ارسال پاسخ 
 
امتیاز موضوع:
  • 12 رأی - میانگین امیتازات: 4.83
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
۲۲ بهمن ۱۳۸۸, ۰۴:۳۸ صبح
ارسال: #48
زیباترین چیز در دنیا
روزی فرشته ای از فرمان خدا سرپیچی کرد وبرای پاسخ دادن به عمل اشتباهش در مقابل تخت قضاوت احضار شد. فرشته از خداوند تقاضای بخشش کرد. خداوند با مهربانی نگاهی به فرشته انداخت و فرمود: من تورا تنبیه نمیکنم، ولی تو باید کفاره گناهت را بپردازی. کاری را به تو محول میکنم، به زمین برو و با ارزشترین چیز دنیا را برای من بیاور.

فرشته خوشحال از اینکه فرصتی برای بخشوده شدن دارد به سرعت به سمت زمین رفت. سالها روی زمین به دنبال با ارزشترین چیز دنیا گشت. روزی به یک میدان جنگ رسید، سرباز جوانی رایافت که به سختی زخمی شده بود. مرد جوان دردفاع از کشورش با شجاعت جنگیده بود وحالا درحال مردن بود فرشته آخرین قطره از خون سرباز را برداشت وبا سرعت به بهشت باز گشت.

خداوند فرمود: به راستی چیزی که تو آوردی باارزش است. سربازی که زندگیش را برای کشورش میدهد، برای من خیلی عزیز است، ولی برگرد وبیشتر بگرد.

فرشته به زمین بازگشت وبه جستجوی خود ادامه داد. سالیان دراز در شهرها، جنگلها، ودشتها گردش کرد. سرانجام روزی در بیمارستان بزرگ پرستاری دید که بر اثر یک بیماری در حال مرگ بود.

پرستار از افرادی مراقبت کرده بود که این بیماری را داشتند و آنقدر سخت کار کرده بودکه مقاومتش را از دست داده بود. پرستار رنگ پریده در تختخواب سفری خود خوابیده بود ونفس نفس میزد.

در حالی که پرستار نفسهای آخرش را میکشید، فرشته آخرین نفس پرستار را برداشت و به سرعت به سمت بهشت رفت.

وبه خداوند گفت: خدوندا مطمئنم آخرین نفس این پرستار فداکار با ارزشترین چیزدر دنیاست. خداوند پاسخ داد: این نفس چیز با ارزشی است. کسی که زندگیش را برای دیگران میدهد، یقینا از نظر من با ارزش است. ولی برگرد ودوباره بگرد.

فرشته برای جستجو ی دوباره به زمین بازگشت وسالیان زیادی گردش کرد.

شبی مرد شروری را که براسبی سوار بود درجنگل یافت. مرد به شمشیر و نیزه مجهز بود. او میخواست از نگهبان جنگل انتقام بگیرد.

مرد به کلبه کوچکی که جنگلبان وخانواده اش درآن زندگی میکردند، رسید. نور از پنجره بیرون میزد. مرد شرور از اسب پایین آمد و از پنجره داخل کلبه را بدقت نگاه کرد.

زن جنگلبان را دیدکه پسرش را میخواباند و صدای اورا که به فرزندش دعای شب را یاد میداد، شنید. چیزی درون قلب سخت مرد، ذوب شد. آیا دوران کودکی خودش را بیاد آورده بود؟

چشمان مرد پر از اشک شده بود وهمان جا از رفتار ونیت زشتش پشیمان شد و توبه کرد.

فرشته قطره ای اشک از چشم مرد برداشت و به سمت بهشت پرواز کرد.

خداوند فرمود:

این قطره اشک با ارزشترین چیز در دنیاست، برای اینکه این اشک آدمی است که توبه کرده و توبه درهای بهشت را باز میکند.
مشاهده وب‌سایت کاربر یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط zeinab ، boshra
ارسال پاسخ 


پیام‌های داخل این موضوع
حکایت - gole_narges - ۲۷ تير ۱۳۸۸, ۰۲:۴۴ عصر
RE: حکایت - AmirHosein - ۳۰ تير ۱۳۸۸, ۰۹:۰۱ صبح
RE: حکایت - کبوتر حرم - ۳۰ آذر ۱۳۸۸, ۱۱:۱۵ عصر
RE: حکایت - کبوتر حرم - ۱ دي ۱۳۸۸, ۰۴:۵۹ عصر
RE: حکایت - کبوتر حرم - ۲ دي ۱۳۸۸, ۰۶:۲۸ عصر
RE: حکایت - ذوالقرنین - ۱۱ مرداد ۱۳۸۹, ۰۵:۳۷ عصر
RE: حکایت - کبوتر حرم - ۳ دي ۱۳۸۸, ۰۶:۰۷ عصر
RE: حکایت - کبوتر حرم - ۴ دي ۱۳۸۸, ۰۱:۰۱ عصر
RE: حکایت - ذوالقرنین - ۴ دي ۱۳۸۸, ۱۱:۴۲ عصر
RE: حکایت - کبوتر حرم - ۶ دي ۱۳۸۸, ۰۹:۵۲ عصر
RE: حکایت - کبوتر حرم - ۷ دي ۱۳۸۸, ۰۳:۰۲ عصر
RE: حکایت - کبوتر حرم - ۱۰ دي ۱۳۸۸, ۰۶:۵۹ عصر
RE: حکایت - مشکات - ۱۰ دي ۱۳۸۸, ۰۷:۵۲ عصر
RE: حکایت - کبوتر حرم - ۱۱ دي ۱۳۸۸, ۰۲:۲۵ عصر
RE: حکایت - کبوتر حرم - ۱۱ دي ۱۳۸۸, ۰۸:۲۹ عصر
RE: حکایت - منتظر واقعی - ذوالقرنین - ۱۲ دي ۱۳۸۸, ۱۰:۵۶ صبح
RE: حکایت - کبوتر حرم - ۱۹ دي ۱۳۸۸, ۱۱:۳۰ صبح
RE: حکایت - کبوتر حرم - ۲۳ دي ۱۳۸۸, ۰۵:۰۳ عصر
RE: حکایت - کبوتر حرم - ۲۴ دي ۱۳۸۸, ۰۴:۰۱ عصر
RE: حکایت - کبوتر حرم - ۲۵ دي ۱۳۸۸, ۱۱:۳۲ صبح
RE: حکایت - safirashgh - ۳۰ دي ۱۳۸۸, ۱۱:۲۱ صبح
RE: حکایت - کبوتر حرم - ۳۰ دي ۱۳۸۸, ۰۲:۲۶ عصر
RE: حکایت - safirashgh - ۴ بهمن ۱۳۸۸, ۰۱:۲۴ صبح
RE: حکایت - کبوتر حرم - ۳۰ دي ۱۳۸۸, ۰۵:۰۰ عصر
RE: حکایت - کبوتر حرم - ۲ بهمن ۱۳۸۸, ۰۱:۰۲ عصر
RE: حکایت - کبوتر حرم - ۳ بهمن ۱۳۸۸, ۰۳:۱۳ عصر
RE: حکایت - کبوتر حرم - ۳ بهمن ۱۳۸۸, ۰۵:۱۲ عصر
RE: حکایت - کبوتر حرم - ۵ بهمن ۱۳۸۸, ۰۱:۰۲ عصر
RE: حکایت - کبوتر حرم - ۵ بهمن ۱۳۸۸, ۰۲:۳۶ عصر
RE: حکایت - کبوتر حرم - ۶ بهمن ۱۳۸۸, ۰۲:۰۸ عصر
RE: حکایت - کبوتر حرم - ۷ بهمن ۱۳۸۸, ۰۹:۴۷ عصر
RE: حکایت - کبوتر حرم - ۸ بهمن ۱۳۸۸, ۰۱:۵۸ صبح
RE: حکایت - کبوتر حرم - ۸ بهمن ۱۳۸۸, ۱۱:۳۰ صبح
RE: حکایت - کبوتر حرم - ۹ بهمن ۱۳۸۸, ۰۴:۳۱ عصر
RE: حکایت - کبوتر حرم - ۱۱ بهمن ۱۳۸۸, ۱۰:۳۳ عصر
RE: حکایت - کبوتر حرم - ۱۶ بهمن ۱۳۸۸, ۱۱:۴۶ عصر
RE: حکایت - مشکات - ۱۷ بهمن ۱۳۸۸, ۰۷:۲۶ صبح
RE: حکایت - کبوتر حرم - ۱۷ بهمن ۱۳۸۸, ۰۳:۳۵ عصر
RE: حکایت - کبوتر حرم - ۱۸ بهمن ۱۳۸۸, ۰۶:۴۶ عصر
RE: حکایت - کبوتر حرم - ۱۹ بهمن ۱۳۸۸, ۰۴:۰۲ عصر
RE: حکایت - مشکات - ۱۹ بهمن ۱۳۸۸, ۰۶:۲۷ عصر
خـــدا و آرایـشــگـر ! - admin - ۲۲ بهمن ۱۳۸۸, ۰۴:۳۶ صبح
زیباترین چیز در دنیا - admin - ۲۲ بهمن ۱۳۸۸ ۰۴:۳۸ صبح
خدايا چرا من!؟ - admin - ۲۲ بهمن ۱۳۸۸, ۰۴:۳۹ صبح
یه مشت نمک - admin - ۲۲ بهمن ۱۳۸۸, ۰۴:۴۱ صبح
RE: حکایت - کبوتر حرم - ۲۳ بهمن ۱۳۸۸, ۰۲:۰۲ عصر
RE: حکایت - مشکات - ۲۳ بهمن ۱۳۸۸, ۰۲:۱۴ عصر
RE: حکایت - کبوتر حرم - ۲۳ بهمن ۱۳۸۸, ۰۳:۵۹ عصر
RE: حکایت - کبوتر حرم - ۲۶ بهمن ۱۳۸۸, ۰۴:۰۷ عصر
RE: حکایت - کبوتر حرم - ۲۸ بهمن ۱۳۸۸, ۰۲:۱۸ عصر
RE: حکایت - کبوتر حرم - ۳۰ بهمن ۱۳۸۸, ۱۲:۴۶ عصر
RE: حکایت - کبوتر حرم - ۲ اسفند ۱۳۸۸, ۱۰:۲۸ عصر
RE: حکایت - کبوتر حرم - ۵ اسفند ۱۳۸۸, ۱۰:۱۷ عصر
RE: حکایت - کبوتر حرم - ۸ اسفند ۱۳۸۸, ۱۲:۵۵ عصر
RE: حکایت - کبوتر حرم - ۱۳ اسفند ۱۳۸۸, ۱۰:۴۹ عصر
RE: حکایت - کبوتر حرم - ۱۴ اسفند ۱۳۸۸, ۰۵:۴۲ عصر
RE: حکایت - کبوتر حرم - ۱۶ اسفند ۱۳۸۸, ۰۹:۰۸ عصر
RE: حکایت - یوسف زهرا - ۱۸ اسفند ۱۳۸۸, ۰۱:۰۳ صبح
RE: حکایت - کبوتر حرم - ۱۸ اسفند ۱۳۸۸, ۰۲:۰۱ عصر
RE: حکایت - یوسف زهرا - ۱۸ اسفند ۱۳۸۸, ۰۴:۰۱ عصر
RE: حکایت - کبوتر حرم - ۲۳ اسفند ۱۳۸۸, ۱۲:۵۵ عصر
RE: حکایت - کبوتر حرم - ۲۶ اسفند ۱۳۸۸, ۰۴:۰۵ عصر
RE: حکایت - یوسف زهرا - ۲۶ اسفند ۱۳۸۸, ۰۶:۳۰ عصر
RE: حکایت - مشکات - ۷ فروردين ۱۳۸۹, ۱۰:۴۷ عصر
RE: حکایت - کبوتر حرم - ۱۴ فروردين ۱۳۸۹, ۰۳:۰۵ عصر
RE: حکایت - کبوتر حرم - ۱۶ فروردين ۱۳۸۹, ۰۸:۴۹ عصر
RE: حکایت - masomi - ۱۷ فروردين ۱۳۸۹, ۱۲:۳۰ عصر
RE: حکایت - masomi - ۱۷ فروردين ۱۳۸۹, ۰۲:۳۱ عصر
RE: حکایت - کبوتر حرم - ۱۸ فروردين ۱۳۸۹, ۱۱:۴۶ صبح
RE: حکایت - کبوتر حرم - ۱۹ فروردين ۱۳۸۹, ۰۸:۵۴ عصر
RE: حکایت - کبوتر حرم - ۲۰ فروردين ۱۳۸۹, ۰۸:۵۱ عصر
RE: حکایت - masomi - ۲۱ فروردين ۱۳۸۹, ۱۲:۴۵ عصر
RE: حکایت - masomi - ۲۲ فروردين ۱۳۸۹, ۰۱:۳۲ عصر
RE: حکایت - مشکات - ۲۴ فروردين ۱۳۸۹, ۰۸:۲۳ عصر
RE: حکایت - مشکات - ۲۹ فروردين ۱۳۸۹, ۰۷:۴۳ عصر
RE: حکایت - ذوالقرنین - ۳۰ فروردين ۱۳۸۹, ۱۲:۵۸ عصر
RE: حکایت - masomi - ۳۰ فروردين ۱۳۸۹, ۰۱:۲۷ عصر
RE: حکایت - کبوتر حرم - ۳۰ فروردين ۱۳۸۹, ۰۸:۴۴ عصر
RE: حکایت - کبوتر حرم - ۳ ارديبهشت ۱۳۸۹, ۰۱:۱۵ عصر
RE: حکایت - کبوتر حرم - ۶ ارديبهشت ۱۳۸۹, ۰۴:۳۳ صبح
RE: حکایت - کبوتر حرم - ۳۱ ارديبهشت ۱۳۸۹, ۰۳:۲۵ عصر
RE: حکایت - کبوتر حرم - ۴ خرداد ۱۳۸۹, ۰۳:۰۲ عصر
RE: حکایت - کبوتر حرم - ۶ خرداد ۱۳۸۹, ۰۲:۴۹ عصر
RE: حکایت - کبوتر حرم - ۲۰ تير ۱۳۸۹, ۱۱:۴۸ عصر
RE: حکایت - کبوتر حرم - ۲۳ تير ۱۳۸۹, ۰۲:۱۱ عصر
RE: حکایت - کبوتر حرم - ۲۴ تير ۱۳۸۹, ۰۲:۳۲ عصر
RE: حکایت - کبوتر حرم - ۲۷ تير ۱۳۸۹, ۰۴:۳۵ عصر
RE: حکایت - کبوتر حرم - ۲۸ تير ۱۳۸۹, ۱۱:۱۷ عصر
RE: حکایت - کبوتر حرم - ۲۹ تير ۱۳۸۹, ۰۳:۲۲ عصر
RE: حکایت - کبوتر حرم - ۳۰ تير ۱۳۸۹, ۰۶:۴۸ عصر
RE: حکایت - کبوتر حرم - ۵ مرداد ۱۳۸۹, ۰۱:۵۶ عصر
RE: حکایت - کبوتر حرم - ۸ مرداد ۱۳۸۹, ۰۳:۳۸ عصر
RE: حکایت - کبوتر حرم - ۱۱ مرداد ۱۳۸۹, ۱۱:۱۶ عصر
RE: حکایت - کبوتر حرم - ۱۲ مرداد ۱۳۸۹, ۰۳:۴۷ عصر
RE: حکایت - کبوتر حرم - ۱۴ مرداد ۱۳۸۹, ۰۲:۱۰ عصر
RE: حکایت - کبوتر حرم - ۱۵ مرداد ۱۳۸۹, ۰۶:۰۸ عصر
RE: حکایت - ذوالقرنین - ۱۸ مرداد ۱۳۸۹, ۰۷:۳۸ عصر
RE: حکایت - کبوتر حرم - ۲۱ شهريور ۱۳۸۹, ۰۷:۴۰ عصر
RE: حکایت - کبوتر حرم - ۲۹ شهريور ۱۳۸۹, ۰۸:۵۷ عصر
RE: حکایت - کبوتر حرم - ۱ مهر ۱۳۸۹, ۱۰:۵۰ عصر
RE: حکایت - کبوتر حرم - ۲ مهر ۱۳۸۹, ۰۹:۵۳ عصر
RE: حکایت - کبوتر حرم - ۲۱ آبان ۱۳۸۹, ۱۲:۲۰ عصر
RE: حکایت - هُدهُد صبا - ۲۲ بهمن ۱۳۸۹, ۰۸:۴۱ عصر
RE: حکایت - hamed - ۲۱ فروردين ۱۳۹۰, ۰۹:۲۱ عصر
RE: حکایت - هُدهُد صبا - ۲۵ فروردين ۱۳۹۰, ۰۸:۴۰ عصر
RE: حکایت - کبوتر حرم - ۲۷ شهريور ۱۳۹۰, ۰۸:۱۳ عصر
RE: حکایت - کبوتر حرم - ۲۸ شهريور ۱۳۹۰, ۱۱:۱۰ صبح
RE: حکایت - منتظر - ۲۸ شهريور ۱۳۹۰, ۰۵:۵۴ عصر
RE: حکایت - hamed - ۲ مهر ۱۳۹۰, ۰۴:۳۶ عصر
RE: حکایت - فاطمه گل - ۵ مهر ۱۳۹۰, ۰۱:۰۸ عصر
RE: حکایت - کبوتر حرم - ۸ مهر ۱۳۹۰, ۱۰:۱۲ عصر
RE: حکایت - del shekaste - ۹ مهر ۱۳۹۰, ۰۱:۵۹ صبح
RE: حکایت - کبوتر حرم - ۹ مهر ۱۳۹۰, ۰۲:۱۰ عصر
RE: حکایت - کبوتر حرم - ۱۰ مهر ۱۳۹۰, ۰۳:۵۳ عصر
RE: حکایت - منتظر - ۱۰ مهر ۱۳۹۰, ۰۴:۱۸ عصر
RE: حکایت - کبوتر حرم - ۱۰ مهر ۱۳۹۰, ۰۹:۱۴ عصر
RE: حکایت - کبوتر حرم - ۱۱ مهر ۱۳۹۰, ۰۲:۴۸ عصر
RE: حکایت - کبوتر حرم - ۱۳ مهر ۱۳۹۰, ۰۳:۵۴ عصر
RE: حکایت - کبوتر حرم - ۲۲ آبان ۱۳۹۰, ۰۹:۳۰ عصر
RE: حکایت - کبوتر حرم - ۲۳ آبان ۱۳۹۰, ۰۹:۱۳ عصر
RE: حکایت - مریم گلی - ۱ آذر ۱۳۹۰, ۰۴:۵۶ عصر
RE: حکایت - کبوتر حرم - ۳ آذر ۱۳۹۰, ۰۵:۴۶ عصر
RE: حکایت - مریم گلی - ۵ آذر ۱۳۹۰, ۱۰:۳۹ صبح
RE: حکایت - sekret - ۲۹ آذر ۱۳۹۰, ۱۰:۵۸ عصر
RE: حکایت - هُدهُد صبا - ۷ بهمن ۱۳۹۰, ۱۲:۵۱ عصر
عاقبت به خیری در دقیقه نود - boshra - ۷ بهمن ۱۳۹۰, ۰۴:۱۵ عصر
RE: حکایت - sekret - ۲۱ بهمن ۱۳۹۰, ۰۷:۳۰ عصر
RE: حکایت - hamed - ۳ فروردين ۱۳۹۱, ۰۸:۰۷ صبح
RE: حکایت - hamed - ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۱, ۰۸:۳۳ عصر
RE: حکایت - آشنای غریب - ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۱, ۱۲:۰۴ صبح
RE: حکایت - safirashgh - ۹ خرداد ۱۳۹۱, ۰۶:۵۸ عصر
RE: حکایت - hamed - ۱۴ خرداد ۱۳۹۱, ۰۸:۴۳ عصر
RE: حکایت - Entezar - ۲۰ خرداد ۱۳۹۱, ۱۰:۵۴ صبح
RE: حکایت - hamed - ۱ تير ۱۳۹۱, ۰۹:۵۳ صبح
RE: حکایت - پسرقرانی - ۱ تير ۱۳۹۱, ۱۱:۲۶ صبح
RE: حکایت - پسرقرانی - ۱ تير ۱۳۹۱, ۱۱:۳۵ صبح
RE: حکایت - Entezar - ۵ تير ۱۳۹۱, ۰۵:۴۲ عصر
RE: حکایت - پسرقرانی - ۵ تير ۱۳۹۱, ۱۰:۴۹ عصر
RE: حکایت - mass night wolf - ۶ تير ۱۳۹۱, ۰۳:۴۹ عصر
RE: حکایت - Entezar - ۱۳ تير ۱۳۹۱, ۱۱:۳۸ صبح
RE: حکایت - Entezar - ۱۵ تير ۱۳۹۱, ۰۵:۴۳ عصر
RE: حکایت - مریم گلی - ۱۷ تير ۱۳۹۱, ۰۲:۵۰ عصر
RE: حکایت - مریم گلی - ۲۰ تير ۱۳۹۱, ۰۲:۰۳ عصر
RE: حکایت - مریم گلی - ۲۲ تير ۱۳۹۱, ۱۰:۰۴ صبح
RE: حکایت - مریم گلی - ۲۹ تير ۱۳۹۱, ۰۸:۲۲ صبح
RE: حکایت - مریم گلی - ۵ مرداد ۱۳۹۱, ۱۰:۳۱ صبح
RE: حکایت - مریم گلی - ۷ مرداد ۱۳۹۱, ۰۲:۵۴ عصر
RE: حکایت - مریم گلی - ۲۲ مرداد ۱۳۹۱, ۰۴:۳۹ عصر
RE: حکایت - مریم گلی - ۲۷ مرداد ۱۳۹۱, ۰۱:۴۵ عصر
RE: حکایت - گمنام - ۸ مهر ۱۳۹۱, ۰۳:۵۰ عصر
RE: حکایت - گمنام - ۱۵ مهر ۱۳۹۱, ۰۴:۳۸ عصر
RE: حکایت - گمنام - ۱۹ مهر ۱۳۹۱, ۰۸:۱۷ صبح
RE: حکایت - گمنام - ۵ آبان ۱۳۹۱, ۰۷:۵۵ عصر
RE: حکایت - گمنام - ۲۱ آبان ۱۳۹۱, ۰۷:۴۰ صبح
تعبير خواب آسمانی... - Entezar - ۵ آذر ۱۳۹۱, ۰۴:۳۴ عصر
RE: حکایت - گمنام - ۱۶ آذر ۱۳۹۱, ۰۷:۲۸ عصر
RE: حکایت - گمنام - ۲۴ آذر ۱۳۹۱, ۰۳:۱۲ عصر
RE: حکایت - گمنام - ۱۶ بهمن ۱۳۹۱, ۰۴:۱۸ عصر
RE: حکایت - گمنام - ۲۶ بهمن ۱۳۹۱, ۰۵:۱۷ عصر
RE: حکایت - گمنام - ۱۴ اسفند ۱۳۹۱, ۰۷:۵۳ صبح
RE: حکایت - hamed - ۱۰ فروردين ۱۳۹۲, ۰۷:۴۹ صبح
RE: حکایت - گمنام - ۲۶ فروردين ۱۳۹۲, ۰۷:۴۶ صبح
RE: حکایت - گمنام - ۲۹ فروردين ۱۳۹۲, ۰۵:۳۹ عصر
RE: حکایت - hamed - ۳۰ فروردين ۱۳۹۲, ۰۶:۳۴ عصر
RE: حکایت - گمنام - ۲ ارديبهشت ۱۳۹۲, ۰۶:۳۸ صبح
RE: حکایت - آشنای غریب - ۸ ارديبهشت ۱۳۹۲, ۱۰:۵۸ صبح
RE: حکایت - hamed - ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۲, ۰۹:۰۶ صبح
RE: حکایت - آشنای غریب - ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۲, ۱۰:۵۲ صبح
RE: حکایت - hamed - ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۲, ۱۱:۲۱ صبح
RE: حکایت - آشنای غریب - ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۲, ۰۸:۳۷ صبح
RE: حکایت - گمنام - ۱۲ خرداد ۱۳۹۲, ۰۷:۴۶ صبح
RE: حکایت - آشنای غریب - ۱۲ خرداد ۱۳۹۲, ۱۰:۴۹ عصر
RE: حکایت - hamed - ۱۹ خرداد ۱۳۹۲, ۱۱:۱۶ صبح
RE: حکایت - hamed - ۲۹ خرداد ۱۳۹۲, ۰۸:۱۸ صبح
RE: حکایت - آشنای غریب - ۵ تير ۱۳۹۲, ۱۰:۵۴ صبح
RE: حکایت - آشنای غریب - ۱۷ شهريور ۱۳۹۲, ۱۱:۰۵ صبح
RE: حکایت - آشنای غریب - ۱ مهر ۱۳۹۲, ۰۹:۳۲ صبح
RE: حکایت - آشنای غریب - ۳ مهر ۱۳۹۲, ۱۰:۴۸ صبح
RE: حکایت - آشنای غریب - ۲۴ آذر ۱۳۹۲, ۰۹:۳۲ صبح
حکایت - Entezar - ۲۴ آذر ۱۳۹۲, ۰۲:۲۷ عصر
RE: حکایت - آشنای غریب - ۵ دي ۱۳۹۲, ۱۰:۵۷ عصر
RE: حکایت - آشنای غریب - ۱۷ دي ۱۳۹۲, ۱۲:۰۰ عصر
RE: حکایت - nilforoosh - ۱۷ دي ۱۳۹۲, ۰۴:۲۵ عصر
حکایت - Entezar - ۱۸ دي ۱۳۹۲, ۰۱:۴۱ صبح
RE: حکایت - Bitanem - ۱ اسفند ۱۳۹۲, ۱۱:۴۳ عصر
RE: حکایت - آشنای غریب - ۲۴ اسفند ۱۳۹۲, ۱۰:۵۷ عصر
RE: حکایت - آشنای غریب - ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۳, ۰۲:۴۶ عصر
RE: حکایت - آشنای غریب - ۱ خرداد ۱۳۹۳, ۱۰:۵۷ عصر
RE: حکایت - حديث - ۳ خرداد ۱۳۹۳, ۰۶:۴۰ عصر
RE: حکایت - آشنای غریب - ۳۰ تير ۱۳۹۳, ۱۰:۴۹ صبح
RE: حکایت - Afkhami - ۶ مرداد ۱۳۹۳, ۰۵:۰۹ عصر
RE: حکایت - آشنای غریب - ۱۲ مرداد ۱۳۹۳, ۰۳:۱۱ عصر
RE: حکایت - هُدهُد صبا - ۲۷ شهريور ۱۳۹۳, ۰۴:۲۹ عصر
RE: حکایت - آشنای غریب - ۷ آبان ۱۳۹۳, ۱۰:۰۴ صبح
RE: حکایت - misamisa - ۸ بهمن ۱۳۹۳, ۱۰:۲۶ صبح
RE: حکایت - هُدهُد صبا - ۱۸ بهمن ۱۳۹۳, ۱۲:۳۸ عصر
RE: حکایت - آشنای غریب - ۹ شهريور ۱۳۹۴, ۱۱:۳۱ عصر
RE: حکایت - آشنای غریب - ۱۵ آذر ۱۳۹۴, ۰۳:۰۷ عصر
RE: حکایت - hamed - ۲۴ بهمن ۱۳۹۴, ۱۰:۳۴ عصر
RE: حکایت - آشنای غریب - ۵ اسفند ۱۳۹۴, ۱۱:۱۳ عصر
RE: حکایت - hamed - ۶ مرداد ۱۳۹۵, ۱۲:۴۸ عصر
RE: حکایت - آشنای غریب - ۱۵ شهريور ۱۳۹۵, ۰۱:۱۷ عصر
RE: حکایت - هُدهُد صبا - ۱۷ شهريور ۱۳۹۵, ۰۶:۰۶ صبح
RE: حکایت - آشنای غریب - ۲ آبان ۱۳۹۵, ۰۲:۰۸ عصر
RE: حکایت - hamed - ۲۶ آذر ۱۳۹۵, ۰۹:۳۴ عصر
RE: حکایت - آشنای غریب - ۲۱ دي ۱۳۹۵, ۱۱:۴۸ عصر
RE: حکایت - آشنای غریب - ۲۳ دي ۱۳۹۵, ۰۳:۵۲ عصر
RE: حکایت - 2017 - ۳ بهمن ۱۳۹۵, ۱۰:۴۰ عصر
RE: حکایت - آشنای غریب - ۶ بهمن ۱۳۹۵, ۱۲:۰۵ عصر
RE: حکایت - آشنای غریب - ۱ فروردين ۱۳۹۶, ۰۸:۲۱ عصر
RE: حکایت - hamed - ۴ فروردين ۱۳۹۶, ۰۸:۲۲ صبح
RE: حکایت - hamed - ۱۷ فروردين ۱۳۹۶, ۰۹:۲۳ عصر
RE: حکایت - آشنای غریب - ۲۵ فروردين ۱۳۹۶, ۰۶:۱۸ عصر
RE: حکایت - ciwclassroom - ۸ خرداد ۱۳۹۶, ۰۹:۰۸ صبح
RE: حکایت - 2017 - ۳۰ مرداد ۱۳۹۶, ۰۲:۱۸ عصر
RE: حکایت - 2017 - ۱۸ شهريور ۱۳۹۶, ۰۸:۳۴ عصر
RE: حکایت - 2017 - ۲۳ شهريور ۱۳۹۶, ۱۰:۱۹ عصر
RE: حکایت - 2017 - ۲۱ مهر ۱۳۹۶, ۰۸:۴۹ عصر
RE: حکایت - 2017 - ۲۶ مهر ۱۳۹۶, ۰۲:۱۲ عصر
RE: حکایت - 2017 - ۲ آبان ۱۳۹۶, ۰۸:۵۵ عصر
RE: حکایت - 2017 - ۷ آبان ۱۳۹۶, ۰۲:۱۸ صبح
RE: حکایت - 2017 - ۱۲ آبان ۱۳۹۶, ۰۵:۴۵ عصر
RE: حکایت - 2017 - ۱۷ آبان ۱۳۹۶, ۰۱:۴۱ صبح
RE: حکایت - 2017 - ۲۱ آبان ۱۳۹۶, ۰۱:۳۶ صبح
RE: حکایت - 2017 - ۲۷ آبان ۱۳۹۶, ۰۷:۵۷ عصر
RE: حکایت - 2017 - ۱ آذر ۱۳۹۶, ۱۰:۰۰ عصر
RE: حکایت - 2017 - ۷ بهمن ۱۳۹۶, ۰۱:۵۸ صبح
RE: حکایت - 2017 - ۲۹ بهمن ۱۳۹۶, ۰۱:۳۵ صبح
RE: حکایت - آشنای غریب - ۲۱ فروردين ۱۴۰۱, ۰۱:۲۷ صبح
علی ای همای رحمت - safirashgh - ۲۱ شهريور ۱۳۸۸, ۱۲:۱۱ عصر
RE: علی ای همایه رحمت - zeinab - ۲ مهر ۱۳۸۸, ۰۴:۴۲ عصر
مادر مهربون - مصباح - ۱۲ دي ۱۳۸۸, ۱۱:۴۴ عصر
RE: مادر مهربون - مشکات - ۱۳ دي ۱۳۸۸, ۰۴:۱۲ عصر
حکایت زیبا در مورد عشق - safirashgh - ۱۹ بهمن ۱۳۸۸, ۱۲:۵۸ صبح
RE: حکایت زیبا در مورد عشق - کبوتر حرم - ۲۰ بهمن ۱۳۸۸, ۰۲:۳۳ عصر
ملا و شراب فروش - boshra - ۴ دي ۱۳۸۹, ۱۲:۰۰ صبح
RE: ملا و شراب فروش - ضحی - ۵ دي ۱۳۸۹, ۱۲:۰۶ صبح
RE: ملا و شراب فروش - nafas - ۵ دي ۱۳۸۹, ۱۰:۲۸ صبح
عسل صد در صد طبيعي - boshra - ۳ شهريور ۱۳۹۰, ۰۴:۱۲ عصر
قوت فرزند - مصباح - ۱۴ آبان ۱۳۹۰, ۰۲:۱۹ صبح
عبرت بگیریم... - Entezar - ۱۲ خرداد ۱۳۹۱, ۰۱:۲۲ عصر
RE: حکایت زیبا در مورد عشق - Mohammad23 - ۳۰ مرداد ۱۳۹۲, ۱۲:۱۰ عصر
مردی که یک حوری در خانه داشت - تابان - ۲۹ بهمن ۱۳۹۳, ۱۱:۵۰ صبح
[] - boshra - ۶ آذر ۱۳۹۵, ۰۸:۴۶ عصر

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
4 مهمان

بازگشت به بالابازگشت به محتوا