ارسال پاسخ 
 
امتیاز موضوع:
  • 3 رأی - میانگین امیتازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
۲۳ ارديبهشت ۱۳۸۹, ۱۲:۴۱ عصر
ارسال: #7
RE: فاطمیه
سلام جناب سفیر عشق
ممنون بابت شعر زیباتون که به قول شما به تنهایی یه مجلس روضه است...

یاد حرف یکی از بزرگان افتادم که می فرمود: هیچ چیزی مثل کبر و ریا بنده رو از چشم خدا نمی ندازه. می گفت آدم هر از گاهی گناه کنه اما به خاطر گناهش شرمنده باشه خیلی بهتر تا اینکه هیچ خطایی نکنه و فکر کنه بنده ی مخلص خداست و دچار کبر و ریا شه.

می دونید بعضی وقتا که آدم دعای کمیل یا توسلی که میره حالات طبیعی داره، شاید برای گریه کردن و راز و نیازش نیاز به مداح و سخنران داشته باشه ... که صد البته مداح و سخنران موثر...
در نهایت هم بعد از مراسم یه حس خوب داره، یه حسی شبیه به سبک شدن...

اما جایی که به نظر من نیاز به مداح و سخنران و میون دار نداره فاطـــــــــــــــمیه است...
جایی که هر قدر هم گریه کنی و زار بزنی بازم خالی نمیشی ... کبر و غرور که چه عرض کنم، آخر مجلس دلت می خواد بمیری ...
یاد مادرت زهرا (س) می افتی، یاد مطلومیت علی (ع)...
یاد بچه های کوچیک و معصوم و تجسم مادر تو بستر...
از اون طرف دفن مخفیانه و حبس صدای گریه...

حالا همش رو هم که هضم کنی بازم یاد امام غریب خودت می افتی که آقا هم مثل پدرش علی(ع) تو این شبا تنهایی گریه میکنه...
یاد اینکه آقامون هم از ترس ما ها مخفیانه به قبر مادرش سر میزنه...

بعضی وقتا با خودم می گم:
آیا من واقعاً اجازه دارم گریه کنم؟؟؟
اجازه دارم مشکی بپوشم؟؟؟
نکنه مادرمون همون طور که نمی خواست کسی تو تشییع پیکرش شرکت کنه و کسی از محل دفن اطلاع داشته باشه، نخوان منه شیعه نما هم براشون عزادار باشم؟؟؟
نمی دونم...
نمی دونم...
ولی هیچ جوری نمی تونم تصور کنم که خانم از دست ما ها ناراحت نیستن...
آخه ما یوسفش رو تنها گذاشتیم...
به نظرتون توی این شبا آقا از دست ما ها به مادرشون گله نمیکنه؟؟؟
به مادرشون میگن که ما ها همه بی وفا و بی معرفتیم؟؟؟

حالا گیریم که آقا، آقایی کنن و دم از بی معرفتی ما نزنن...
مادرشون نمی گن پسرم چرا تنهایی اومدی؟؟؟
نمی پرسن پس کو یارانت؟؟؟
............


نمی دونم...
شاید نباید اینا رو می نوشتم...
شاید خیلی بچه گانه نوشتم...
ولی دیگه خسته شدم بس که خودمون تحویل گرفتیم و گفتیم شیعه ایم و منتظر...

[تصویر:  143dj4o.jpg]

" فاطمیه همیشگی ست، ببین ........ مادرِ ما، هنوز پشتِ در است "


[تصویر:  images?q=tbn:ANd9GcQ-ZD_iIZqFSfZpRm-xxLT...xDLhNJO-cY]

آقاجان بدانید و بدانند که لبخند رضایت شما را با هیچ چیز عوض نخواهیم کرد
مشاهده وب‌سایت کاربر یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط safirashgh ، مشکات ، seyedebrahim
ارسال پاسخ 


پیام‌های داخل این موضوع
فاطمیه - کبوتر حرم - ۲ ارديبهشت ۱۳۸۹, ۰۴:۰۳ عصر
RE: فاطمیه - کبوتر حرم - ۵ ارديبهشت ۱۳۸۹, ۱۱:۱۷ عصر
RE: فاطمیه - یوسف زهرا - ۹ ارديبهشت ۱۳۸۹, ۰۴:۰۱ عصر
RE: فاطمیه - safirashgh - ۱۴ ارديبهشت ۱۳۸۹, ۱۰:۵۸ صبح
RE: فاطمیه - کبوتر حرم - ۲۲ ارديبهشت ۱۳۸۹, ۱۰:۴۸ عصر
RE: فاطمیه - safirashgh - ۲۳ ارديبهشت ۱۳۸۹, ۰۹:۲۱ صبح
RE: فاطمیه - کبوتر حرم - ۲۳ ارديبهشت ۱۳۸۹ ۱۲:۴۱ عصر
RE: فاطمیه - safirashgh - ۲۳ ارديبهشت ۱۳۸۹, ۱۰:۰۳ عصر
RE: فاطمیه - کبوتر حرم - ۲۴ ارديبهشت ۱۳۸۹, ۱۱:۱۶ عصر
RE: فاطمیه - مشکات - ۲۷ ارديبهشت ۱۳۸۹, ۰۷:۰۷ عصر
RE: فاطمیه - safirashgh - ۲۷ ارديبهشت ۱۳۸۹, ۱۰:۴۸ عصر
RE: فاطمیه - یوسف زهرا - ۲۷ ارديبهشت ۱۳۸۹, ۱۰:۵۷ عصر
RE: فاطمیه - safirashgh - ۳۰ فروردين ۱۳۹۱, ۱۲:۱۱ عصر
RE: فاطمیه - sobhan12 - ۳۰ فروردين ۱۳۹۱, ۰۲:۴۲ عصر
RE: فاطمیه - seyedebrahim - ۵ ارديبهشت ۱۳۹۱, ۰۲:۳۸ عصر
RE: فاطمیه - هُدهُد صبا - ۵ ارديبهشت ۱۳۹۱, ۰۳:۱۲ عصر
RE: فاطمیه - hamed - ۶ ارديبهشت ۱۳۹۱, ۱۰:۳۱ صبح
RE: فاطمیه - zeinab - ۷ ارديبهشت ۱۳۹۱, ۰۲:۱۳ عصر
RE: فاطمیه - هُدهُد صبا - ۲۳ اسفند ۱۳۹۲, ۱۲:۱۸ عصر
RE: فاطمیه - اسماء الحسنی - ۲۴ اسفند ۱۳۹۲, ۱۲:۵۹ صبح
RE: فاطمیه - آشنای غریب - ۲۴ اسفند ۱۳۹۲, ۱۰:۳۰ صبح
RE: فاطمیه - هُدهُد صبا - ۲۱ اسفند ۱۳۹۴, ۰۴:۵۸ عصر
RE: فاطمیه - هُدهُد صبا - ۵ اسفند ۱۳۹۵, ۰۱:۲۱ عصر
[split] فاطمیه قصه گوی رنج هاست - hamed - ۲۹ فروردين ۱۳۹۰, ۱۱:۱۰ عصر
RE: فاطمیه قصه گوی رنج هاست.... - نسیم سحر - ۳۱ فروردين ۱۳۹۰, ۰۵:۰۲ عصر

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
3 مهمان

بازگشت به بالابازگشت به محتوا