۸ فروردين ۱۳۹۰, ۱۱:۵۳ صبح
(نقل از http://forum.ghorany.com/thread-943-page-2.html)
Shahed: ... فلسفه تشريع ازدواج موقت در اسلام رو هم همينطوري توضيح بديد.
و بيان بفرماييد كه آيا واقعا در ازدواج موقت حق زن ناديده گرفته نشده است؟
علت مخالفت 99 درصدي زنان جامعه با ترويج و فرهنگ سازي متعه چيه؟ شايد بهتر باشه يه پست جديد درباره اين موضوع ايجاد كنيد.
پاسخ كارشناس سامانه ايپرسش (ابوالقاسم كارگر):
پاسخ سوال اول:
هر چيزی اگر بشود ترديد كرد در اين جهت نمي توان ترديد كرد كه اديان آسمانی عموما بر ضد هوسرانی و هواپرستی قيام كرده اند ،
تا آنجا كه در ميان پيروان غالب اديان ترك هوس رانی و هواپرستی بصورت تحمل رياضتهای شاقه درآمده است .
يكی از اصول واضح و مسلم اسلام مبارزه با هواپرستی است .
قرآن كريم هواپرستی را در رديف بت پرستی قرار داده است .
در اسلام آدم " ذواق " يعنی كسی كه هدفش اين است كه زنان گوناگون را مورد كامجوئی و " چشش " قرار دهد، ملعون و مبغوض خداوند معرفی شده است .
امتياز اسلام از برخی شرايع ديگر به اينست كه رياضت و رهبانيت را مردود مي شمارد ، نه اينكه هواپرستی را جايز و مباح ميداند .
از نظر اسلام تمام غرائز اعم از جنسی و غيره بايد در حدود اقتضاء و احتياج طبيعت اشباع و ارضاء گردد .
اما اسلام اجازه نميدهد كه انسان آتش غرائز را دامن بزند و آنها را به شكل يك عطش پايان ناپذير روحی درآورد .
از اين رو اگر چيزی رنگ هواپرستی يا ظلم و بی عدالتی بخود بگيرد كافی است كه بدانيم مطابق منظور اسلام نيست .
جای ترديد نيست كه هدف مقنن قانون ازدواج موقت اين نبوده است كه وسيله عياشی و حرمسراسازی برای مردم هواپرست و وسيله بدبختی و دربدری برای يك زن و يك عده كودك فراهم سازد .
تشويق و ترغيب فراوانی كه از طرف ائمه دين به امر ازدواج موقت شده است ، فلسفه خاصی دارد.
ازدواج موقت از مختصات فقه جعفری است ، ساير رشته های فقهی اسلامی آنرا مجاز نمي شمارند .
مسلمانان اتفاق و اجماع دارند كه در صدر اسلام ازدواج موقت مجاز بوده است و رسول اكرم در برخی از سفرها كه به آنها اجازه ازدواج موقت مي داده است .
و همچنين مورد اتفاق مسلمانان از همسران خود دور مي افتادند و در ناراحتی بسر مي بردند به آنها اجازه ازدواج موقت ميداده است .
و همچنين مورد اتفاق مسلمانان است كه خليفه دوم در زمان خلافت خود نكاح منقطع را تحريم كرد .
خليفه دوم در عبارت معروف و مشهور خود چنين گفت : " دو چيز در زمان پيغمبر روا بود من امروز آنها را ممنوع اعلام ميكنم و مرتكب آنها را مجازات مينمايم : متعه زنها و متعه حج " .
گروهی از اهل تسنن عقيده دارند كه نكاح منقطع را پيغمبر اكرم خودش در اواخر عمر ممنوع كرده بود و منع خليفه در واقع اعلام ممنوعيت آن از طرف پيغمبر اكرم بوده است .
ولی چنانكه ميدانيم عبارتی كه از خود خليفه رسيده است خلاف اين مطلب را بيان ميكند .
خليفه از آن جهت بخود حق داد اين موضوع را قدغن كند كه تصور ميكرد اين مسئله داخل در حوزه اختيارات ولی امر مسلمين است هر حاكم و ولی امری ميتواند از اختيارات خود بحسب مقتضای عصر و زمان در اين گونه امور استفاده كند .
به عبارت ديگر نهی خليفه نهی سياسی بود نه نهی شرعی و قانونی ، طبق آنچه از تاريخ استفاده ميشود ، خليفه در دوره زعامت ، نگرانی خود را از پراكنده شدن صحابه در اقطار كشور تازه وسعت يافته اسلامی و اختلاط با ملل تازه مسلمان پنهان نميكرد ، تا زنده بود مانع پراكنده شدن آنها از مدينه بود ، بطريق اولی از امتزاج خونی آنها با تازه مسلمانان قبل از آنكه تربيت اسلامی عميقا در آنها اثر كند ناراضی بود و آنرا خطری برای نسل آينده به شمار می آورد ، و بديهی است كه اين علت امر موقتی بيش نبود .
اما ائمه اطهار كه پاسداران دين مبين هستند بخاطر اينكه اين سنت اسلامی ، متروك و فراموش نشود آنرا ترغيب و تشويق فراوان كردند . امام جعفر صادق ( ع ) ميفرمود يكی از موضوعاتی كه من هرگز در بيان آن تقيه نخواهم كرد موضوع متعه است .
و اينجا بود كه يك مصلحت و حكمت ثانوی با حكمت اولی تشريع نكاح منقطع توأم شد و آن كوشش در احياء يك " سنت متروكه " است .
آنجا كه ائمه اطهار مردان زن دار را از اين كار منع كرده اند به اعتبار حكمت اولی اين قانون است خواسته اند بگويند اين قانون برای مردانی كه احتياجی ندارند وضع نشده است .
همچنان كه امام كاظم عليه السلام به علی بن يقطين فرمود : تو را با نكاح متعه چه كار و حال آنكه خداوند تو را از آن بی نياز كرده است " .
و به ديگری فرمود : اين كار برای كسی روا است كه خداوند او را با داشتن همسری از اين كار بی نياز نكرده است . و اما كسی كه دارای همسر است ، فقط هنگامی ميتواند دست به اين كار بزند كه دسترسی به همسر خود نداشته باشد " .
و اما آنجا كه عموم افراد را ترغيب و تشويق كرده اند بخاطر حكمت ثانوی آن يعنی " احياء سنت متروكه " بوده است . زيرا تنها ترغيب و تشويق نيازمندان برای احياء اين سنت متروكه كافی نبوده است .
اين مطلب را بطور وضوح از اخبار و روايات شيعه ميتوان استفاده كرد .
به هر حال آنچه مسلم است اين است كه هرگز منظور و مقصود قانون گذار اول از وضع و تشريع اين قانون و منظور ائمه اطهار از ترغيب و تشويق به آن اين نبوده است كه وسيله هوسرانی و هواپرستی و حرمسرا سازی برای حيوان صفتان و يا وسيله بيچارگی برای عده ای زنان اغفال شده و فرزندان بی سرپرست فراهم كنند .
ازدواج موقت يك ضرورت اجتماعى :
اين يك قانون كلى و عمومى است كه اگر به غرائز طبيعى انسان به صورت صحيحى پاسخ گفته نشود براى اشباع آنها متوجه طرق انحرافى خواهد شد، زيرا اين حقيقت قابل انكار نيست كه غرائز طبيعى را نمى توان از بين برد،
و فرضا هم بتوانيم از بين ببريم، چنين اقدامى عاقلانه نيست زيرا اين كار يك نوع مبارزه با قانون آفرينش است.بنا بر اين راه صحيح آن است كه آنها را از طريق معقولى اشباع و از آنها در مسير سازندگى بهره بردارى كنيم.اين موضوع را نيز نمى توان انكار كرد كه غريزه جنسى يكى از نيرومندترين غرائز انسانى است،
تا آنجا كه پاره اى از روانكاوان آن را تنها غريزه اصيل انسان مى دانند و تمام غرائز ديگر را به آن بازمى گردانند.
اكنون اين سؤال پيش مى آيد كه در بسيارى از شرائط و محيطها، افراد فراوانى در سنين خاصى قادر به ازدواج دائم نيستند، يا افراد متاهل در مسافرت هاى طولانى و يا ماموريت ها با مشكل عدم ارضاى غريزه جنسى روبرو مى شوند.
اين موضوع مخصوصا در عصر کنونی كه سن ازدواج بر اثر طولانى شدن دوره تحصيل و مسائل پيچيده اجتماعى بالا رفته، و كمتر جوانى مى تواند در سنين پائين يعنى در داغ ترين دوران غريزه جنسى اقدام به ازدواج كند، شكل حادترى به خود گرفته است.
با اين وضع چه بايد كرد؟
آيا بايد مردم را به سركوب كردن اين غريزه (همانند رهبان ها و راهبه ها) تشويق نمود؟
يا اينكه آنها را در برابر بى بندوبارى جنسى آزاد گذاشت، و همان صحنه هاى زننده و ننگين كنونى را مجاز دانست؟
و يا اينكه راه سومى را در پيش بگيريم كه نه مشكلات ازدواج دائم را به بار آورد و نه آن بى بندوبارى جنسى را؟
خلاصه اينكه" ازدواج دائم" نه در گذشته و نه در امروز به تنهايى جوابگوى نيازمندى هاى جنسى همه طبقات مردم نبوده و نيست،
و ما بر سر دو راهى قرارداريم يا بايد" فحشاء" را مجاز بدانيم (همان طور كه دنياى مادى امروز عملا بر آن صحه گذارده و آن را به رسميت شناخته) و يا طرح ازدواج موقت را بپذيريم، معلوم نيست آنها كه با ازدواج موقت و فحشاء مخالفند چه جوابى براى اين سؤال فكر كرده اند؟!
طرح ازدواج موقت، نه شرائط سنگين ازدواج دائم را دارد كه با عدم تمكن مالى يا اشتغالات تحصيلى و مانند آن نسازد و نه زيانهاى فجايع جنسى و فحشاء را در بر دارد بـررسـى و مـطالعه اى دقيق در اطراف مسائل حقوقى اسلام, اين حقيقت را روشن مى سازد که قوانين اسلام بر پايه نيازمندي هاى انسان در تمام شوون مختلف زندگى, وضع شده است و تناسب مستقيم با احتياجات بشر دارد.
احـکـام درخشان اسلام در عين اصالت و درستى، جوابگوى خواسته هاى طبيعى و فطرى بشر در ادوار زندگى است.
يکى از نيرومندترين غرايز در وجود انسانى، غريزه جنسى است.
اين غريزه به منظور توليد مثل و تکثير نسل افراد در انسان آفريده شده است.ت
ـشـريـح قانون ازدواج در اسلام به منظور هدايت اين غريزه اصيل در مجراى صحيح وارضاى آن بطور شايسته است.
امـا چـون ازدواج دائم در عـيـن حال که در جلوگيرى ازآلودگي ها و نگهدارى عفت انسان نقش موثرى به عهده دارد، در تمام شرايط نمى تواند پاسخگوى تمايلات جنسى انسان باشد.
از ايـن رو در اسلام قانون ازدواج موقت تشريع شده است تا با استفاده از آن به خواسته هاى جنسى در تمام شرايط پاسخ مثبت داده شود.
اما راستش به شخصه اين پاسخ براي من قانع كننده نبود، مثلا اينكه:
امام كاظم عليه السلام فرمود : كسی كه دارای همسر است ، فقط هنگامی ميتواند دست به اين كار بزند كه دسترسی به همسر خود نداشته باشد "
ازدواج دائم در عـيـن حال که در جلوگيرى ازآلودگي ها و نگهدارى عفت انسان نقش موثرى به عهده دارد، در تمام شرايط نمى تواند پاسخگوى تمايلات جنسى انسان باشد
لطفاً شما هم نظراتتون رو در مورد پذيرش يا رد اين پاسخ بيان كنيد.
Shahed: ... فلسفه تشريع ازدواج موقت در اسلام رو هم همينطوري توضيح بديد.
و بيان بفرماييد كه آيا واقعا در ازدواج موقت حق زن ناديده گرفته نشده است؟
علت مخالفت 99 درصدي زنان جامعه با ترويج و فرهنگ سازي متعه چيه؟ شايد بهتر باشه يه پست جديد درباره اين موضوع ايجاد كنيد.
پاسخ كارشناس سامانه ايپرسش (ابوالقاسم كارگر):
پاسخ سوال اول:
هر چيزی اگر بشود ترديد كرد در اين جهت نمي توان ترديد كرد كه اديان آسمانی عموما بر ضد هوسرانی و هواپرستی قيام كرده اند ،
تا آنجا كه در ميان پيروان غالب اديان ترك هوس رانی و هواپرستی بصورت تحمل رياضتهای شاقه درآمده است .
يكی از اصول واضح و مسلم اسلام مبارزه با هواپرستی است .
قرآن كريم هواپرستی را در رديف بت پرستی قرار داده است .
در اسلام آدم " ذواق " يعنی كسی كه هدفش اين است كه زنان گوناگون را مورد كامجوئی و " چشش " قرار دهد، ملعون و مبغوض خداوند معرفی شده است .
امتياز اسلام از برخی شرايع ديگر به اينست كه رياضت و رهبانيت را مردود مي شمارد ، نه اينكه هواپرستی را جايز و مباح ميداند .
از نظر اسلام تمام غرائز اعم از جنسی و غيره بايد در حدود اقتضاء و احتياج طبيعت اشباع و ارضاء گردد .
اما اسلام اجازه نميدهد كه انسان آتش غرائز را دامن بزند و آنها را به شكل يك عطش پايان ناپذير روحی درآورد .
از اين رو اگر چيزی رنگ هواپرستی يا ظلم و بی عدالتی بخود بگيرد كافی است كه بدانيم مطابق منظور اسلام نيست .
جای ترديد نيست كه هدف مقنن قانون ازدواج موقت اين نبوده است كه وسيله عياشی و حرمسراسازی برای مردم هواپرست و وسيله بدبختی و دربدری برای يك زن و يك عده كودك فراهم سازد .
تشويق و ترغيب فراوانی كه از طرف ائمه دين به امر ازدواج موقت شده است ، فلسفه خاصی دارد.
ازدواج موقت از مختصات فقه جعفری است ، ساير رشته های فقهی اسلامی آنرا مجاز نمي شمارند .
مسلمانان اتفاق و اجماع دارند كه در صدر اسلام ازدواج موقت مجاز بوده است و رسول اكرم در برخی از سفرها كه به آنها اجازه ازدواج موقت مي داده است .
و همچنين مورد اتفاق مسلمانان از همسران خود دور مي افتادند و در ناراحتی بسر مي بردند به آنها اجازه ازدواج موقت ميداده است .
و همچنين مورد اتفاق مسلمانان است كه خليفه دوم در زمان خلافت خود نكاح منقطع را تحريم كرد .
خليفه دوم در عبارت معروف و مشهور خود چنين گفت : " دو چيز در زمان پيغمبر روا بود من امروز آنها را ممنوع اعلام ميكنم و مرتكب آنها را مجازات مينمايم : متعه زنها و متعه حج " .
گروهی از اهل تسنن عقيده دارند كه نكاح منقطع را پيغمبر اكرم خودش در اواخر عمر ممنوع كرده بود و منع خليفه در واقع اعلام ممنوعيت آن از طرف پيغمبر اكرم بوده است .
ولی چنانكه ميدانيم عبارتی كه از خود خليفه رسيده است خلاف اين مطلب را بيان ميكند .
خليفه از آن جهت بخود حق داد اين موضوع را قدغن كند كه تصور ميكرد اين مسئله داخل در حوزه اختيارات ولی امر مسلمين است هر حاكم و ولی امری ميتواند از اختيارات خود بحسب مقتضای عصر و زمان در اين گونه امور استفاده كند .
به عبارت ديگر نهی خليفه نهی سياسی بود نه نهی شرعی و قانونی ، طبق آنچه از تاريخ استفاده ميشود ، خليفه در دوره زعامت ، نگرانی خود را از پراكنده شدن صحابه در اقطار كشور تازه وسعت يافته اسلامی و اختلاط با ملل تازه مسلمان پنهان نميكرد ، تا زنده بود مانع پراكنده شدن آنها از مدينه بود ، بطريق اولی از امتزاج خونی آنها با تازه مسلمانان قبل از آنكه تربيت اسلامی عميقا در آنها اثر كند ناراضی بود و آنرا خطری برای نسل آينده به شمار می آورد ، و بديهی است كه اين علت امر موقتی بيش نبود .
اما ائمه اطهار كه پاسداران دين مبين هستند بخاطر اينكه اين سنت اسلامی ، متروك و فراموش نشود آنرا ترغيب و تشويق فراوان كردند . امام جعفر صادق ( ع ) ميفرمود يكی از موضوعاتی كه من هرگز در بيان آن تقيه نخواهم كرد موضوع متعه است .
و اينجا بود كه يك مصلحت و حكمت ثانوی با حكمت اولی تشريع نكاح منقطع توأم شد و آن كوشش در احياء يك " سنت متروكه " است .
آنجا كه ائمه اطهار مردان زن دار را از اين كار منع كرده اند به اعتبار حكمت اولی اين قانون است خواسته اند بگويند اين قانون برای مردانی كه احتياجی ندارند وضع نشده است .
همچنان كه امام كاظم عليه السلام به علی بن يقطين فرمود : تو را با نكاح متعه چه كار و حال آنكه خداوند تو را از آن بی نياز كرده است " .
و به ديگری فرمود : اين كار برای كسی روا است كه خداوند او را با داشتن همسری از اين كار بی نياز نكرده است . و اما كسی كه دارای همسر است ، فقط هنگامی ميتواند دست به اين كار بزند كه دسترسی به همسر خود نداشته باشد " .
و اما آنجا كه عموم افراد را ترغيب و تشويق كرده اند بخاطر حكمت ثانوی آن يعنی " احياء سنت متروكه " بوده است . زيرا تنها ترغيب و تشويق نيازمندان برای احياء اين سنت متروكه كافی نبوده است .
اين مطلب را بطور وضوح از اخبار و روايات شيعه ميتوان استفاده كرد .
به هر حال آنچه مسلم است اين است كه هرگز منظور و مقصود قانون گذار اول از وضع و تشريع اين قانون و منظور ائمه اطهار از ترغيب و تشويق به آن اين نبوده است كه وسيله هوسرانی و هواپرستی و حرمسرا سازی برای حيوان صفتان و يا وسيله بيچارگی برای عده ای زنان اغفال شده و فرزندان بی سرپرست فراهم كنند .
ازدواج موقت يك ضرورت اجتماعى :
اين يك قانون كلى و عمومى است كه اگر به غرائز طبيعى انسان به صورت صحيحى پاسخ گفته نشود براى اشباع آنها متوجه طرق انحرافى خواهد شد، زيرا اين حقيقت قابل انكار نيست كه غرائز طبيعى را نمى توان از بين برد،
و فرضا هم بتوانيم از بين ببريم، چنين اقدامى عاقلانه نيست زيرا اين كار يك نوع مبارزه با قانون آفرينش است.بنا بر اين راه صحيح آن است كه آنها را از طريق معقولى اشباع و از آنها در مسير سازندگى بهره بردارى كنيم.اين موضوع را نيز نمى توان انكار كرد كه غريزه جنسى يكى از نيرومندترين غرائز انسانى است،
تا آنجا كه پاره اى از روانكاوان آن را تنها غريزه اصيل انسان مى دانند و تمام غرائز ديگر را به آن بازمى گردانند.
اكنون اين سؤال پيش مى آيد كه در بسيارى از شرائط و محيطها، افراد فراوانى در سنين خاصى قادر به ازدواج دائم نيستند، يا افراد متاهل در مسافرت هاى طولانى و يا ماموريت ها با مشكل عدم ارضاى غريزه جنسى روبرو مى شوند.
اين موضوع مخصوصا در عصر کنونی كه سن ازدواج بر اثر طولانى شدن دوره تحصيل و مسائل پيچيده اجتماعى بالا رفته، و كمتر جوانى مى تواند در سنين پائين يعنى در داغ ترين دوران غريزه جنسى اقدام به ازدواج كند، شكل حادترى به خود گرفته است.
با اين وضع چه بايد كرد؟
آيا بايد مردم را به سركوب كردن اين غريزه (همانند رهبان ها و راهبه ها) تشويق نمود؟
يا اينكه آنها را در برابر بى بندوبارى جنسى آزاد گذاشت، و همان صحنه هاى زننده و ننگين كنونى را مجاز دانست؟
و يا اينكه راه سومى را در پيش بگيريم كه نه مشكلات ازدواج دائم را به بار آورد و نه آن بى بندوبارى جنسى را؟
خلاصه اينكه" ازدواج دائم" نه در گذشته و نه در امروز به تنهايى جوابگوى نيازمندى هاى جنسى همه طبقات مردم نبوده و نيست،
و ما بر سر دو راهى قرارداريم يا بايد" فحشاء" را مجاز بدانيم (همان طور كه دنياى مادى امروز عملا بر آن صحه گذارده و آن را به رسميت شناخته) و يا طرح ازدواج موقت را بپذيريم، معلوم نيست آنها كه با ازدواج موقت و فحشاء مخالفند چه جوابى براى اين سؤال فكر كرده اند؟!
طرح ازدواج موقت، نه شرائط سنگين ازدواج دائم را دارد كه با عدم تمكن مالى يا اشتغالات تحصيلى و مانند آن نسازد و نه زيانهاى فجايع جنسى و فحشاء را در بر دارد بـررسـى و مـطالعه اى دقيق در اطراف مسائل حقوقى اسلام, اين حقيقت را روشن مى سازد که قوانين اسلام بر پايه نيازمندي هاى انسان در تمام شوون مختلف زندگى, وضع شده است و تناسب مستقيم با احتياجات بشر دارد.
احـکـام درخشان اسلام در عين اصالت و درستى، جوابگوى خواسته هاى طبيعى و فطرى بشر در ادوار زندگى است.
يکى از نيرومندترين غرايز در وجود انسانى، غريزه جنسى است.
اين غريزه به منظور توليد مثل و تکثير نسل افراد در انسان آفريده شده است.ت
ـشـريـح قانون ازدواج در اسلام به منظور هدايت اين غريزه اصيل در مجراى صحيح وارضاى آن بطور شايسته است.
امـا چـون ازدواج دائم در عـيـن حال که در جلوگيرى ازآلودگي ها و نگهدارى عفت انسان نقش موثرى به عهده دارد، در تمام شرايط نمى تواند پاسخگوى تمايلات جنسى انسان باشد.
از ايـن رو در اسلام قانون ازدواج موقت تشريع شده است تا با استفاده از آن به خواسته هاى جنسى در تمام شرايط پاسخ مثبت داده شود.
********************************************************************************
اين كارشناس محترم پاسخ هاي نسبتاً مفصلي براي بخش هاي دوم و سوم اين سوال ارائه داده اند كه انشاالله به زودي در تالار قرار ميدهم. اما راستش به شخصه اين پاسخ براي من قانع كننده نبود، مثلا اينكه:
امام كاظم عليه السلام فرمود : كسی كه دارای همسر است ، فقط هنگامی ميتواند دست به اين كار بزند كه دسترسی به همسر خود نداشته باشد "
ازدواج دائم در عـيـن حال که در جلوگيرى ازآلودگي ها و نگهدارى عفت انسان نقش موثرى به عهده دارد، در تمام شرايط نمى تواند پاسخگوى تمايلات جنسى انسان باشد
لطفاً شما هم نظراتتون رو در مورد پذيرش يا رد اين پاسخ بيان كنيد.