حکایت
۱۹ بهمن ۱۳۸۸, ۱۲:۵۸ صبح
ارسال: #43
|
|||
|
|||
حکایت زیبا در مورد عشق
حکایت زیبا در مورد عشق
زنی از خانه بیرون آمد و سه پیرمرد را با چهره های زیبا جلوی در دید.به آنها گفت: من شما را نمی شناسم ولی فکر می کنم گرسنه باشید، بفرمائید داخل تا چیزی برای خوردن به شما بدهم .آنها پرسیدند: آیا شوهرتان خانه است؟ زن گفت نه، او به دنبال کاری بیرون از خانه رفته .آنها گفتند: « پس ما نمی توانیم وارد شویم منتظر می مانیم.»عصر وقتی شوهر به خانه برگشت، زن ماجرا را برای او تعریف کرد.شوهرش به او گفت: « برو به آنها بگو شوهرم آمده، بفرمائید داخل.»زن بیرون رفت و آنها را به خانه دعوت کرد. آنها گفتند: « ما با هم داخل خانه نمی شویم.»زن با تعجب پرسید: « چرا!؟» یکی از پیرمردها به دیگری اشاره کرد و گفت:« نام او ثروت است.» و به پیرمرد دیگر اشاره کرد و گفت:« نام او موفقیت است. و نام من عشق است، حالا انتخاب کنید که کدام یک از ما وارد خانه شما شویم.»زن پیش شوهرش برگشت و ماجرا را تعریف کرد. شوهـر گفت:« چه خوب، ثـروت را دعوت کنیم تا خانه مان پر از ثروت شود! » ولی همسرش مخالفت کرد و گفت:« چرا موفقیت را دعوت نکنیم؟» فرزند خانه که سخنان آنها را می شنید، پیشنهاد کرد:« بگذارید عشق را دعوت کنیم تا خانه پر از عشق و محبت شود.» مرد و زن هر دو موافقت کردند. زن بیرون رفت و گفت:« کدام یک از شما عشق است؟ او مهمان ماست.»عشق بلند شد و ثروت و موفقیت هم بلند شدند و دنبال او راه افتادند. زن با تعجب پرسید:« شما دیگر چرا می آیید؟»پیرمردها با هم گفتند:« اگر شما ثروت یا موفقیت را دعوت می کردید، بقیه نمی آمدند ولی هرجا که عشق است ثروت و موفقیت هم هست! » آری… با عشق هر آنچه که می خواهید می توانید به دست آوردید. پ . ن : البته منظور عشق واقعی است ، چون به قول مولانا عشق هایی کز پی رنگی بود عشق نبود عاقبت ننگی بود . بسم الله الرحمن الرحیم حسبنا الله و نعم الوکیل ... آل عمران 173...پشت و پناه ما خداست و چه پشت و پناه خوبی. |
|||
|
|
پیامهای داخل این موضوع |
حکایت - gole_narges - ۲۷ تير ۱۳۸۸, ۰۲:۴۴ عصر
RE: حکایت - AmirHosein - ۳۰ تير ۱۳۸۸, ۰۹:۰۱ صبح
RE: حکایت - منتظر واقعی - ذوالقرنین - ۱۲ دي ۱۳۸۸, ۱۰:۵۶ صبح
RE: حکایت - safirashgh - ۳۰ دي ۱۳۸۸, ۱۱:۲۱ صبح
RE: حکایت - safirashgh - ۴ بهمن ۱۳۸۸, ۰۱:۲۴ صبح
خـــدا و آرایـشــگـر ! - admin - ۲۲ بهمن ۱۳۸۸, ۰۴:۳۶ صبح
زیباترین چیز در دنیا - admin - ۲۲ بهمن ۱۳۸۸, ۰۴:۳۸ صبح
خدايا چرا من!؟ - admin - ۲۲ بهمن ۱۳۸۸, ۰۴:۳۹ صبح
یه مشت نمک - admin - ۲۲ بهمن ۱۳۸۸, ۰۴:۴۱ صبح
به نظرشما مفيدترين نوشيدني جهان چيست؟ - کارآگاه گجت - ۶ مرداد ۱۳۸۹, ۱۱:۵۳ صبح
RE: حکایت - هُدهُد صبا - ۲۲ بهمن ۱۳۸۹, ۰۸:۴۱ عصر
RE: حکایت - هُدهُد صبا - ۲۵ فروردين ۱۳۹۰, ۰۸:۴۰ عصر
RE: حکایت - del shekaste - ۹ مهر ۱۳۹۰, ۰۱:۵۹ صبح
RE: حکایت - هُدهُد صبا - ۷ بهمن ۱۳۹۰, ۱۲:۵۱ عصر
عاقبت به خیری در دقیقه نود - boshra - ۷ بهمن ۱۳۹۰, ۰۴:۱۵ عصر
RE: حکایت - آشنای غریب - ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۱, ۱۲:۰۴ صبح
RE: حکایت - safirashgh - ۹ خرداد ۱۳۹۱, ۰۶:۵۸ عصر
RE: زود قضاوت کردن ممنوع...(حتی شما دوست عزیز) - Entezar - ۲۶ خرداد ۱۳۹۱, ۰۸:۴۲ عصر
RE: حکایت - mass night wolf - ۶ تير ۱۳۹۱, ۰۳:۴۹ عصر
تعبير خواب آسمانی... - Entezar - ۵ آذر ۱۳۹۱, ۰۴:۳۴ عصر
RE: حکایت - آشنای غریب - ۸ ارديبهشت ۱۳۹۲, ۱۰:۵۸ صبح
RE: حکایت - آشنای غریب - ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۲, ۱۰:۵۲ صبح
RE: حکایت :آئینه تمام نمای پیامبرخدا - آشنای غریب - ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۲, ۰۹:۰۴ صبح
RE: حکایت - آشنای غریب - ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۲, ۰۸:۳۷ صبح
RE: حکایت - آشنای غریب - ۱۲ خرداد ۱۳۹۲, ۱۰:۴۹ عصر
RE: حکایت - آشنای غریب - ۵ تير ۱۳۹۲, ۱۰:۵۴ صبح
RE: حکایت - آشنای غریب - ۱۷ شهريور ۱۳۹۲, ۱۱:۰۵ صبح
RE: حکایت - آشنای غریب - ۱ مهر ۱۳۹۲, ۰۹:۳۲ صبح
RE: حکایت - آشنای غریب - ۳ مهر ۱۳۹۲, ۱۰:۴۸ صبح
RE: حکایت - آشنای غریب - ۲۴ آذر ۱۳۹۲, ۰۹:۳۲ صبح
RE: حکایت - آشنای غریب - ۵ دي ۱۳۹۲, ۱۰:۵۷ عصر
RE: حکایت - آشنای غریب - ۱۷ دي ۱۳۹۲, ۱۲:۰۰ عصر
RE: حکایت - nilforoosh - ۱۷ دي ۱۳۹۲, ۰۴:۲۵ عصر
RE: حکایت - آشنای غریب - ۲۴ اسفند ۱۳۹۲, ۱۰:۵۷ عصر
RE: حکایت - آشنای غریب - ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۳, ۰۲:۴۶ عصر
RE: حکایت - آشنای غریب - ۱ خرداد ۱۳۹۳, ۱۰:۵۷ عصر
RE: حکایت - آشنای غریب - ۳۰ تير ۱۳۹۳, ۱۰:۴۹ صبح
RE: حکایت - آشنای غریب - ۱۲ مرداد ۱۳۹۳, ۰۳:۱۱ عصر
RE: حکایت - هُدهُد صبا - ۲۷ شهريور ۱۳۹۳, ۰۴:۲۹ عصر
RE: حکایت - آشنای غریب - ۷ آبان ۱۳۹۳, ۱۰:۰۴ صبح
RE: حکایت - هُدهُد صبا - ۱۸ بهمن ۱۳۹۳, ۱۲:۳۸ عصر
RE: حکایت - آشنای غریب - ۹ شهريور ۱۳۹۴, ۱۱:۳۱ عصر
RE: حکایت - آشنای غریب - ۱۵ آذر ۱۳۹۴, ۰۳:۰۷ عصر
RE: حکایت - آشنای غریب - ۵ اسفند ۱۳۹۴, ۱۱:۱۳ عصر
RE: حکایت - آشنای غریب - ۱۵ شهريور ۱۳۹۵, ۰۱:۱۷ عصر
RE: حکایت - هُدهُد صبا - ۱۷ شهريور ۱۳۹۵, ۰۶:۰۶ صبح
RE: حکایت - آشنای غریب - ۲ آبان ۱۳۹۵, ۰۲:۰۸ عصر
RE: حکایت - آشنای غریب - ۲۱ دي ۱۳۹۵, ۱۱:۴۸ عصر
RE: حکایت - آشنای غریب - ۲۳ دي ۱۳۹۵, ۰۳:۵۲ عصر
RE: حکایت - آشنای غریب - ۶ بهمن ۱۳۹۵, ۱۲:۰۵ عصر
RE: حکایت - آشنای غریب - ۱ فروردين ۱۳۹۶, ۰۸:۲۱ عصر
RE: حکایت - آشنای غریب - ۲۵ فروردين ۱۳۹۶, ۰۶:۱۸ عصر
RE: حکایت - ciwclassroom - ۸ خرداد ۱۳۹۶, ۰۹:۰۸ صبح
RE: حکایت - آشنای غریب - ۲۱ فروردين ۱۴۰۱, ۰۱:۲۷ صبح
علی ای همای رحمت - safirashgh - ۲۱ شهريور ۱۳۸۸, ۱۲:۱۱ عصر
RE: علی ای همایه رحمت - zeinab - ۲ مهر ۱۳۸۸, ۰۴:۴۲ عصر
مادر مهربون - مصباح - ۱۲ دي ۱۳۸۸, ۱۱:۴۴ عصر
RE: مادر مهربون - مشکات - ۱۳ دي ۱۳۸۸, ۰۴:۱۲ عصر
حکایت زیبا در مورد عشق - safirashgh - ۱۹ بهمن ۱۳۸۸ ۱۲:۵۸ صبح
RE: حکایت زیبا در مورد عشق - کبوتر حرم - ۲۰ بهمن ۱۳۸۸, ۰۲:۳۳ عصر
ملا و شراب فروش - boshra - ۴ دي ۱۳۸۹, ۱۲:۰۰ صبح
RE: ملا و شراب فروش - ضحی - ۵ دي ۱۳۸۹, ۱۲:۰۶ صبح
RE: ملا و شراب فروش - nafas - ۵ دي ۱۳۸۹, ۱۰:۲۸ صبح
عسل صد در صد طبيعي - boshra - ۳ شهريور ۱۳۹۰, ۰۴:۱۲ عصر
عبرت بگیریم... - Entezar - ۱۲ خرداد ۱۳۹۱, ۰۱:۲۲ عصر
RE: حکایت زیبا در مورد عشق - Mohammad23 - ۳۰ مرداد ۱۳۹۲, ۱۲:۱۰ عصر
مردی که یک حوری در خانه داشت - تابان - ۲۹ بهمن ۱۳۹۳, ۱۱:۵۰ صبح
|
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
5 مهمان
5 مهمان
بازگشت به بالابازگشت به محتوا