فلسفه تفاوت ارث زن
۱۰ اسفند ۱۳۸۸, ۰۲:۰۰ صبح
ارسال: #4
|
|||
|
|||
RE: فلسفه تفاوت ارث زن
قسمت سوم
4ـ ارث زن، در اروپا در حقوق اروپایى بنا به اصل همخونى consanyvinite)) هر كس كه از نظر خون به متوفىنزدیكتر باشد، به تنهایى ارث مىبرد و دیگران را از ارث محروم مىسازد. این طرز تفكر، در پارهاى كشورها تا قرون اخیر ادامه داشت؛ به گونهاى كه در قانون مدنى به اصطلاح مترقى كشور فرانسه، در مناطق ژرمنى براى زن مطلقا حقى قائل نبودند. قانون مدنى ناپلئون، زن را در شمار ورثه قرار داد؛ البته در موردى كه هیچ یك از طبقات وراث نسبى تا دوازدهمین درجه وجود نداشته باشند. بنابراین، كمتر موردى اتفاق مىافتاد كه زن از دارایى شوهر ارث ببرد. سرانجام آخرین مرحله ترقى زن در این قانون، در مارس 1891 میراث ثابتى براى زن پیشبینى شد كه در هر صورت از میراث شوهر محروم نگردد. در انگلستان نیز تا چندى قبل، تمامى ماترك پدر، تنها به پسر ارشد منتقل مىشد و اگر متوفى فرزند ارشد پسر نداشت، ارث منحصر به فرزندان ذكور بود. 5ـ ارث زن، در جاهلیت وضعیت زن در میان اعراب جاهلیت از همه جا اسفانگیزتر بود. زن در میان آنان، مانند كالا خرید و فروش مىشد و از هرگونه حقوق اجتماعى و فردى، حتى ارث به طور كلى محروم بود. اموال متوفى را فقط رشیدترین پسران كه قدرت سوار شدن بر مركب جنگى و دفاع از دودمان و خانوده را داشت، به ارث مىبرد و حتى پسران كوچك نیز از ارث محروم بودند. اعراب جاهلیت، نه تنها زن را از ارث محروم مىكردند، بلكه گاهى را جزء اموال و دارایى متوفى به حساب مىآوردند و به صورت سهم الارث تصاحب مىكردند. اگر متوفى، پسرى از زن دیگر داشت، وى جامهاش را بر سر زن پدر، یا روى خیمهاش افكنده و بدین وسیله او را تصاحب مىكرد و پس از آن، اگر لازم مىدانست، با همان مهریه اولیه با او ازدواج مىكرد یا او را به عقد ازدواج دیگرى درمىآورد و مهریهاش را تصاحب مىكرد یا آن كه آن زن فدیهاى مىداد و خود را از قید و مالكیت پسر متوفى خارج مىساخت و یا تا آخر عمر در خانه او مىماند و پس از مرگ اموالش به عنوان میراث به پسر مىرسید. در تأیید این سخن، علامه طباطبایى؛ در تفسیر گرانسنگ المیزان مىفرماید: گفتهاند در دوران جاهلیت، شخصى به نام ابوقیس اسلت ازدنیا رفت و پسرش، لباس خود را بر روى همسر پدرش كبشیه بنت معن افكند و او را به عقد ازدواج خویش درآورد و سپس وى را ترك كرد و از دادن نفقهاش خوددارى نمود. زن نزد رسول اكرم9 آمد و عرض كرد: یا رسول الله، نه از شوهر ارث بردم و نه آزادم گذاردهاند شوهر دیگر برگزینم. قرآن كریم در سوره نساء، ضمن اشاره به این رویه سخیف، آن را تحریم كرده است. در هرصورت، اعراب جاهلیت نه تنها زن را از ارث محروم مىكردند، بلكه او را جزء اموال متوفى به ارث مىبردند. شایان توجه است كه محرومیت از ارث زنان در میان اعراب، علل مختلفىداشت؛ علت عمده آن، جلوگیرى از انتقال ثروت خانوادهاى به خانواده دیگر بود؛ زیرا آنان سهم زن را در تولید مثل، كم و ضعیف مىدانستد. مؤید این سخن، مثلى است كه در میان اعراب رواج داشت: «و انما اُمهات الناس اوعیه»یعنى: مادران (زنان) فقط ظروفى هستند كه در آن، نطفه مردان پرورش مىیابد و فرزند به وجود مىآید. بنابراین، اعراب جاهلیت براى مردان، نقش اصلى را در تولید مثل قائل بودند. به اعتقاد آنها فرزندزادگان پسرى یك مرد، فرزند او و جزء خانواده او شمرده مىشدند؛ اما، فرزندزادگان دخترى او، فرزندان او و جزء خانواده او به حساب نمىآمدند؛ بلكه جزء خانواده پدر شوهر محسوب مىشدند و این مطلب، در شعر معروف جاهلى منعكس است: بنونا بنو ابنائنا و بناتنا بنوهن ابناء الرجال الاباعد یعنى: فرزندان پسران ما، فرزند هستند، اما فرزندان دختران ما، پسران مردان بیگانهاند. بر اساس همین تفكر، به دختر ارث نمىدادند، تا چه رسد به نوه دخترى. یكى دیگر ازعوامل محرومیت زنان از ارث در میان اعراب، ضعف قدرت رزمى آنها بود؛ زیرا شعار اعراب این بود: «لا یرثنا الا من یحمل السیف و یحمى البیضه» یعنى: آن كسى كه نمىتواند شمشیر بكشد و از قبیله دفاع نماید، نباید از ارث بهره ببرد.در تفسیر القرآن العزیز آمده است: در میان اعراب جاهلیت، زنان و كودكان به این دلیل كه نه سوارى مىدانستند و نه قدرت حمل سلاح و جنگ با دشمن، از ارث محروم بودند. 6ـ ارث زن در ایران در تمدن ایران باستان اساسا زن جزئى از اموال و دارایى متوفى به شمار مىآمد. میان آریایىها محرومیت دختر از ارث، یك قاعده بود؛ ولى هرگاه پدر مىمرد و دختر ازدواج نكرده بود، مىتوانست به اندازه نصف سهم پسر از تركه پدرش برخوردار گردد. در این نظام (با توجه به این كه نكاح با محارم و تعدد زوجات رایج بود.)، بسیار اتفاق مىافتاد كه از میان زنان، زنى كه بیشتر از دیگران محبوب شوهر بود، به عنوان یكى از پسران وى پذیرفته شده و تمامى تركه شوهر به او تعلق مىگرفت و بقیه زنان، از ارث محروم بودند. همچنین در تمدن ایران باستان به دخترانى كه شوهر كرده بودند نیز به جهت این كه مال پدر به خارج از خانواده منتقل نشود، ارث نمىدادند؛ ولى به دخترانى كه هنوز ازدواج نكرده بودند، به اندازه نصف سهم پسر ارث مىدادند. بنابراین، اگر دخترى ازدواج مىكرد (مشروع یا نا مشروع)، از پدر یا كفیل خود ارث نمىبرد. ادامه دارد.... التماس دعا علی زمانی |
|||
|
|
پیامهای داخل این موضوع |
فلسفه تفاوت ارث زن - alizamani - ۲۰ بهمن ۱۳۸۸, ۰۲:۲۱ عصر
RE: فلسفه تفاوت ارث زن - کبوتر حرم - ۲ اسفند ۱۳۸۸, ۱۰:۲۹ عصر
RE: فلسفه تفاوت ارث زن - alizamani - ۳ اسفند ۱۳۸۸, ۰۱:۱۶ صبح
RE: فلسفه تفاوت ارث زن - alizamani - ۱۰ اسفند ۱۳۸۸ ۰۲:۰۰ صبح
RE: فلسفه تفاوت ارث زن - Hamid.R.E - ۹ ارديبهشت ۱۳۸۹, ۰۸:۴۱ عصر
RE: فلسفه تفاوت ارث زن - alizamani - ۱۵ ارديبهشت ۱۳۸۹, ۰۲:۰۵ عصر
RE: فلسفه تفاوت ارث زن - معرفت 1 - ۲۶ مهر ۱۳۸۹, ۱۱:۳۴ صبح
RE: فلسفه تفاوت ارث زن - حقوق زن - ۲۵ فروردين ۱۳۹۱, ۰۴:۰۱ عصر
RE: فلسفه تفاوت ارث زن - seyedebrahim - ۲۶ فروردين ۱۳۹۱, ۰۲:۱۲ عصر
RE: فلسفه تفاوت ارث زن - nazliam1987 - ۳ شهريور ۱۳۹۳, ۱۱:۳۲ صبح
|
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
1 مهمان
1 مهمان
بازگشت به بالابازگشت به محتوا