اشعــــــــار مناسبتی
۱ ارديبهشت ۱۳۹۲, ۰۹:۲۷ صبح
(آخرین ویرایش در این ارسال: ۱ ارديبهشت ۱۳۹۲ ۱۰:۰۰ صبح، توسط آشنای غریب.)
ارسال: #17
|
|||
|
|||
RE: اشعــــــــار مناسبتی
نظر خدای بینان طلب هوا نباشد *** سفر نیازمندان قدم خطا نباشد
همه وقت عارفان را نظرست و عامیان را *** نظری معاف دارند و دوم روا نباشد
به نسیم صبح باید که نبات زنده باشی *** نه جماد مرده کان را خبر از صبا نباشد
اگرت سعادتی هست که زنده دل بمیری *** به حیاتی اوفتادی که دگر فنا نباشد
به کسی نگر که ظلمت بزداید از وجودت *** نه کسی نعوذبالله که در او صفا نباشد
تو خود از کدام شهری که ز دوستان نپرسی *** مگر اندر آن ولایت که تویی وفا نباشد
اگر اهل معرفت را چو نی استخوان بسنبی *** چو دفش به هیچ سختی خبر از قفا نباشد
اگرم تو خون بریزی به قیامتت نگیرم *** که میان دوستان این همه ماجرا نباشد
نه حریف مهربانست حریف سست پیمان *** که به روز تیرباران سپر بلا نباشد
تو در آینه نگه کن که چه دلبری ولیکن *** تو که خویشتن ببینی نظرت به ما نباشد
تو گمان مبر که سعدی ز جفا ملول گردد *** که گرش تو بی جنایت بکشی جفا نباشد
دگری همین حکایت بکند که من ولیکن *** چو معاملت ندارد سخن آشنا نباشد اول اردیبهشت روز بزرگداشت سعدی گرامی باد. [url=http://ganjoor.net/iqbal/][/url]
ای امیر خاور ای مهر منیر *** می کنی هر ذره را روشن ضمیر
از تو این سوز و سرور اندر وجود *** از تو هر پوشیده را ذوق نمود
می رود روشنتر از دست کلیم *** زورق زرین تو در جوی سیم
پرتو تو ماه را مهتاب داد *** لعل را اندر دل سنگ آب داد
لاله را سوز درون از فیض تست *** در رگ او موج خون از فیض تست
نرگسان صد پرده را بر می درد *** تا نصیبی از شعاع تو برد
خوش بیا صبح مراد آورده ئی *** هر شجر را نخل سینا کرده ئی
تو فروغ صبح و من پایان روز *** در ضمیر من چراغی بر فروز
تیره خاکم را سراپا نور کن *** در تجلی های خود مستور کن
تا بروز آرم شب افکار شرق *** بر فروزم سینهٔ احرار شرق
از نوائی پخته سازم خام را *** گردش دیگر دهم ایام را
فکر شرق آزاد گردد از فرنگ *** از سرود من بگیرد آب و رنگ
زندگی از گرمی ذکر است و بس *** حریت از عفت فکر است و بس
چون شود اندیشهٔ قومی خراب *** ناسره گردد بدستش سیم ناب
میرد اندر سینه اش قلب سلیم *** در نگاه او کج آید مستقیم
بر کران از حرب و ضرب کائنات *** چشم او اندر سکون بیند حیات
موج از دریاش کم گردد بلند *** گوهر او چون خزف نا ارجمند پس نخستین بایدش تطهیر فکر ***بعد از آن آسان شود تعمیر فکر سالروز در گذشت اقبال لاهوری. خداوند می بیند می داند می تواند
|
|||
|
|
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
2 مهمان
2 مهمان
بازگشت به بالابازگشت به محتوا