ارسال پاسخ 
 
امتیاز موضوع:
  • 8 رأی - میانگین امیتازات: 4.5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
نجواهاي زیبایی از دکتر چمران
۱۷ فروردين ۱۳۹۰, ۰۹:۴۹ عصر (آخرین ویرایش در این ارسال: ۱۷ فروردين ۱۳۹۰ ۰۹:۵۹ عصر، توسط غریب ومنتظر(غریبه منتظر).)
ارسال: #9
آخرین دلنوشته پدر دوست داشتنیم، استاد بزرگوار وعزیزم:
به نام خدا
[تصویر:  chamran.jpg]
ای حیات با تو وداع میکنم،به همه زیبایی هایت،با همه مظاهر جلال وجبروتت،با همه کوه ها وآسمان ها ودریاها وصحراها،با همه وجود وداع میکنم،با قلبی سوزان وغم آلود به سوی خدای خود میروم واز همه چیز چشم میپوشم. ای پاهای من میدانم شما چابکید،میدانم در همه مسابقه ها گوی سبقت از همه رقیبان ربوده اید،میدانم فداکارید،میدانم به فرمان من بسوی شهادت صاعقه وار به حرکت در می آیید. اما من آرزوی بزرگتری دارم،من میخواهم به بلندی طبع بلندم به حرکت در آئید،به قدرت اراده آهنینم محکم باشید،به سرعت تصمیمات وطرح هایم سریع باشید. این پیکر کوچک ولی سنگین از آرزوها ونقشه ها وامیدها ومسئولیت ها را به هر نقطه دلخواه با سرعت مطلوب برسانید. در این لحظات آخر عمر آبروی مرا حفظ کنید،من چند لحظه بعد به شماآرامش میدهم،آرامش ابدی،دیگر شمارا زحمت نخواهم داد،دیگر شب وروز را استسمار نخواهم کرد،دیگر فشار عالم وشکنجه روزگار را برشما تحمیل نخواهم کرد،دیگر به شما بی خوابی نخواهم داد وشما دیگر از خستگی فریاد نخواهید کرد،از درد وشکنجه ضجه نخواهید کرد،از بی غذایی واز گرما وسرما شکوه نخواهید کرد،آرام وآسوده برای همیشه دربستر نرم خاک آسوده خواهید بود. اما،اما،این لحظات حساس،لحظات وداع با زندگی وعالم ولحظات لقاء با پروردگار،لحظات رقص من در برابر مرگ باید زیبا باشد.
آخرین نوشته توسط شهید دکتر مصطفی چمران دقائقی قبل از شهادت
[تصویر:  51632_548.jpg]
درد دلم با پدر عزیز ومهربونم واستاد عزیزم که خیلی زود تنها گذاشت،خودش به بهشت رفت وتنهام گذاشت. استاد کجایی؟چرا تنهام گذاشتی؟آیا این درسته بیام پیش قبرت با اون پرچم سه رنگ،سرمو بزارم وپیشت گریه کنم،مگه پدرو پسری به خونه،هر وقت اومدم دیدم سرقبرت شلوغ بود،روم نمی شد بیام جلو زار زار پیشت گریه کنم. بهم میگن دیوونه،وقتی پیشت احساس دوری میکردم حالا که من 1000 کیلومتر ازت دورم،دیگه چی بگم............... ببین فقط تنها تو با یتیما نبودی،فقط تو با اونا زندگی نکردی،فقط تو روزهای سخت رو ندیدی،استاد عزیزم، منم دیدم، تو رفتی بهشت ومن توی دنیا موندم،خودمو عین خودت کردم،از تعلقات دنیا دور کردم،فقط تو نبودی که با دیدن اون فقیر وقتی دیدی داره شب زمستون سرما میخوره وتو دیدی نمیتونی کاری براش بکنی وعین اون بیرون تا صبح بیرون بمونی تا حسو اونو لمس کنی،منم عین تو این کاررو کردم. روزها رو روزه گرفتم تا درد اون بچه یتیما رو بفهمم،حالا کجایی؟ مگه اینا واسه دیدن تو کافی نیست،ببین سید احمد پلارک با اینکه 1000 کیلومتر دورم ولی تلفنی حالموپرسید،شاید عجیب باشه ولی تو که اینارو می فهمی. به من گفتین بسه برو استراحت کن،برو جسمتو بساز،برو روحتو قوی کن وآماده باش که میخوای باز دوباره شروع کنی،تنها دوستم مجتبی رو ازم گرفتین،آخه .............. پدر خوبم،ببین دیگه قلبم کمتر درد میکنه،ببین پاهام کمتر لنگ میزنه،ببین روحیمو، واس خاطر شماها میخندموو دل دیگروون را شاد میکنم،بخاطر شماها دارم صبرمیکنم. مجتبی رو بهم برگردونین،بزارین دوباره شروع کنم،میخوام مبارزه رو شروع کنم. آره دیوونه ام دیوونه تو،آره عاشقم ولی عاشق تو ام،اشکام واسه تویه،فقط یه لحظه میخوام ببینمت. ببین جرات نمیکنم بیام سوسنگرد ودهلاویه ودو کوهه وشلمچه،همینجوری تحملم واسه دیگروون سخت شده،اگه بیام دیگه هیچی. منو آزاد کنین،پاهام عین پاهای تو قوین،اراده ام عین تو آهنیه،ببین طبع فکرم عین تو بلنده،ببین شب وروز دنیا رو به دادوفریاد درآوردم. حرفامو هیچیکی نمیفهمه،اما خودت میدونی چی میگم.استاد عزیزم،پدر دلسوزم باشه صبرمیکنم ولی بزارین شروع کنم،میخوام زودی مبارزه رو شروع کنم،ببین چقدر قوی شدم،ببین چقدر حالم خوب شده.
تقدیم به استاد عزیزم وپدر دلسوز وبی ادعام شهید دکتر مصطفی چمران وداداشی عزیزم شهید سید احمد پلارک
.
[تصویر:  parvanei-dar-mosht.jpg]
دلنوشته غریبه منتظر

تورا خسته روان باید شد
انگشت نمای اینو آن باید شد
گر آدمی بساز با آدمیان
ورملکی برآسمان باید شد
....................
یا فاطمه الزهرا(س)
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط shahed ، مشکات ، هُدهُد صبا ، کبوتر حرم ، safirashgh
ارسال پاسخ 


پیام‌های داخل این موضوع
نیایش های شهید چمران - ذوالقرنین - ۲۳ آبان ۱۳۸۸, ۰۶:۱۸ عصر
RE: نجواهاي زیبایی از دکتر چمران - گمنام - ۹ بهمن ۱۳۹۱, ۰۸:۲۰ صبح
RE: نیایش های شهید چمران - zeinab - ۷ آذر ۱۳۸۸, ۰۷:۳۷ عصر
RE: نیایش های شهید چمران - zeinab - ۹ آذر ۱۳۸۸, ۰۸:۱۰ عصر
من و غم «چمران » - safirashgh - ۳۰ دي ۱۳۸۸, ۱۰:۳۱ صبح
وصیت نامه شهید چمران - zeinab - ۲۵ بهمن ۱۳۸۸, ۱۲:۲۵ عصر
بهترين نجواهاي دکتر چمران - safirashgh - ۲۸ بهمن ۱۳۸۸, ۰۲:۱۲ صبح
RE: وصیت نامه شهید چمران - zeinab - ۲۹ بهمن ۱۳۸۸, ۰۷:۳۳ عصر
RE: وصیت نامه شهید چمران - zeinab - ۱۱ اسفند ۱۳۸۸, ۰۵:۲۵ عصر
آخرین دلنوشته پدر دوست داشتنیم، استاد بزرگوار وعزیزم: - غریب ومنتظر(غریبه منتظر) - ۱۷ فروردين ۱۳۹۰ ۰۹:۴۹ عصر
شهید چمران و شهدای دیگر - ترنم بهاری - ۳ تير ۱۳۹۱, ۰۵:۴۱ عصر
"نيايش شهيد چمران" - boshra - ۲۰ اسفند ۱۳۹۱, ۰۴:۱۷ عصر

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
1 مهمان

بازگشت به بالابازگشت به محتوا