه ازدواج موقت مي داده است . و همچنين مورد اتفاق مسلمانان از همسران خود دور مي افتادند و در ناراحتی بسر مي بردند به آنها اجازه ازدواج موقت ميداده است . و همچنين مورد اتفاق مسلمانان است كه خليفه دوم در زمان خلافت خود نكاح منقطع را تحريم كرد . خليفه دوم در عبارت معروف و مشهور خود چنين گفت : " دو چيز در زمان پيغمبر روا بود من امروز آنها را ممنوع اعلام ميكنم و مرتكب آنها را مجازات مينمايم : متعه زنها و متعه حج " . گروهی از اهل تسنن عقيده دارند كه نكاح منقطع را پيغمبر اكرم خودش در اواخر عمر ممنوع كرده بود و منع خليفه در واقع اعلام ممنوعيت آن از طرف پيغمبر اكرم بوده است . ولی چنانكه ميدانيم عبارتی كه از خود خليفه رسيده است خلاف اين مطلب را بيان ميكند . خليفه از آن جهت بخود حق داد اين موضوع را قدغن كند كه تصور ميكرد اين مسئله داخل در حوزه اختيارات ولی امر مسلمين است هر حاكم و ولی امری ميتواند از اختيارات خود بحسب مقتضای عصر و زمان در اين گونه امور استفاده كند . به عبارت ديگر نهی خليفه نهی سياسی بود نه نهی شرعی و قانونی ، طبق آنچه از تاريخ استفاده ميشود ، خليفه در دوره زعامت ، نگرانی خود را از پراكنده شدن صحابه در اقطار كشور تازه وسعت يافته اسلامی و اختلاط با ملل تازه مسلمان پنهان نميكرد ، تا زنده بود مانع پراكنده شدن آنها از مدينه بود ، بطريق اولی از امتزاج خونی آنها با تازه مسلمانان قبل از آنكه تربيت اسلامی عميقا در آنها اثر كند ناراضی بود و آنرا خطری برای نسل آينده به شمار می آورد ، و بديهی است كه اين علت امر موقتی بيش نبود . اما ائمه اطهار كه پاسداران دين مبين هستند بخاطر اينكه اين سنت اسلامی ، متروك و فراموش نشود آنرا ترغيب و تشويق فراوان كردند . امام جعفر صادق ( ع ) ميفرمود يكی از موضوعاتی كه من هرگز در بيان آن تقيه نخواهم كرد موضوع متعه است . و اينجا بود كه يك مصلحت و حكمت ثانوی با حكمت اولی تشريع نكاح منقطع توأم شد و آن كوشش در احياء يك " سنت متروكه " است . آنجا كه ائمه اطهار مردان زن دار را از اين كار منع كرده اند به اعتبار حكمت اولی اين قانون است خواسته اند بگويند اين قانون برای مردانی كه احتياجی ندارند وضع نشده است . همچنان كه امام كاظم عليه السلام به علی بن يقطين فرمود : تو را با نكاح متعه چه كار و حال آنكه خداوند تو را از آن بی نياز كرده است " . و به ديگری فرمود : اين كار برای كسی روا است كه خداوند او را با داشتن همسری از اين كار بی نياز نكرده است . و اما كسی كه دارای همسر است ، فقط هنگامی ميتواند دست به اين كار بزند كه دسترسی به همسر خود نداشته باشد " . و اما آنجا كه عموم افراد را ترغيب و تشويق كرده اند بخاطر حكمت ثانوی آن يعنی " احياء سنت متروكه " بوده است . زيرا تنها ترغيب و تشويق نيازمندان برای احياء اين سنت متروكه كافی نبوده است . اين مطلب را بطور وضوح از اخبار و روايات شيعه ميتوان استفاده كرد . به هر حال آنچه مسلم است اين است كه هرگز منظور و مقصود قانون گذار اول از وضع و تشريع اين قانون و منظور ائمه اطهار از ترغيب و تشويق به آن اين نبوده است كه وسيله هوسرانی و هواپرستی و حرمسرا سازی برای حيوان صفتان و يا وسيله بيچارگی برای عده ای زنان اغفال شده و فرزندان بی سرپرست فراهم كنند . ازدواج موقت يك ضرورت اجتماعى : اين يك قانون كلى و عمومى است كه اگر به غرائز طبيعى انسان به صورت صحيحى پاسخ گفته نشود براى اشباع آنها متوجه طرق انحرافى خواهد شد، زيرا اين حقيقت قابل انكار نيست كه غرائز طبيعى را نمى توان از بين برد، و فرضا هم بتوانيم از بين ببريم، چنين اقدامى عاقلانه نيست زيرا اين كار يك نوع مبارزه با قانون آفرينش است.بنا بر اين راه صحيح آن است كه آنها را از طريق معقولى اشباع و از آنها در مسير سازندگى بهره بردارى كنيم.اين موضوع را نيز نمى توان انكار كرد كه غريزه جنسى يكى از نيرومندترين غرائز انسانى است، تا آنجا كه پاره اى از روانكاوان آن را تنها غريزه اصيل انسان مى دانند و تمام غرائز ديگر را به آن بازمى گردانند. اكنون اين سؤال پيش مى آيد كه در بسيارى از شرائط و محيطها، افراد فراوانى در سنين خاصى قادر به ازدواج دائم نيستند، يا افراد متاهل در مسافرت هاى طولانى و يا ماموريت ها با مشكل عدم ارضاى غريزه جنسى روبرو مى شوند. اين موضوع مخصوصا در عصر کنونی كه سن ازدواج بر اثر طولانى شدن دوره تحصيل و مسائل پيچيده اجتماعى بالا رفته، و كمتر جوانى مى تواند در سنين پائين يعنى در داغ ترين دوران غريزه جنسى اقدام به ازدواج كند، شكل حادترى به خود گرفته است. با اين وضع چه بايد كرد؟ آيا بايد مردم را به سركوب كردن اين غريزه (همانند رهبان ها و راهبه ها) تشويق نمود؟ يا اينكه آنها را در برابر بى بندوبارى جنسى آزاد گذاشت، و همان صحنه هاى زننده و ننگين كنونى را مجاز دانست؟ و يا اينكه راه سومى را در پيش بگيريم كه نه مشكلات ازدواج دائم را به بار آورد و نه آن بى بندوبارى جنسى را؟ خلاصه اينكه" ازدواج دائم" نه در گذشته و نه در امروز به تنهايى جوابگوى نيازمندى هاى جنسى همه طبقات مردم نبوده و نيست، و ما بر سر دو راهى قرارداريم يا بايد" فحشاء" را مجاز بدانيم (همان طور كه دنياى مادى امروز عملا بر آن صحه گذارده و آن را به رسميت شناخته) و يا طرح ازدواج موقت را بپذيريم، معلوم نيست آنها كه با ازدواج موقت و فحشاء مخالفند چه جوابى براى اين سؤال فكر كرده اند؟! طرح ازدواج موقت، نه شرائط سنگين ازدواج دائم را دارد كه با عدم تمكن مالى يا اشتغالات تحصيلى و مانند آن نسازد و نه زيانهاى فجايع جنسى و فحشاء را در بر دارد بـررسـى و مـطالعه اى دقيق در اطراف مسائل حقوقى اسلام, اين حقيقت را روشن مى سازد که قوانين اسلام بر پايه نيازمندي هاى انسان در تمام شوون مختلف زندگى, وضع شده است و تناسب مستقيم با احتياجات بشر دارد. احـکـام درخشان اسلام در عين اصالت و درستى، جوابگوى خواسته هاى طبيعى و فطرى بشر در ادوار زندگى است. يکى از نيرومندترين غرايز در وجود انسانى، غريزه جنسى است. اين غريزه به منظور توليد مثل و تکثير نسل افراد در انسان آفريده شده است.ت ـشـريـح قانون ازدواج در اسلام به منظور هدايت اين غريزه اصيل در مجراى صحيح وارضاى آن بطور شايسته است. امـا چـون ازدواج دائم در عـيـن حال که در جلوگيرى ازآلودگي ها و نگهدارى عفت انسان نقش موثرى به عهده دارد، در تمام شرايط نمى تواند پاسخگوى تمايلات جنسى انسان باشد. از ايـن رو در اسلام قانون ازدواج موقت تشريع شده است تا با استفاده از آن به خواسته هاى جنسى در تمام شرايط پاسخ مثبت داده شود. ******************************************************************************** اين كارشناس محترم پاسخ هاي نسبتاً مفصلي براي بخش هاي دوم و سوم اين سوال ارائه داده اند كه انشاالله به زودي در تالار قرار ميدهم. اما راستش به شخصه اين پاسخ براي من قانع كننده نبود، مثلا اينكه: امام كاظم عليه السلام فرمود : كسی كه دارای همسر است ، فقط هنگامی ميتواند دست به اين كار بزند كه دسترسی به همسر خود نداشته باشد " ازدواج دائم در عـيـن حال که در جلوگيرى ازآلودگي ها و نگهدارى عفت انسان نقش موثرى به عهده دارد، در تمام شرايط نمى تواند پاسخگوى تمايلات جنسى انسان باشد لطفاً شما هم نظراتتون رو در مورد پذيرش يا رد اين پاسخ بيان كنيد. از خود به خدا هیچ نگوییم و نپرسیم .:. ما هم به خدا گر به خود آییم ، خداییم
|
|||
|
۹ فروردين ۱۳۹۰, ۱۱:۱۲ صبح
ارسال: #2
|
|||
|
|||
RE: فلسفه تشريع ازدواج موقت در اسلام
mall">...ادامه
پاسخ سوال دوم: اما در خصوص مسئلهی ظلم به زنان که بسیار شایع میکنند، دقت شود که اولاً مردان با اجنه یا ملائک ازدواج موقت نمیکنند، بلکه با زنان ازدواج میکنند، پس ازدواج موقت برای آنان نیز جایز است. اما تفاوت در ازدواج مجدد است که آن هم به تفاوت شرایط طبیعی زن و مرد بر میگردد که علم در این خصوص مباحث بسیاری مطرح و تثبیت کرده است. در هر حال زن نیز میتواند به صورت متعدد ازدواج موقت داشته باشد و البته لازمهاش آن است که در زمان واحد همسر دو مرد نباشد که با شرایط روحی، فطری و جسمی خودش نیز سازگاری ندارد. چنان چه در میان همهی ملل عالم این معنا مشهود و متعارف و مقبول است. به راستی اگر زن بیهمسری نیاز جنسی داشته باشد (که طبیعی هم هست و باید داشته باشد)، و نتواند یا نخواهد که ازدواج کند، و یا میخواهد ازدواجی داشته باشد، اما مسئولیتهای کمتری متوجه او شود و اصلاً کسی هم نفهمد، چه باید بکند؟! ریاضت بکشد؟ یا العیاذ بالله هرزهگی کند؟ یا به صورت موقت، اگر چه یک شب، با مردی که مایل به اوست ازدواج کند و با طلاقی زودرس و توافق شده از او جدا شود؟! تمامی افراد یا مکاتبی که ازدواج موقت را ظلم به زن خواندند، او را به رذالت زنا و استثمار دعوت کردند. و اکثر هجمههای گسترده در جنگ نرم بر علیه «ازدواج موقت» به خاطر این است که راه زنا را سد مینماید و بالتبع کفار و زیادهطلبان و استثمارگران را در راه رسیدن به اهداف، منافع و مطامعشان نا امید میسازد. آیا هیچ فکر کردهایم که اگر زنا و سوء استفادهی جنسی از زنان (تحت عنوان آزادی جنسی یا هر عنوان دیگری) جمع یا محدود شود، فقط در بعد اقتصادی چه ضررهای کلانی را متوجه جیب کثیف سرمایهداران خوشگذران و سران زر و زور و تزویر میکند. پاسخ سوال سوم: عليرغم پذيرش اين نوع نكاح در شرع و قانون همواره بحث بين معتقدان و منتقدان اين نوع ازدواج رواج داشته است. علت هم آنست كه هر گروهي با ديدگاه خاص و از زاويهاي خاص به قضاوت مينشيند. بنظر ميآيد براي قضاوت نمودن بين اين دو عقيده و اشراف به بحث لازم باشد ادلهي هر گروه را مورد بررسي قرار دهيم: الف: ادلهي منتقدين نكاح منقطع: 1. عدهاي اين نوع ازدواج را راهي براي سوء استفاده دانستهاند. اين عده هميشه پيرمرد پول داري را تصور ميكنند كه براي خوشگذراني، دختري را صيغه ميكند و بعد از ارضاء شهواتش او را رها ميسازد، يا مرد زنداري كه بياعتناء به خانوادهاش هر روز بدنبال يك زيباروئي است كه بتواند او را اسير كند و كام گيرد و... در جواب اين عده همين بس كه، همهي آزاديهاي قانوني و تأسيسهاي حقوقي ميتوانند مورد سوء استفاده قرار گيرند في المثل حق رانندگي كه يك حق مشروع و پسنديدهاي است توسط يك عدهاي به بدترين نحو مورد استفاده قرار ميگيرد و حتي منجر به وارد آمدن خسارت جاني و مالي ميشود. پس بدين ترتيب بايد گفت حق رانندگي يك امري مذموم و پليد است در حالي كه چنين نيست. پس ملاحظه ميفرمائيد اگر عدهاي از اين نهاد حقوقي به جهت سوء استفاده بهرهبرداري ميكنند اين امر خدشهاي به اصل آن نهاد وارد نميكند بلكه ايراد به خود اين افراد يا گريزگاههاي قانوني و... وارد است. mall">2. عدهاي ديگر از مخالفين با تشبيه نكاح منقطع به كرايه و اجاره، سعي دارند كه وانمود نمايند زني كه صيغه ميشود در واقع به اجارهي زوج خويش درآمده است و اينرا خلاف شأن زن ميدانند و اين را سوء استفاده از زن دانستهاند. در جواب اين عده بايد عرض نماييم كه اولاً آن چه كه خلاف شأن زن است آن است كه زن همچون كالائي بدون هيچ حق و حقوقي و بدون هيچ ضابطهاي مورد بهرهبرداري جنسي قرار گيرد يعني دقيقا آن چه كه در دنياي غرب اتفاق ميافتد يا آن چه كه در نزد افراد لاابالي و بيبند و بار در مشرق زمين ميگذرد. اين كه زن اين چنين مورد سوء استفاده قرار گيرد، خلاف شأن زن است يا اين كه او به طور قانوني و مشروع با حفظ حقوقش به استمتاعاتش دسترسي نمايد؟ ثانيا: به فرض كه عقد نكاح منقطع در مواردي شبيه عقد اجاره باشد، آيا اين دليل ميشود كه اين دو عقد يكي باشند؟ در حالي كه ميدانيم اين دو عقد در خيلي از اوصافش با يكديگر متفاوتند. ثالثا: نكتهاي كه مخالفين از آن غفلت ورزيدهاند آن است كه ايشان گمان ميكنند در عقد نكاح منقطع فقط مرد است كه بهره ميبردو زن در اينجا هيچ بهرهاي نميبرد در حالي كه بهرهمندي ايندو طرفيني است. و همانطور كه زن در مقابل مرد تكاليفي دارد، حقوقي نيز دارد و برعكس. 3. عدهاي ديگر متعه و نكاح منقطع را سدي در جهت تشكيل خانواده ميدانند. چرا كه افراد اگر براي ارضاء نيازهايشان به سهولت دسترسي به ديگري داشته باشند انگيزهشان براي تشكيل دائمي خانواده كم ميشود.(اسماعيل هادي، دورنماي حقوقي ازدواج موقت، ص 90 ـ 75). ما به اين دسته ميگوييم همانطوري كه شما با ديد منفي نگاه ميكنيد و اين امر را سدي براي تشكيل خانواده ميدانيد ما از زاويهي مثبت به اين نهاد مينگريم و آنرا زمينهساز تشكيل خانوادهي دائمي ميدانيم كه بعدا توضيح بيشتري ميدهيم. بدين ترتيب ملاحظه ميشود مبناي اكثر استدلال مخالفين همان سوء استفادههايي است كه از اين نوع ازدواج ميشود كه در قسمت 1 جواب اين امر داده شد. ب. ادلهي موافقين نكاح منقطع: 1. عدهاي از موافقين معتقدند كه در اجتماعي كه دسترسي به ازدواج دائم روز به روز مشكلتر ميشود، ازدواج موقت راهكار مناسبي است تا افراد بتوانند در كنار يكديگر به آرامش برسند و بدين ترتيب متعه مانع رواج فساد و فحشاء ميشود. mall">2. اگر اين نوع ازدواج در غياب نكاح دائم تجويز نشود افراد براي ارضاء روحي و جنسي خويش به روابط آزاد و نامشروع روي ميآورند و بديهي است كه اين روابط آزاد از هيچ انضباط و نظم و تعهدي نميتواند برخوردار باشد. در حالي كه نكاح منقطع براي طرفين تعهد و مسؤوليت ايجاد ميكند. بفرض زن از زوج ميتواند طلب نفقه كند يا اين كه مشخص كند اگر فرزندي حاصل شد، تكليف او چگونه باشد. كه هر يك از اين مسؤوليتها ميتواند ضمانت قانوني داشته باشد. اما در مقابل تصور كنيد اگر اين ضوابط موجود نباشد، فرزندي كه حاصل ميشود تكليفاش چيست؟ در اينجا مرد ميتواند اين فرزند را به مرد ديگري نسبت دهد و از پذيرفتن مسؤوليت او شانه خالي كند. به همين جهت است كه در كشورهاي پيشرفتهي دنيا كانونهائي وجود دارد تا چنين فرزنداني را سرپرستي كند. آيا اين وضع را ميپسنديد؟ 3. كساني كه نميتوانند بار مسؤوليت پيمان دائم را بر دوش بكشند، عقد منقطع بهترين راه براي ارضاء جنسي آنها است فلذا است كه حسن اين نوع نكاح از ديدگاه برتراند راسل دانشمند معروف انگليسي نيز مخفي نمانده است. او ميگويد: «در عصر حاضر بدون اختيار ازدواج به تأخير ميافتد در حاليكه صد تا دويست سال قبل تحصيلات دانشجو در هر رشتهاي كه بود 18 سالگي تمام ميشد... اما در حال حاضر از سن بلوغ تا 30 سالگي كه فرد آمادگي براي زندگي حاصل ميكند (يعني 15 سال) ميگذرد كه دقيقا دوران بحران جواني و نمو غريزهي جنسي است... براي مقابله با اين بحران و پاسخگوئي به نيازهاي جنسي در حاليكه فرد نميتواند مسؤوليت زندگي دائمي را بپذيرد، چه بايد كرد؟ يا بايد جوانان را از تحصيل محروم كردو آنها را مجبور نمود كه در جواني ازدواج كنند كه اين معقول نيست يا بايد به آنها اجازه دهيم قواي غريزي خويش را در فاحشه خانهها مصرف نمايند كه اين مستلزم بروز عوارض روحي و امراض مقاربتي است، پس فقط يك راه باقي ميماند و آن ازدواج موقت است.»(حسين صفائي، اسدالله امامي، حقوق خانواده صفحهي 22). 4. دختر و پسري كه ميخواهند با يكديگر ازدواج نمايند، لازم است كه هر چه بيشتر و بهتر با خصوصيات يكديگر آشنا شوند در همين راستا نكاح منقطع ميتواند يك دورهي آزمايشي براي ازدواج دائم باشد كه افراد سنتي و مذهبي خيلي خوب از اين نهاد ميتوانند استفاده كنند. اين نوع ازدواج موقت در بين مسيحيان آمريكا نيز مورد توجه قرار گرفته است.(سيد رضي شيرازي، بن بستهاي اجتماعي، صفحهي 16). اينك با تمام اين اوصاف خود شما به قضاوت بنشينيد و معايب و محاسن را در دو كفهي ترازو بگذاريد و نظاره كنيد كه كفهي ترازو به نفع كدام گروه سنگين تر است؟ اما سئوال اينجاست كه: با اين همه محاسن و خوبيهائي كه ازدواج موقت دارد و در واقع در غياب ازدواج دائم بهترين راهكاري است كه ميتوان ارائه كرد، پس mall">چرا بازتاب اجتماعي آن پسنديده نيست و جامعه خصوصا بانوان با ديد مثبت به آن نمينگرند؟ در جواب به اين سؤال ميتوان به علل زير اشاره نمود: mall">1. سوء استفادهي برخي انسانها از اين نوع ازدواج سبب شده است جلوهاي ناميمون از آن نهاد حقوقي بجاي بماند. و همين مسأله سبب شده كه برخي منتقدين با متذكر شدن اين سوء استفادهها اصل اين نوع ازدواجها را زير سئوال ببرند. 2. يكي از مهمترين علل آن است كه، جامعهي امروزين ما هر بيشتر با فرهنگ غرب آشنا شده است در حالي كه اين فرهنگ يكي از اركانش آنارشيسم و بيبند باري جنسي است. طبق اين آموزه بهرهمندي هر چه بيشتر و منفعت هر چه بالاتر از جنس مخالف بدون داشتن مسئوليتي در مقابل او مورد تأكيد قرار ميگيرد و رائج ميشود. بديهي است افرادي كه با اين فرهنگ مأنوس ميشوند ياد ميگيرند كه تن به محدوديتي در خصوص روابط جنسي ندهند و خود را محصور به يك نفر ننمايند و در عين حال مسئوليتي نداشته باشند. اين نكته را شما از طيف افرادي كه با نكاح منقطع مخالفت ميكنند ميتوانيد ملاحظه كنيد كه اينها در واقع افرادي هستند كه عمدتا تحت تأثير فرهنگ غرب قرار دارند. 3. يكي ديگر از علل مخالفت عمومي با اين نهاد حقوقي، تبليغات منفي گروهها و افرادي است كه در حول وحوش اين نوع ازدواج مينمايند. چرا كه عدهاي هستند كه قائل به ارتباط آزاد بين دختر و پسر ميباشند بديهي است اين عده چون منافعشان و يا اعتقاداتشان چنين ارتباطاتي را اقتضاء ميكند، پيرامون اين نوع ازدواج تبليغات منفي مينمايند. 4. در اين نوع ازدواج گمان بانوان آنستكه هيچ حق و حقوقي ندارند و به تعبيري ديگر گمان ميكنند كه صرفا استثمار آنها مورد نظر بوده است و چيز ديگري بدست نميآورند. و اين امر سبب مخالفت ايشان با اين نوع ازدواج ميشود. mall">با اين اوصاف ملاحظه ميفرمائيد كه برخي دختران و پسران در عين حالي كه با افراد متعددي ارتباط دارند و روابط نزديكي را نيز با ايشان برقرار ميكنند و احيانا لطمات روحي و جسمي متعددي نصيبشان ميشود اما حاضر نيستند كه در طي يك عقد حقوقي و با ضمانت قانوني با يك نفر ارتباط منضبط و مسؤوليتآور داشته باشند. آيا فكر نميكنيد كه اين امر علتي جز احساسي برخورد نمودن بامسأله غرائز و ازدواج باشد؟ يا حتي شايد بتوان گفت: مخالفت برخي از ايشان بخاطر هواپرستي و شهوتراني باشد. ممكن است برخي بگويند صيغه بودن براي زندگي آينده يك دختر در صورت مطلع شدن شوهر آيندهاش ميتواند خطرآفرين باشد. كه ما به اين عده ميگوييم ارتباط قانوني با فردي كه معلوم است كيست و از كجا آمده است خطرش بيشتر است يا ارتباط با افراد متعددي كه بدون هيچ ضابطهاي به انجام رسيده و معلوم نيست كه آنها چه كسي بودهاند و از كجا آمدهاند؟ با فوائدي كه از ازدواج موقت برشمرديم بنظر ميرسد براي بسترسازي اين امر بايد به نكات زير توجه نماييم: 1. فعاليت فرهنگي جهت روشن شدن اذهان جوانان با محسنات اين تأسيس حقوقي و اين كه آن چه مخالفين ميگويند در واقع چيزي جز نگريستن به ظاهر ازدواج موقت و برداشتي سطحي از آن نميباشد. 2. فعاليت فرهنگي در بين خانوادهها تا اولياء بدانند اين نوع ازدواج براي آن كه فرزندانشان در آستانهي ازدواج يكديگر را بهتر بشناسند بهترين روش است و يقينا اولويت دارد بر آشناييهاي بدون ضابطه و نظارت. و... mall"> از خود به خدا هیچ نگوییم و نپرسیم .:. ما هم به خدا گر به خود آییم ، خداییم
|
|||
|
۱۱ فروردين ۱۳۹۰, ۰۸:۱۴ صبح
(آخرین ویرایش در این ارسال: ۱۱ فروردين ۱۳۹۰ ۰۹:۳۷ عصر، توسط shahed.)
ارسال: #3
|
|||
|
|||
RE: فلسفه تشريع ازدواج موقت در اسلام
سلام
متشكرم از جوابهاي زيباتون در مورد طرفداران و منتقدين ازدواج موقت بايد مطلبي را عرض كنم و آن اينكه عقل جايگاهي در تشريع و وضع احكام الهي ندارد. حرام خدا حرام است تا روز قيامت و حلال خدا حلال است تا روز قيامت. چرا كه شريعت ديگري نخواهد آمد كه بخواهد حلال ها وحرامهاي فعلي را تغيير دهد. تمام آراء منتقدين و موافقين تاثيري در حلت و حرمت حكم متعه ندارند و از اين ساحت بدور مي باشند حتي خيال اينكه با اين ادله و استدلالات بشود اين حكم را تعطيل يا تحديد كرد خطرناك و بوي خروج از مذهب حق تشيع از آن به مشام ميرسد. اما در سوال دوم منظورم بيشتر زناني بود كه شوهرانشان بدون رضايت آنها اقدام به ازدواج موقت ميكنند. چون به هر حال اين حكم براي مردان داراي همسر حرام نيست! اينكه فرموده بوديد از هر حكمي ميشود سوء استفاده كرد درست. اما چرا راه يك عمر سوءاستفاده براي مرد همسردار و يك عمر اجحاف در حق همسر اول او ، در مذهب تشيع باز است؟ آيا بايد اين موضوع را بپذيريم و معترف به آن باشيم يا نه چشمها را بايد شست و جور ديگر بايد ديد و از زاويه اي به موضوع نگاه كنيم كه نه سوء استفاده اي ببينيم و نه اجحافي!؟ كدوم يكي؟ با سپاس. اللهم نور قلوبنا بالقرآن حضرت استاد سلام علیک. http://hedayatnoor.org/persian/aboutus |
|||
|
۱۱ فروردين ۱۳۹۰, ۰۳:۲۴ عصر
ارسال: #4
|
|||
|
|||
RE: فلسفه تشريع ازدواج موقت در اسلام
سلام!
مشكات عزيزم متشكر از اين همه فعاليتت در تالار. خدا حفظت كنه. منم تا اينجا با علامت سوالت در پست اول موافقم و اينكه اگر اين ازدواج موقت براي افراد مجرد منجر به ازدواج دائم ميشد خوب بود اما در غير اين صورت فقط يه مرحله از بي بند و باري با ارزش تره. و اينكه به نظر من ازادي جنسي و ماواره باعث اينهمه غليان غرايز شده وگرنه قبلا اينطور نبود و طرف حتي بدون ازدواج هم ميتوانست عفيف بماند و به مشكل نخورد. و اينكه بچه اي كه در ازدواج موقت به وجود مي ايد چه گناهي كرده؟ واقعا مشروع است؟!!! سخن پيامبر براي من حجت است اما در صحت اين روايات و منابع اطميناني هست؟ يا طعمه و دام شهوت پرستان است؟ آيا واقعا نميشود شرايط ازدواج دائم را ساده گرفت ؟ اصلا ازدواج مگر جنس كرايه اي است كه دائم و موقت داشته باشد؟!! خلاصه من اين مساله را يه نوع كلك و كلاه شرعي ميدانم براي مردان سود جو و گمان ميكنم اين قانون و ادله ها را مردان صاحب قدرت با استناد جعلي به روايات ساخته اند تا خود راحتتر جولان دهند مثل تصويب همسر دوم بي اجازه همسر اول. پس بيخودي اين مسائل واضح غلط را با توجيهات بي اساس نميپذيرم. آيا به آيات قرآن نمى انديشند يا [مگر] بر دل هايشان قفلهايى نهاده شده است؟ سوره محمد(ص)/ آیه 24
|
|||
|
۱۱ فروردين ۱۳۹۰, ۰۹:۳۴ عصر
(آخرین ویرایش در این ارسال: ۱۲ فروردين ۱۳۹۰ ۰۸:۰۱ صبح، توسط shahed.)
ارسال: #5
|
|||
|
|||
RE: فلسفه تشريع ازدواج موقت در اسلام
سلام
جناب هدهد صباي گرامي خواهش مي كنم!.. با يك نگاه گذرا به سيره عملي پيامبر و ائمه اطهار عليهم السلام جاي شك و شبهه اي باقي نمي ماند كه در دين اسلام مرد مي تواند چهار همسر دائم اختيار كند و در مذهب حق شيعه نكاح منقطع يا مدت دار هم وجود دارد. در ضمن فرزندي كه ضمن نكاح منقطع به دنيا مي آيد حلالزاده است. امام كاظم عليه السلام ماشاء الله و الحمدلله در اين زمينه يك عالمه امامزاده براي ما ايرانيها هديه كرده اند. و جايي شنيدم كه ايشان به فرزندانشان توصيه مي كردند كه به سمت مرزهاي ايران حركت كنيد. نمي دونم شما هم شنيديد اين مطلب رو يا نه؟ يا جايي خونديد؟ درسته؟ شما ميدونيد؟ بگذريم! من فكر ميكنم جامعه بانوان ايراني كلا با اين تشريع مشكل دارند. و براي حل آن بايد وارد مباحث حقوق اسلامي شد. هنگامي كه زن وشوهر به حقوق هم در شريعت اسلام آگاه باشند و بيش از حقوقشان از يكديگر انتظار نداشته باشند و اجازه بدهند تا قوانين اسلام در زندگيشان جاري شود ، همه چيز سر جاي خودش قرار خواهد گرفت و نه تنها زندگي شيرين نصيبشان مي شود بلكه جامعه شان هم از بسياري از بلاها مصونيت پيدا مي كند. من معتقدم چشمها را بايد شست و جور ديگر بايد ديد. اللهم نور قلوبنا بالقرآن حضرت استاد سلام علیک. http://hedayatnoor.org/persian/aboutus |
|||
|
۱۲ فروردين ۱۳۹۰, ۰۱:۲۰ عصر
ارسال: #6
|
|||
|
|||
RE: فلسفه تشريع ازدواج موقت در اسلام
(۱۱ فروردين ۱۳۹۰ ۰۸:۱۴ صبح)shahed نوشته: سلام سلام. Shahed عزيز صحبتتون متين اما اينكه فرموديد: عقل جايگاهي در تشريع و وضع احكام الهي ندارد، ميتونست با احتياط بيشتري بيان بشه چون در هر صورت احكام الهي برخلاف عقل نيستند ولي درك اونها براي ما سخته و مسلماً جايي كه به شبهه اي در فلسفه تشريع احكام الهي داريم لاجرم بايد از عقلمون استفاده كنيم. (۱۱ فروردين ۱۳۹۰ ۰۸:۱۴ صبح)shahed نوشته: سلام سوالتون رو از كارشناس مربوطه مجدداً پرسيدم و منتظرم پاسخشون هستم تا انشاالله شبهاتمون در اين مورد برطرف بشه. به شخصه فكر ميكنم نميشه به كل ازدواج موقت رو براي افراد همسردار حرام باشه ولي بايد شرايط تشريعش دقيق تر مطرح بشه و حكم افراد متخطي تببين و اجرا بشه تا جلوي سوء استفاده از اون گرفته بشه. البته هنوز اكثر شبهاتي كه هدهد صباي عزيز مطرح كردند براي بنده هم نامعلومه و درك اين مطلب كه ازدواج موقت زمينهساز تشكيل خانوادهي دائمي است هم برام خيلي سخته. انشاالله كه ابهامات برامون روشن بشه ولي در غيرصورت همونطوري كه شاهد عزيز فرمودند: حرام خدا حرام است تا روز قيامت و حلال خدا حلال است تا روز قيامت. آقاي جواني(كه ظاهر كاملا مؤمني داره) رو ميشناسم كه طبق گفته ي خودش خانومش از هر لحاظ عاليه و در كنارش آرامش داره ولي در عين حال دو خانم مجرد رو هم همزمان صيغه ميكنه. استدلالش (و البته همون كلاه شرعي خودمون) اينه كه من براي رضاي خدا اين كارو ميكنم (اونا چه گناهي دارن كه تا حالا مجرد موندن ) و به اصرار خودشون، اونا رو صيغه كردم. اينجا واقعاً اجحافي كه در حق خانومش ميشه كاملاً واضحه و به نظر من حتماً بايد با چنين فردي برخورد بشه از خود به خدا هیچ نگوییم و نپرسیم .:. ما هم به خدا گر به خود آییم ، خداییم
|
|||
|
۱۳ فروردين ۱۳۹۰, ۱۱:۰۳ صبح
(آخرین ویرایش در این ارسال: ۱۴ فروردين ۱۳۹۰ ۰۵:۳۰ صبح، توسط shahed.)
ارسال: #7
|
|||
|
|||
RE: فلسفه تشريع ازدواج موقت در اسلام
سلام
به نظر من عقل نقشي تبيين كننده در شريعت دارد اما وضع و تشريع هيچ حكمي به عهده عقل گذاشته نشده است. تمام تلاش هاي عقلي و استدلالهاي ما براي اين است كه بتوانيم كشف از يك حكم حقيقي كنيم نه ايجاد حكم يعني با تعقل و تفكر و استدلال احكامي را كه در شرع بيان شده اند را پيدا كنيم نه اينكه حكمي ايجاد كنيم. اينجا كه فرموده بوديد كه " به شخصه فكر ميكنم نميشه به كل ازدواج موقت رو براي افراد همسردار حرام باشه" آيا به اين معني است كه فكر مي كنيد ازدواج موقت براي عده اي از مردان همسر دار حرام باشد؟ در ضمن حديثي كه از امام كاظم در اين مورد آورده بوديد ، كامل نبود در رواياتي داريم که مرد متأهل نبايد متعه کند مثلا علي بن يقطين که از امام کاظم (ع) سؤال کرد درباره متعه ، حضرت(ع) فرمودند تو را با متعه چه کار در حالي که خدا تو را بي نياز کرده است ؟اما 1- روايات متعددي در خصوص تأکيد بر متعه عموماً و بعضاً با تصريح بر متأهل بودن مرد ، وجود دارد. 2- در خصوص همين يک روايت نکته جالبي مطرح است ، افرادي از نقل بقيه روايت به طريق جالبي فرار فرموده اند ! چرا ؟ چون ادامه روايت نشان مي دهد مطلب چنين نيست ؛ در ادامه روايت مي خوانيم که علي بن يقطين مي گويد مي خواهم حکم آن را بدانم ، حضرت كاظم (ع) مي فرمايد [حليت] متعه در کتاب علي (ع) آمده است. ابن يقطين مي گويد آيا مي توانيم زياد متعه کنيم ؟ حضرت (ع) مي فرمايد آيا خوبي و لذت متعه جز به زياد بودن آن است ؟ (قابل توجه كساني که شهوت را بطور کلي بد مي دانند) و نکته جالب دیگر اینکه علی بن یقطین ، چون در درگاه هارون الرشید سنی ملعون کار میکرده ، دستورات امام در برخی موارد نسبت به این فرد حالت تقيه اي دارد ، مثل تقيه در وضو گرفتن ايشان در مورد اجحاف به حقوق زن اول هم بايد عرض كنم اجحاف هميشه در حق است حقوقي هم كه زن بر شوهر خود دارد در مذهب ما كاملا مشخص است و ... از اينكه با دقت و حوصله اين بحث را پي گيري مي كنيد متشكرم! اللهم نور قلوبنا بالقرآن حضرت استاد سلام علیک. http://hedayatnoor.org/persian/aboutus |
|||
|
۱۴ فروردين ۱۳۹۰, ۱۰:۱۶ عصر
ارسال: #8
|
|||
|
|||
RE: فلسفه تشريع ازدواج موقت در اسلام
(۱۳ فروردين ۱۳۹۰ ۱۱:۰۳ صبح)shahed نوشته: سلام mall">سلام. بله كاملا منطقيه و با حرفتون موافقم (۱۳ فروردين ۱۳۹۰ ۱۱:۰۳ صبح)shahed نوشته: اينجا كه فرموده بوديد كه " به شخصه فكر ميكنم نميشه به كل ازدواج موقت رو براي افراد همسردار حرام باشه" آيا به اين معني است كه فكر مي كنيد ازدواج موقت براي عده اي از مردان همسر دار حرام باشد؟ mall">بله من دقيقاً منظورم همينه كه مي فرماييد. آخه منطقي هم به نظر نميرسه كه هر مرد همسرداري مجاز باشه متعه نمايد(البته تاكيد كردم كه اين نظر خودمه) (۱۳ فروردين ۱۳۹۰ ۱۱:۰۳ صبح)shahed نوشته: در ضمن حديثي كه از امام كاظم در اين مورد آورده بوديد ، كامل نبود ممنون كه حديث كامل رو بيان كرديد. mall">اما ميشه منظورتون رو واضح تر بگين. راستش من موضع شما در مورد تشريع اردواج موقت براي مردان همسردار رو دقيق متوجه نشدم (۱۳ فروردين ۱۳۹۰ ۱۱:۰۳ صبح)shahed نوشته: در مورد اجحاف به حقوق زن اول هم بايد عرض كنم mall">در مورد اجحاف هم فرمايشتون كاملاً متين ولي باز من متوجه نشدم چه نتيجه اي رو مي خواستيد بيان كنيد. من هم از جنابعالي و ساير دوستان متشكرم البته فك كنم يادآوري اين نكته (براي همه خوانندگان) خالي از لطف نباشه كه قصد بنده و ساير دوستان از ريز شدن روي موضوع و به نوعي مورد سوال قراردادن نظرات ساير دوستان، خرده گيري نيست. انشاالله اين سوالات ما رو در پذيرش حقانيت كمك خواهد كرد. از خود به خدا هیچ نگوییم و نپرسیم .:. ما هم به خدا گر به خود آییم ، خداییم
|
|||
|
۱۹ فروردين ۱۳۹۰, ۰۳:۳۷ عصر
ارسال: #9
|
|||
|
|||
RE: فلسفه تشريع ازدواج موقت در اسلام
(۱۱ فروردين ۱۳۹۰ ۰۸:۱۴ صبح)shahed نوشته: در سوال دوم منظورم بيشتر زناني بود كه شوهرانشان بدون رضايت آنها اقدام به ازدواج موقت ميكنند. چون به هر حال اين حكم براي مردان داراي همسر حرام نيست! اينكه فرموده بوديد از هر حكمي ميشود سوء استفاده كرد درست. اما چرا راه يك عمر سوءاستفاده براي مرد همسردار و يك عمر اجحاف در حق همسر اول او ، در مذهب تشيع باز است؟ آيا بايد اين موضوع را بپذيريم و معترف به آن باشيم يا نه چشمها را بايد شست و جور ديگر بايد ديد و از زاويه اي به موضوع نگاه كنيم كه نه سوء استفاده اي ببينيم و نه اجحافي!؟ كدوم يكي؟ سلام پاسخ كارشناس ايپرسش همان طور که ضرورت این مسئله در پاسخ قبل بیان شد ، مسلما بخاطر سوء استفاده برخی از افراد نمی توان قانونی کلی که مصلحت جامعه اسلامی را در نظر دارد تعطیل کرد، ضمن اینکه این اشکال در مورد تمام قوانین بشری همچون رانندگی و ... وجود دارد، همانطور که در قوانین بشری بخاطر وجود متخلفین، این قوانین رها نمی شود و بر وجود و اصل آن به خاطر مصالح جمعی و اجتماعی آن اصرار ورزیده می شود، در این مسئله نیز این ضرورت احساس می شود و باید بر تداوم آن همت گماشت، اما این مسئله نیاز به فرهنگ سازی دارد تا در میان مسلمان ایجاد توهم و تبلیغ سوء نشود. ضمن اینکه نباید از این نکته غافل شد که اصل وجود ازدواج موقت به معنای جواز آن برای هر کس و هر شوهری نیست ، بلکه مربوط به شرایط خاص و افراد خاص است، لذا حلال بودن آن به معنای مجاز بودن برای هر فردی نیست ، برای درک بهتر می توان به این تشبیه اشاره کرد که ازدواج موقت همچون دارو می باشد که پزشک متناسب با نوع بیماری برای بیمار تجویز می شود و چه بسا این دارو برای شخص بیماری مفید و التیام بخش باشد اما برای بیمار دیگر خاصیت سمی و معکوس داشته و موجبات هلاکت او را فراهم آورد، لذا ازدواج موقت نیز گرچه عاملی مناسب در صیانت و حفاظت اجتماعی است اما این عامل همیشه و برای هرکسی اثربخش و خاصیت الیتام بخشی ندارد و همانطور که اشاره کردید چه بسا موجبات دگرگونی کانون گرم خانواده ایی را فراهم آورد، لذا باید این مطلب با فرهنگ سازی و نهادینه شدن، حدود و قصور آن بیان شود تا مشکلات کمتری در اجتماع داشته باشد. و... از خود به خدا هیچ نگوییم و نپرسیم .:. ما هم به خدا گر به خود آییم ، خداییم
|
|||
|
|
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
1 مهمان
1 مهمان
بازگشت به بالابازگشت به محتوا