دین اسلام اجباریه یا انتخابی ؟
۲۹ ارديبهشت ۱۳۸۹, ۱۲:۵۱ عصر
ارسال: #20
|
|||
|
|||
RE: دین اسلام اجباریه یا انتخابی ؟
دین اسلام ، دین تحقیقی ، عقلانی و کاملا آزاد اندیش است و بسیار دعوت کننده به تعقل و تدبر است که این مطلب از لسان اساسی ترین و محکم ترین منبع ان که قران کریم است بشدت مشهود است شما عزیزان وقتی قران را مطالعه می نمایید مکررمی بینید توصیه به تدبر و تعقل می کند و از کسانی که پیرو کورکورانه پدران و گذشتگان خود بوده اند بیزاری جسته وانها را ذم میکند و همچین کسانی را که درباره خود ، جهان اطراف و خداوند متعال ، گذشته ، اینده و سرنوشت خود تعقل نمی کنند بشدت توبیخ میکند.
برای نمونه ما چند آیه رابرای شما بزرگواران ذکر میکنم که نمی از یمی است و انشا الله دوستان بزرگوار با مطالعه قران و خصوصا دقت در ترجمه و مفاهیم ان و توجه به بحث خودشان بهتر این مطلب را درک خواهند کرد. شما در قران بسیار مشاهده میکنید در انتهای آیات کریمه که متناسب با متن ایه است جملاتی آمده است مانند : افلا تعقلون( آیا پس تعقل نمیکنید؟)،ان کنتم تعقلون(اکر فکر میکردید)،فهم لایعقلون(پس انها تعقل نمیکنند)،ذالک لآیات لقوم یعقلون(اینها حتماآیاتی هستند برای قومی که تعقل میکنند)،لعلکم تعقلون(شایدکه تعقل کنید) افلا یتدبرون( آیا پس تدبر نمیکنید؟)،لعلهم یتفکرون(شاید که انها تفکر کنند)، لقوم یتفکرون( برای کسانی که تفکر میکنند) و.... که بسیاردیگری یا مشابه این الفاظ یا با کمی تغییر موجود است وقتی در همین چند جمله دقت میکنیم میبینیم که چقدر خداوند متعال انسان را دعوت به تعقل ، تدبر و تفکر نموده است و ایات خود را برای انها دانسته و غیر انها رانکوهش و دعوت به تعقل وتفکر و.. نموده است حال برای مشاهده دعوت خداوند به این سه امر وخواست او برای اندیشیدن در موضوعات مختلف چند نمونه دیگر از آیات الهی را ذکر می کنیم تا دوستان ببینند که یکی از خواسته های اساسی خداوند از انسان در دین اسلام دعوت به این سه امر(تفکر،تعقل،تدبر) است در مورد جهان اطراف و طبیعت : 1- النحل : 12 وَ سَخَّرَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومُ مُسَخَّراتٌ بِأَمْرِهِ إِنَّ في ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُون و شب و روز و خورشيد و ماه را براى شما رام گردانيد، و ستارگان به فرمان او مسخّر شدهاند. مسلماً در اين [امور] براى مردمى كه تعقل مىكنند نشانههاست. (12) 2- الرعد : 4 وَ فِي الْأَرْضِ قِطَعٌ مُتَجاوِراتٌ وَ جَنَّاتٌ مِنْ أَعْنابٍ وَ زَرْعٌ وَ نَخيلٌ صِنْوانٌ وَ غَيْرُ صِنْوانٍ يُسْقى بِماءٍ واحِدٍ وَ نُفَضِّلُ بَعْضَها عَلى بَعْضٍ فِي الْأُكُلِ إِنَّ في ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ و در زمين قطعاتى است كنار هم، و باغهايى از انگور و كشتزارها و درختان خرما، چه از يك ريشه و چه از غير يك ريشه، كه با يك آب سيراب مىگردند، و [با اين همه] برخى از آنها را در ميوه [از حيث مزه و نوع و كيفيت] بر برخى ديگر برترى مىدهيم. بى گمان در اين [امر نيز] براى مردمى كه تعقّل مىكنند دلايل [روشنى] است. (4) 3- النحل : 69 ثُمَّ كُلي مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ فَاسْلُكي سُبُلَ رَبِّكِ ذُلُلاً يَخْرُجُ مِنْ بُطُونِها شَرابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُهُ فيهِ شِفاءٌ لِلنَّاسِ إِنَّ في ذلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ {و پروردگار تو به زنبور عسل وحى [الهام غريزى] كرد كه از پارهاى كوهها و از برخى درختان و از آنچه داربست [و چفتهسازى] مىكنند، خانههايى براى خود درست كن، (68)} سپس از همه ميوهها بخور، و راههاى پروردگارت را فرمانبردارانه، بپوى. [آن گاه] از درون [شكم] آن، شهدى كه به رنگهاى گوناگون است بيرون مىآيد. در آن، براى مردم درمانى است. راستى در اين [زندگى زنبوران] براى مردمى كه تفكر مىكنند نشانه [قدرت الهى] است. (69) در همین چند نمونه از آیات فراوانی که موجود است خداوند متعال چگونه با ذکر بعضی ازاجزای طبیعت و مخلوقات خویش و همچنین بعضی خصوصیات به ظاهر عادی یا مخصوص انها انسان را دعوت به تفکر درانها می نماید و میفرماید که در انها نشانه هایی است که البته مخصوص متعقلان و اندیشمندان است و به این شکل انسان را دعوت به تفکر و تعقل در جهان اطراف خویش می نماید پیرامون مسائل دینی و خود آیات قرآن : 1- النحل : 44 بِالْبَيِّناتِ وَ الزُّبُرِ وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ [زيرا آنان را] با دلايل آشكار و نوشتهها [فرستاديم]، و اين قرآن را به سوى تو فرود آورديم، تا براى مردم آنچه را به سوى ايشان نازل شده است توضيح دهى، و اميد كه آنان بينديشند. (44) 2- الحشر : 21 لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلى جَبَلٍ لَرَأَيْتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ وَ تِلْكَ الْأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ اگر اين قرآن را بر كوهى فرومىفرستاديم، يقيناً آن [كوه] را از بيم خدا فروتن [و] از هم پاشيده مىديدى. و اين مَثَلها را براى مردم مىزنيم، باشد كه آنان بينديشند. (21) 3- البقرة : 242 كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آياتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ بدين گونه، خداوند آيات خود را براى شما بيان مىكند، باشد كه بينديشيد. (242) 4- الأنعام : 151 قُلْ تَعالَوْا أَتْلُ ما حَرَّمَ رَبُّكُمْ عَلَيْكُمْ أَلاَّ تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئاً وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً وَ لا تَقْتُلُوا أَوْلادَكُمْ مِنْ إِمْلاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُكُمْ وَ إِيَّاهُمْ وَ لا تَقْرَبُوا الْفَواحِشَ ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ وَ لا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتي حَرَّمَ اللَّهُ إِلاَّ بِالْحَقِّ ذلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ بگو: «بياييد تا آنچه را پروردگارتان بر شما حرام كرده براى شما بخوانم: چيزى را با او شريك قرار مدهيد و به پدر و مادر احسان كنيد و فرزندان خود را از بيم تنگدستى مكشيد ما شما و آنان را روزى مىرسانيم و به كارهاى زشت- چه علنى آن و چه پوشيده [اش]- نزديك مشويد و نَفْسى را كه خدا حرام گردانيده، جز بحق مكشيد. اينهاست كه [خدا] شما را به [انجام دادن] آن سفارش كرده است، باشد كه بينديشد. (151) 5- يوسف : 2 إِنَّا أَنْزَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ ما آن را قرآنى عربى نازل كرديم، باشد كه بينديشيد. (2) يوسف : 109 وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ إِلاَّ رِجالاً نُوحي إِلَيْهِمْ مِنْ أَهْلِ الْقُرى أَ فَلَمْ يَسيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَدارُ الْآخِرَةِ خَيْرٌ لِلَّذينَ اتَّقَوْا أَ فَلا تَعْقِلُونَ و پيش از تو [نيز] جز مردانى از اهل شهرها را- كه به آنان وحى مىكرديم- نفرستاديم. آيا در زمين نگرديدهاند تا فرجام كسانى را كه پيش از آنان بودهاند بنگرند؟ و قطعاً سراى آخرت براى كسانى كه پرهيزگارى كردهاند بهتر است. آيا نمىانديشيد؟ (109) خوب دوستان یزرگوار این چند نمونه آیات را هم مشاهده کردید، توجه کردید که چقدر خداوند متعال در آنها تاکید به تعقل ، تدبر، تفکردر خود قران و ایات و دستوراتش صادر نموده است شما انشاءالله این بار که قران را میخوانید دقت کنید خواهید دید که سراسر قرآن دعوت به اندیشه و فکر و تعقل و ذم بی فکری و بی عقلی است در این مورد هم چند آیه کریمه را به عنوان نمونه می اوریم تا ببینید خدا چگونه متفکران را تایید و افراد بی اندیشه را ذم می نماید، توجه کنید: 1- آلعمران : 191 الَّذينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلى جُنُوبِهِمْ وَ يَتَفَكَّرُونَ في خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبْحانَكَ فَقِنا عَذابَ النَّارِ همانان كه خدا را [در همه احوال] ايستاده و نشسته، و به پهلو آرميده ياد مىكنند، و در آفرينش آسمانها و زمين مىانديشند [كه:] پروردگارا، اينها را بيهوده نيافريدهاى منزهى تو! پس ما را از عذابِ آتش دوزخ در امان بدار. (191)( درباره انسانهای درستکار و متقی است) 2- الأنبياء : 67 أُفٍّ لَكُمْ وَ لِما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَ فَلا تَعْقِلُونَ اف بر شما و بر آنچه غير از خدا مىپرستيد. مگر نمىانديشيد؟» (67) 3- يس : 62 وَ لَقَدْ أَضَلَّ مِنْكُمْ جِبِلاًّ كَثيراً أَ فَلَمْ تَكُونُوا تَعْقِلُونَ و [او] گروهى انبوه از ميان شما را سخت گمراه كرد آيا تعقّل نمىكرديد؟ (62) 4- الأنفال : 22 إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذينَ لا يَعْقِلُونَ قطعاً بدترين جنبندگان نزد خدا كران و لالانىاند كه نمىانديشند. (22) 5- البقرة : 170 وَ إِذا قيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ قالُوا بَلْ نَتَّبِعُ ما أَلْفَيْنا عَلَيْهِ آباءَنا أَ وَ لَوْ كانَ آباؤُهُمْ لا يَعْقِلُونَ شَيْئاً وَ لا يَهْتَدُونَ و چون به آنان گفته شود: «از آنچه خدا نازل كرده است پيروى كنيد» مىگويند: «نه، بلكه از چيزى كه پدران خود را بر آن يافتهايم، پيروى مىكنيم.» آيا هر چند پدرانشان چيزى را درك نمىكرده و به راه صواب نمىرفتهاند [باز هم در خور پيروى هستند]؟ (170) 6- الفرقان : 44 أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَكْثَرَهُمْ يَسْمَعُونَ أَوْ يَعْقِلُونَ إِنْ هُمْ إِلاَّ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبيلاً يا گمان دارى كه بيشترشان مىشنوند يا مىانديشند؟ آنان جز مانند ستوران نيستند، بلكه گمراهترند. (44) خوب دوستان مشاهده کردید که خدا چقدر کسانی را که تعقل نمیکنند پست میداند و حتی انها را بدترین جنبندگان و از حیوانات پست تر می شمارد وبه شدت بر کسانی که تقلید کورکورانه ازپدران و گذشتگان خود میکنند می تازدو بربعضی اف میکند، وای به حال کسی که خدا براو اف ( لعن ) کند که نگون بخت ابدی خواهد بود و از ان سو چه با حلاوت از بندگانی که در خلقت آسمانها و زمین تفکر میکنند و در شب زنده داری های خود نیز به تعقل در مخلوقات و صتع الهی می پردازند ذکر میکند حال عزیزان بزرگوار چگونه ممکن است که دین و مکتبی با این همه اصرار به تعقل وتفکر ونکوهش تقلید ، جمود و بی فکری در هر امری (چه مادی و طبیعی یا غیر ان و حتی مسائل دین وخود آیات واین دعوتها) انگاه امر به تقلید و پیروی از دیگران کند و یا اصلا دینی را که اینگونه بدست امده باشد بپذیرد ویا بخواهد شما بدون تحقیق و تفکر خداپرست شوید و یا به پیامبر او ایمان بیاورید ؟!نه هرگز که اینگونه نبوده است لکن خداوند متعال از روی حمکت و لطف خویش آیات و نشانه های خود را ذکر میکند و همینطور رسولان و نمایندگان خود را میفرستد تا نشانه های خدا را برای مردم بیان کنند و غبارهای شهوت و نخوت وخودخواهی را از ذهن انسانها بزدایند تا انها بتوانند بهتر تفکر کنند و عقول انها شکوفا شود واز دفینه های بدیها خارج شود نه اینکه انها را مجبور به ایمان اوردن کنند و یا بزور به انها ایمان را بقبولانند بلکه خداوند بواسطه رسولان خویش میخواهد لطف خود را با زدودن موانع تعقل صحیح و شکوفا کردن عقل و دادن فرصت به انسانها بوسیله ایات و رسولان خویش مهیا سازد تا انان که حقیقتا تعقل میکنند یا اهل تعقل هستند و تنها دچار موانع گشته اند بتوانند تعقل کنند و راه یابند و کسانی هم که اصلا اهل تعقل نیستند و مایلند در دایره حیوانات یا پست تر باشند مشخص شوند این خواست خداوند متعال و پیامبران اوست در عین حال اگر شخصی هنوز خدا را نشناخته است و رسول او را نپذیرفته که نمی تواند به دستورات او عمل کند یا به عبارت دیگر به گفته های او ایمان اورد بر اساس اینکه مثلا او پیامبر است و یا گفته هایش ، وحی الهی است. او ابتدا وظیفه دارد با فکر و اندیشه درخود ،خلقت خود ، جهان اطراف وآینده که در پیش رو دارد و همینطور بررسی و توجه عقلی به گفته ها ة دعوتها ، انذار و تبشیر رسول خدا و تفکر وتدبر در انها با زدون زنگارهای خودخواهی و شهوت روبرو شود و ازراه اندیشه وعقل قبول کند که جهان خلقت با این همه عظمت و نظم و استواری حتما خالقی دارد و همینطور بر اساس دلائل مختلف و نشانه های پیامبر و بررسی عقلی ان به او ایمان آورد تا بتواند بقیه دستورات او را بپذیرد و همچنین در مورد آینده خود و بعد از مرگ که چه خواهد شد به تحقیق و تفکر بپردازد، این هم خواسته خداوند متعال است وهم دعوت کرر او در آیات و لسان رسولانش ، خداوند متعال هیچگاه از انسان نخواسته که چون مثلا فلان فرد ، چنین دینی دارد و یا چون پدران ما مسلمان بودند ما هم مسلمان باشیم و هیچگاه این حجتی برای ما نزد خداوند در پذیرش دین و مکتب نخواهد بود ضمن اینکه دیدیم در آیاتی هم که برای نمونه ذکر شد خداوند متعال تقلید و پیروی کورکورانه ابا و اجدادی را چگونه نهی نمود. پس در نهایت ما ناچاریم طبق خواست خداوند متعال و دین اسلام در پذیرش کلیات دین مثل توحید و نبوت و .. با دلیل و فکر و تحقیق عمل کنیم نه صرف ارثی بودن ویا قرار داشتن در محیط اسلام و این خواست خداوند متعال و اسلام است حال با این اوصاف آیا دین اسلام دین تقلید و جمود و اجبار است؟! البته ذکر یک نکته خالی از لطف نیست و ان اینکه درست است ما باید درامور دین اهل تفکر وتحقیق باشیم و با عقلانیت دین را بپذیریم اما زمانی که با دلیل پذیرفتیم که خدایی هست و او فرستنده انبیاء بود و نبی مکرم اسلام هم پیامبر اوست و جهان اخرتی وجود دارد وانسان فانی نمی شود و بیهوده خلق نشده انگاه دیگرباید در بعضی موارد که از حیطه عقل بشریت خارج است و خداوند به لطف و رحمت خود واز علم بی پایان خویش برای پیمودن راه سعادت ونجات برای انسان بیان نموده تبعیت کنیم و انها را با گوش جان پذیرا باشیم نه اینکه فکر کنیم باب تفکر ان برای ما بسته است نه بلکه بعضی را عقول بشر از درک ان عاجز است زیرا که از علم بی پایان الهی برای انسان بیان شد، تا کمکی باشد در کنار عقل او برای سعادتمند شدن نه اینکه در مقابل عقل باشد بلکه چون دوبالی باشد برای پرواز انسان تا منتهای کمال، و رشد وجودی او برای رستگار و الهی شدن ،و بعضی هم نیاز به علوم بیشتر و استفاده از دیگر ایات الهی برای فهم داریم که فعلا جایز نیست اما با رشد عقلی و تزکیه نفسی میتوانیم در مورد انها نیز با تعقل و اندیشه روبرو شویم ( بفضل الهی) اما سوالی که اینجا ممکن است ذهن شما را بخود مشغول کند اینست که خوب برفرض که ما پذیرفتیم دین اسلام دین عقلانیت است و پذیرش ان باید به صورت تحقیقی باشد و باید در مورد مسائل ان اندیشه و تدبر نمود، پس این بحث تقلید، مقلد بودن و مرجع تقلید چیست؟ ما می بینیم امروز بعضی مرجع تقلیدند و بقیه ناچارند که از آنها تقلید کنند! پس بحث تحقیق و تدبر کجاست؟ خوب دوست عزیزم بنده به شما خواهم گفت که :اولا این خود دلیلی بر تحقیقی بودن دین و دستورات و سطحی نبودن و تخصصی بودن ان است ثانیا بحث تقلید تخفیفی از ناحیه دین برای غیر محققین و مردم عادی است وثالثا همینطور نوع مسائل تقلیدی از مسائل که حتما باید با تحقیق پذیرفته شود متفاوت است چگونه ؟ الان خدمت شما بیشتر توضیح می دهمدقت کنید اینکه ما در بعضی از مسائل تقلید می کنیم ،نه اینکه وظیفه اصلی ما تقلید است، بلکه دقیقا برعکس وظیفه هرکسی است که برای شناخت وانجام احکام الله با دقت و سرمایه علمی وارد شود تا د چار انحراف و شبهات نگردد و بتواند دستورات اصلی خداوند رادر موضوعات متفاوت از منابع دینی استخراج کند که خود این امر نیاز به یکسری پیش نیاز های علمی و تحصیل و درس خواندن دارد من جمله : آشنایی با زبان عربی ، تاریخ اسلام ، تفسیر، احادیث، شناخت افرادی که این احادیث را روایت کردند که مثلا آیاصادق بودند یا نه خدایی ناکرده در پی انحراف در دین بودند و.... خوب می بینیم که این کار زمان بر است و همینطور ممکن است برای یک عده این امکان نباشد که در جزء جزء مسائل دین به تحقیق و بررسی بپردازند فلذا شارع مقدس برای آسایش و راحتی و تخفیف این امر را واجب کفایی قرار داد،یعنی باید حتما یک عده ای به این امر بپردازند و در مسائل دینی محقق شوند و به تفکر وتعقل بپردازند و در صورت بودن انها دیگر این امر بر بقیه واجب نخواهد بود بلکه بقیه می توانند تخفیفا و از باب سهولت از نظرات ان محققین در مسائل دینی بهره ببرند ونظرات آنها را بپذیرند و به اصطلاح از انها در ان مسائل تقلید کنند لکن استحباب محقق شدن برای هر فرد باقی خواهد ماند و همینطور اگر شخصی دوست داشت خود از نظرات خود در دین استفاده کند هیچ منعی ندارد و میتواند وارد شود لکن اگر وارد نشد ، چون متخصص نبوده ویا سرمایه علمی مورد نیازبرای تحقیق و تدبر در مسائل گوناگون دینی را کسب نکرده باید برای کسب تکلیف امور دینی به انها رجوع کند( مثل دیگر تخصص ها در علوم طبیعی)، پس دیدم که تقلید یک سهل گیری و تخفیف برای عدم تحقیق در دین برای یکسری از مسائل دینی است البته نه در تمام ان مسئله بعدی اینست که این تقلید در همه مسائل دین جایز نیست بلکه به اصطلاح در فروعات دینی یا همان احکام جایز است اما یک مسلمان و یا شخصی که می خواهد دین اسلام را بپذیرد وظیفه دارد کلیات دین یا همان به اصطلاح اصول دین را تحقیقا بپذیرد و به هیچ وجه تقلید درحوزه اصول دین اجازه داده نشده است، البته اصول دین در دو معنا بکار میرود، اصطلاح عام آن در برابر فروع دین یا همان احکام است که شامل هر امر فکری و عقایدی در ان دین می شود و در اصطلاح خاص به همان اساسی ترین و کلی ترین عقاید ( توحید ، نبوت، معاد) اختصاص می یابد و در بحث مورد نظر ما حداقل پذیرش تحقیقی اصول دین به معنای خاص واجب است و در مورد بقیه اصول دین شاید به نظر بعضی بتوان تقلیدا یا نقلا انها را پذیرفت اما حداقل باید در بخش اساسی انسان با برهان و دلیل ان را بپذیرد و جای هیچگونه تقلید و تبعیتی نیست پس در نهایت ما متوجه شدیم که 1 دین اسلام دین تعقل ، تفکر ، تدبر است، چه در زمان پذیرش و چه در مسائل مختلف. 2 خداوند متعال توصیه اکید به تعقل ، تفکر ، تدبر در انسان، جهان اطراف، ایات الهی و دستوراتش دارد و به شدت بی فکران و بی خردان را ذم و تحقیر می نماید. 3 اصول اساسی دین اسلام زمانی پذیرفته است که انسان تحقیقا و با تفکر،تدبر، دلیل عقلی قبول کرده و ایمان آورده باشد نه از روی نقل و تبعیت از فرد یا گروهی خاص. 4 تقلید امری اختیاری ان هم در فروعات دینی است که از باب تخفیف و سهل گیری جایز شمرده شده نه اینکه امری وجوبی و بدون دلیل باشد. 5 در اصول کلی دین تقلید جایز نبوده و پذیرش و ایمان به ان باید با تفکر و تعقل و با دلیل صورت پذیرفته باشد. |
|||
|
|
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
1 مهمان
1 مهمان
بازگشت به بالابازگشت به محتوا