درس های زندگى/کوتاه
۷ دي ۱۳۸۸, ۰۶:۳۹ عصر
ارسال: #9
|
|||
|
|||
دعا برای همه
یک كشتي در يك سفر دريايي در ميان طوفان در دريا شكست وغرق شد و تنها دو مرد توانستند نجات يابند و به جزيره كوچكي شنا كنند. دو نجات يافته نمي دانستند چه كاري بايد انجام دهند، اما هر دو موافق بودند كه چاره اي جز دعا كردن ندارند. به هر حال براي اينكه بفهمند كه كدام يك از آنها نزد خدا محبوبترند و دعاي كدام يك مستجاب مي شود آنها تصميم گرفتند تا آن سرزمين را به دو قسمت تقسيم كنند و هر كدام در يك بخش درست در خلاف يكديگر زندگي كنند.
نخستين چيزي كه آنها از خدا خواستند غذا بود. صبح روز بعد مرد اول ميوه اي را كه بر روي درختي روييده بود در آن قسمتي كه او اقامت مي كرد ديد و مرد مي توانست آن را بخورد. اما سرزمين مرد دوم زمين لم يزرع بود. هفته بعد مرد اول تنها بود و تصميم گرفت كه از خدا طلب يك همسر كند. روز بعد كشتي ديگري شكست و غرق شد و تنها نجات يافته آن يك زن بود كه به بخشي كه آن مرد قرار داشت شنا كرد. در سمت ديگر مرد دوم هيچ چيز نداشت. بزودي مرد اول از خداوند طلب خانه،لباس وغذای بيشتري نمود. در روز بعد مثل اينكه جادو شده باشد همه ی چيزهايي كه خواسته بود به او داده شد. اگر چه مرد دوم هنوز هيچ چيز نداشت. سرانجام مرد اول از خدا طلب يك كشتي نمود تا او و همسرش آن جزيره را ترك كنند. صبح روز بعد مرد يك كشتي كه در سمت او در كناره جزيره لنگر انداخته بود را يافت. مرد با همسرش سوار كشتي شد و تصميم گرفت مرد دوم و جزيره ترك كند. او فكر كرد كه مرد ديگر شايسته دريافت نعمت هاي الهي نيست. از آنجايي كه هيچ كدام از درخواست هاي او از جانب پروردگار پاسخ داده نشده بود. هنگامي كه كشتي آماده ترك جزيره بود مرد اول صدايي غرش وار از آسمانها شنيد : " چرا همراه خود را در جزيره ترك مي كني؟" مرد اول پاسخ داد: "نعمتها تنها براي خودم هست چون كه من تنها كسي بودم كه براي آنها دعا و طلب كردم دعاهاي او مستجاب نشد و سزاوار هيچ كدام نيست." آن صدا مرد را سرزنش كرد : "تو اشتباه مي كني او تنها كسي بودكه من دعاهايش را مستجاب كردم وگرنه تو هيچ كدام از نعمت هاي مرا دريافت نمي كردي." مرد از آن صدا پرسيد: " به من بگو كه او چه دعايي كرد كه من بايد بدهكارش باشم؟" "او دعا كرد كه همه دعاهاي تو مستجاب شود." پس بدانیم که : نعمت هایی که ما الان داریم ثمره دعاهای ما به تنهایی نیستند، بلکه ثمره دعاهایی هستند که عزیزانمان برای ما می کنند. از خود به خدا هیچ نگوییم و نپرسیم .:. ما هم به خدا گر به خود آییم ، خداییم
|
|||
|
|
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
6 مهمان
6 مهمان
بازگشت به بالابازگشت به محتوا