ارسال پاسخ 
 
امتیاز موضوع:
  • 4 رأی - میانگین امیتازات: 4.25
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
طناب های شیطان
۲۶ تير ۱۳۸۹, ۰۴:۵۹ عصر
ارسال: #5
RE: شيطان در مرحله اول زمين خورد
در بني اسرائيل عابدي بود.
او را گفتند: در فلان جا درختي است كه قومي آن را مي‌پرستند.
او براي رضاي خدا و تعصب در دين خشم گرفت و از جاي برخاست، تبر بر دوش نهاد و رفت تا آن درخت را از بيخ و بن قطع كند.

ابليس به قيافه پيرمردي در آمد جلوي او را گرفت.
از وي پرسيد: كجا مي‌روي؟
عابد گفت به فلان جايگاه مي‌روم تا آن درخت را قطع كنم كه ديگر مردم آن را نپرستند.

ابليس گفت: برو به عبادت خود مشغول باش كه اين كار از دست تو برنيايد.
عابد ناراحت شد و با وي درآميخت، ابليس را بر زمين زد و روي سينه او نشست.

ابليس گفت: اي عابد! خداوند پيامبراني دارد، اگر بخواهد اين درخت قطع شود، يكي از پيامبران خود را مي‌فرستد تا آن را ببرد.
به تو چه مربوط است؟ خداوند به تو چنين دستوري را نداده است.

عابد گفت: من بايد اين درخت را قطع كنم و چاره‌اي جز اين ندارم.

ابليس گفت: تو مردي فقير و عيال‌مند هستي و مردم خرجي تو را تأمين مي‌كنند. اگر دست از كار خود برداري و درخت را قطع نكني،
من قول مي‌دهم كه هرروز دو دينار زير بالش تو بگذارم تا هم خودت از آن استفاده كني هم به عابدهاي ديگر صدقه دهي و انفاق نمايي
و هر روز از بابت صدقه ثوابي عايد تو گردد.

عابد قدري در اين باره فكر كرد و با خود گفت: يك دينار را به مصرف خود مي‌رسانم و يكي ديگر را صدقه مي‌دهم.
اين كار براي من بهتر است تا كندن آن درخت؛ زيرا كندن آن، كار پيامبران است نه كار من!
برگشت بامداد روز اول و دوم دست برد زير بالين خود، دو دينار را برداشت و به مصرف رسانيد.
روز سوم ديد كه از دينار خبري نيست.
خشم گرفت تبر را برداشت و حركت كرد. گفت: اين دفعه تا درخت را قطع نكنم برنمي‌گردم.

بار ديگر ابليس سر راهش قرار گرفت و گفت: اي عابد! از اين كار دست بردار كه از عهده آن بر نمي‌آيد.
اين بار هم باز در هم آويختند و ابليس عابد را بر زمين زد و روي سينه او نشست.

عابدگفت: مرا راها كن تا بازگردم و از قطع كردن درخت منصرف شوم.
لكن با من بگو كه: چرا اول من تو را بر زمين زدم و بر تو چيره شدم. اين دفعه تو بر من پيروز شدي و مرا بر زمين زدي.

ابليس پاسخ داد: دفعه اول تو به قصد رضاي خدا براي قطع درخت حركت كردي، خشم تو خدايي بود و خداوند هم مرا مغلوب كرد و بر زمين زد و تو مسلط شدي؛
چون هر كس براي خدا كاري انجام دهد، مرا بر وي تسلطي نيست؛
ولي اين دفعه تو با طمع و براي دنيا خشم گرفتي و تابع هواي نفس خود شدي، از اين جهت من بر تو غالب شدم و ترا زمين زدم.

اگر گفتار و كردار و حركات انسان براي خدا باشد از دشمن نمي‌ترسد، بر شيطان و دشمنان دين غالب خواهد شد
و اگر از روي هوا و هوس و ماديات باشد شيطان و بي‌دينان بر او غالب خواهند گشت.


منبع:کيمياي سعادت، ص 757

از خود به خدا هیچ نگوییم و نپرسیم .:. ما هم به خدا گر به خود آییم ، خداییم

[تصویر:  1_emza_22.jpg]
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط کبوتر حرم ، یوسف زهرا ، ضحی ، آرامیس ، zeinab ، seyedebrahim ، فاطمه گل
ارسال پاسخ 


پیام‌های داخل این موضوع
طناب های شیطان - مشکات - ۱۹ دي ۱۳۸۸, ۰۹:۰۳ عصر
RE: طناب های شیطان - zeinab - ۲۷ دي ۱۳۸۸, ۰۶:۰۸ عصر
گفتگو با شیطان - مشکات - ۸ ارديبهشت ۱۳۸۹, ۰۵:۱۱ عصر
RE: شيطان در مرحله اول زمين خورد - مشکات - ۲۶ تير ۱۳۸۹ ۰۴:۵۹ عصر
RE: طناب های شیطان - یوسف زهرا - ۲۶ تير ۱۳۸۹, ۱۰:۵۸ عصر
RE: طناب های شیطان - ذوالقرنین - ۱۰ مرداد ۱۳۸۹, ۱۲:۴۳ عصر
RE: طناب های شیطان - ثنا - ۱۷ مرداد ۱۳۸۹, ۱۱:۴۴ صبح
RE: طناب های شیطان - مریم ناصح - ۱۸ تير ۱۳۹۳, ۱۱:۳۷ صبح
شیطان - کارآگاه گجت - ۱۸ مرداد ۱۳۸۹, ۱۱:۲۶ عصر
RE: طناب های شیطان - hamed - ۳ تير ۱۳۹۱, ۰۳:۴۳ عصر
RE: طناب های شیطان - گمنام - ۹ مهر ۱۳۹۱, ۰۸:۲۲ صبح
RE: طناب های شیطان - hamed - ۱۸ دي ۱۳۹۱, ۰۸:۳۹ صبح
RE: طناب های شیطان - آشنای غریب - ۱۹ دي ۱۳۹۱, ۰۲:۴۴ عصر
RE: طناب های شیطان - گمنام - ۱۹ دي ۱۳۹۱, ۰۳:۴۰ عصر
RE: طناب های شیطان - آشنای غریب - ۱۹ دي ۱۳۹۱, ۱۰:۳۰ عصر
RE: طناب های شیطان - hamed - ۲۷ فروردين ۱۳۹۲, ۰۷:۳۰ صبح
RE: طناب های شیطان - mah19 - ۱۲ مهر ۱۳۹۲, ۱۲:۲۴ عصر
RE: طناب های شیطان - آشنای غریب - ۳۰ تير ۱۳۹۳, ۱۰:۳۴ صبح
شیطان ونمازگذار - مصباح - ۵ اسفند ۱۳۸۸, ۰۹:۳۱ عصر

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
1 مهمان

بازگشت به بالابازگشت به محتوا