سلطان علی موسی الرضا (ع)
۲۲ خرداد ۱۳۸۹, ۰۱:۰۲ عصر
ارسال: #2
|
|||
|
|||
RE: سلطان علی موسی الرضا (ع)
منو یک دل هوایی حاصل یه آشنایی ممنونم ازت خدایا که شدم امام رضایی زده ام قید خودم رو آخه من خودم حجابم چشامو بستم دوباره توی صحن انقلابم همه ی آرزوهامو بوسیدم کنار گذاشتم تو ببخش خالیه دستم هدیه غیر جون نداشتم آقا گداتو پس نزن اون که می خواد فقط یه چیز یه عمر کبوترت میشم یه بار برام گندم بریز من یه عمره که می سوزم با غمت مث دیوونه این دل منو خنک کن با یه جرعه سقاخونه هردفه میام زیارت دلو پیشت جامیذارم وقت رفتن روی خاکها با لبام امضا می کارم دست خالی رد نمیشم این دیگه یه اعتقاده آخه من اذن دخولم از در باب الجواده..... از بس که مشهد اومدم با کفترات رفیق شدم روزی که میمیرم برات بیا جشن تولدم من غبار خاک طوسم بنده شمس اشموسم تا میشم دلتنگ جنت کفشداری هاشو می بوسم چیزی که به خاطر اون جونمو بدم می ارزه ولو یک لحظه به نزدیک دیدن پرچم سبزه تا قیامت سربلنده سری که زیرپات افتاد آهو از وقتی قشنگه که چشاش به چشمات افتاد سلطان علی موسی الرضا تنهاترین سرمایه ام با من غریبگی نکن عمری با تو همسایه ام سلام نمی دونم صوتی این شعر رو شنیدید یا نه؟ ولی اگه نشنیدید پیشنهاد می کنم حتماً گوش بدید... واقعاً فوق العادست. با همین یه بار زیارت منم از اهل بهشتم... اگه بعد از این جدایی نباشه تو سرنوشتم... آقاجان بدانید و بدانند که لبخند رضایت شما را با هیچ چیز عوض نخواهیم کرد |
|||
|
|
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
2 مهمان
2 مهمان
بازگشت به بالابازگشت به محتوا