درس های زندگى/کوتاه
۹ اسفند ۱۳۸۸, ۱۰:۰۴ عصر
(آخرین ویرایش در این ارسال: ۳ دي ۱۳۹۳ ۰۲:۴۲ عصر، توسط هُدهُد صبا.)
ارسال: #35
|
|||
|
|||
چند سر گذشت
1-) موقعی که حادثه اتفاق افتاد، او با سرعت بیش از 100 کیلو متر در ساعت در بزرگراه حرکت می کرد. یک کامیون که در جلو او حرکت می کرد . به طور ناگهانی ترمز کرد.
با حرکتی آهسته و فجیع به زیر کامیون لغزید. در پوش باک موتور سیکلت کنده شد و آنچه نباید بشود شد. بنزین بیرون ریخت و آتش گرفت. وقتی چشمانش را باز کرد روی تختخواب بیمارستان بود . احساس درد و سوزش می کرد. نه قادر به حرکت بود ونه جرأت داشت نفس بکشد. سه چهارم بدنش به طرز وحشتناکی دچار سوختگی درجه سوم شده بود.با وجود این دل به مرگ نداد.تلاش کرد به زندگی برگردد و در شغل خویش پیشرفت کند.راستی خوب است که بدانید او چند سال بعد در یک حادثه هوایی دومین حادثه تلخ زندگی اش را تجربه کرد. این حادثه باعث شد که از کمر به پایین فلج شود.او یکی از شاد ترین ،قوی ترین و موفق ترین افرادی است که من می شناسم. نام او«دابیل میچل» است. از زمان تصادف موتور سیکلت تا به حال بیشتر از اغلب مردم خوش گذرانده است.میچل هم اکنون یک تاجر میلیونر است و علیرغم سوختگی های مضحک صورتش ،سعی کرده به عضویت کنگره آمریکا در آید. 2-) شخصیت دوم مورد نظر «کندی لایتنر»بنیان گذار « انجمن مادران مخالف مستی در حال رانندگی» است . برای این خانم حادثه دلخراشی روی داد . رانندۀ مستی، دخترش را زیر گرفت وپس از آن سازمانی را بوجود آورد که تا کنون جان صد ها و بلکه هزاران تن را نجات داده است . 3-) یکی دیگر از داستان های مورد علاقه من داستان «ادرابرتز» است . او مردی «عادی» بود که در صندلی چرخدار خود حبس شده بود، و پس از آنکه تصمیم گرفت محدودیت های ظاهری خود را درهم بشکند ، به صوت انسانی «غیر عادی» در آمد . او در سن 14 سالگی از گردن به پایین فلج شد و ناچار بود برای تنفس از دستگاهی استفاده کند تا حتی المقدور ،زندگی معمولی خود را بگذراند.او هر شب در ریه ای آهنی می خوابید.او که چندین بار تا سرحد مرگ پیش رفته بود ومسلماً می توانست تمام وجود خود را به درد ها و رنج ها معطوف کند، تصمیم گرفت که بجای این کار، تغییری در زندگی دیگران بوجود آورد . او دقیقاً چه کاری انجام داد ؟ در 15 ساله گذشته ، تصمیم او برای رفع مشکلاتی که غالباً ناچار بود تسلیم آنها باشد ،منجر به بهبود زندگی بسیاری از افراد معلول شد . او توجه عموم را به خود جلب کرد و باعث شد که در کنار پلکان ساختمان ها، سطوح شیبداری برای معلولین ساخته شود و توقفگاه ها و تکیه گاه های لوله ای خاص برای آنان بوجود آید. «غیر ممکن ها اغلب چیز هایی هستند که برایشان تلاشی نشده است.» زیبا ترین دیالوگ پدر ژپتو : پینوکیو چوبی بمون ، دنیای آدما سنگیه . |
|||
|
|
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
5 مهمان
5 مهمان
بازگشت به بالابازگشت به محتوا